eitaa logo
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
457 دنبال‌کننده
156 عکس
69 ویدیو
2 فایل
شاعرانه ها #حسن_زرنقی ارتباط با حسن زرنقی @h_zarnagh
مشاهده در ایتا
دانلود
برای شهدای گمنام که این روزها از راه رسیده اند باز از خلوت شب می رسد آواز اذان وقت رفتن شده در غفلت خود خواب نمان فارغ از وحشت شب راهی فرداست دلم روشن از خون شهید است کران تا به کران یا که بی نام و نشانند در این غربت خاک یا که دارند به روی جگر از داغ نشان هر که می دید به صد آه و نوا می پرسید "که شهیدان که اند این همه خونین کفنان"؟! همه از نسل حبیبند و وهب در ره دوست همه قربانی اویند چه پیر و چه جوان خیل عباس شهیدست روی شانه شهر کمر شهر خمیده ست از این بار گران پدران را غم فرزند شکستست کمر مادران را غم فرزند بریدست امان ایستادند ولی در دل طوفان چون کوه ایستادند ، ولی با غم و اندوه نهان
برای این روزهای میهنم حمله آوردست با تیغ و تبر از هر طرف اژدهایی که برون آورده سر از هر طرف شهر دارد در دل خود التهابی آتشین بوی خون می آید و بوی خطر از هر طرف جمع کرده دور هم با تیغ های آخته عده ای کور و کری را سیم و زر از هر طرف فتنه است و سختتر از قتل در فرهنگ ما برمی انگیزد هزاران شور و شر از هر طرف شعله های خشم و شهوت باز برپا کرده است ناله های کودکان بی پدر از هر طرف ‌ای وطن تصمیم می گیرند بر نابودی ات عده ای با سینه های کینه ور از هر طرف بشنوید این زوزه ها، چشم طمع دارند باز گرگ های هار بر این بوم و بر از هر طرف تیغ های دشمنان اما نمی یابند کام... سینه های ماست ایران را سپر از هر طرف منتظر هستیم ای فردای روشن همچنان تا به آغوش تو بگشاییم در از هر طرف # شاعرا! تا مطربان مسند نشین دولت اند ضربه می بیند در این کشور هنر از هر طرف
بشنوید این زوزه ها، چشم طمع دارند باز گرگ های هار بر این بوم و بر از هر طرف تیغ های دشمنان اما نمی یابند کام... سینه های ماست ایران را سپر از هر طرف منتظر هستیم ای فردای روشن همچنان تا به آغوش تو بگشاییم در از هر طرف ح.ز
1_5235336926.MP3
17.61M
ای در دلم محبت تو هست‌ونیستم هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه نام تو، آن را تمام عمر؛ هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو هستی من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به‌دنبال چیستم؟! حُرّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم؟! اصلاً در این مبارزه‌‌ها جای من کجاست؟! ای وای اگر که روبه‌روی تو بایستم آخر شهید می‌شوم آری به‌راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم‌ شاعر: مداح:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است شعر خوانی به یاد محضر ای
برگزیده جشنواره سراسری شعر در خدمت اهالی پرشور و ولایت مدار شهرستان آذرشهر
شعری برای کارگر به بهانه روز کارگر و روز مهندسی بهداشت حرفه ای که حرفه ی من است به دست های پینه بسته ات سلام می کنم به شانه های خرد و خسته ات سلام می کنم به آن نگاه مهربان و ساده و صمیمی ات به درد ها و داغ های تازه و قدیمی ات به بازوان پرتوان در جدال صخره ها به چشم های با نگاه گرم آتش آشنا به آن اراده ای که کوه سنگ را تکان دهد و در زمین به آهن فسرده تازه جان دهد  به کوه صبر و استقامتت سلام می کنم به آن  وجود غرق غیرتت سلام می کنم # به افتخار همتت به عرش می رسد سرم به دست توست چرخش مدام چرخ کشورم اگر به روی پای خود چو کوه ایستاده است وطن به بازوان محکم تو تکیه داده است ولی هنوز حق تو به زیر پای اغنیاست و سهم تو فقط همین اجاره های پر بهاست زمانه با حقوق کم اگر دهان تو ببست ولی هنوز عده ای حقوقشان نجومی است ولی چه سود از این همه گلایه های بی اثر بیا به حرف عاشقی سخن کنیم مختصر # میان آتش و در آن سیاهی غبار و دود  میان آن صدای دلخراش و خارج از حدود   در استانه ی سقوط از بلندی زمان در اوج درد و داغ های بیشمار و بی امان به روی آسمان خراش یا که زیر معدنی به هر کجا که باشی ای عزیز در دل منی منم که با تو هستم و همیشه در کنار تو بر ان شدم که روبه راه باد کار و بار تو منم که میفشارم ان دو دست خسته تو را منم که درک میکنم دل شکسته تو را # همیشه شاهیدم کی سن گون اورتاسیندا یانمیسان چتینلیگه دوزوب ولی حلال چورک قازانمیسان سنین دالینجا دوشموشم اودا سووا داغا داشا کی هارداسان سلامت اول بلایه دوشمه ساغ یاشا   ای
جانم فدای آن مسیری که تو رفتی جانم فدای راه آزادی انسان تو رفتی و این عرصه ی خونخواهی اما خالی نخواهد ماند از مردان میدان دنیا جلودارش نخواهد بود وقتی از آه فرزندان تو برخاست طوفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 در استقبال مثنوی زیبای استاد برای سید شهید مقاومت "بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود " با دوستان راه خدا در صفا و صلح با دشمنان راه خدا در تضاد بود سید به رغم سینه ی اندوهگین خود لبخند داشت بر لبش، انگار شاد بود دلتنگ حاج قاسم و لبخندهای او دلگیر از جدایی حاجی عماد بود نسبت به وعده های خدا قلب روشنش امیدوار بود، پر از اعتماد بود یک دم اسیر عشوه ی دنیا ندیدمش  دنیای ما برابر او نامراد بود کی با غلاف مصلحت از پای می نشست آن ذوالفقار خشم که حیدر نژاد بود آن کوه، آن حماسه ی زیبا و باشکوه  سید که در مقابل ظلم ایستاد بود