▪️حضرت مهدی علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام عرض میکنند:
اگر زمانه مرا به تاخیر انداخت و دست تقدیر مرا از ياري تو بازداشت و نبودم كه با دشمنانت بجنگم،
(در عوض) هر صبح و شام بر تو گریه میکنم و بهجای اشک بر تو خون میگریم.
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ وَ عَاقَنِي عَنْ نُصْرَتِكَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً
📚 زیارت ناحیه مقدسه.
#صاحب_عزا
#امام_زمان عج
@Elteja
@haamsafar
#نماز_ظهر_عاشورا
اولین باری که امام گریست...
ساعت ۱۲:۵۰ روز #عاشورا و اذان ظهر...
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. زیرا نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت: یکی برود با عمرسعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود!» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر قبول نمیشود؟». سپس به جنگ او رفت. اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشتهاند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا به عهد خود در مقابل شما وفا کردم؟»
@haamsafar
#ساعتبهساعتباعاشورا
▪️جوانان بنیهاشم بیاید علی را بر در خیمه رسانید
⏰حوالی ساعت ۱۳
▪️وقتی همه یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. نوبت به بنی هاشم رسید. اولین کسانی که وارد میدان رزم شدند حضرت علی اکبر و عبدالله بن مسلم علیهم السلام بودند.
▪️امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت پسرش بر بالین او حاضر شد و گروهی که او را کشته بودند نفرین کرد: « پس از توای پسرم! اوف بر این دنیا باد.»😭
▪️سپس از جوانان بنی هاشم خواست که پیکر علی اکبر را به کنار خیمهها ببرند.
@haamsafar
#ساعتبهساعتباعاشورا
▪️ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
⏰حوالی ساعت ۱۴
▪️همه رفتند عاقبت سیدالشهدا و حضرت عباس علیه السلام تنها شدند.عطش و تشنگی بر کاروان امام و اهل حرم غلبه کرده بود. در روایت های تاریخی این طور نقل شده که قمر بنی هاشم اذن میدان گرفت ولی اباعبدالله از او خواست تا از شط برای اهل کاروان آب بیاورد.
▪️ قمر بنی هاشم علیه السلام وقتی به سمت فرات رفت توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند ولی در راه برگشت در نخلستان دشمن به او حمله ور شد.
▪️سپاه یزید که جرات نزدیک شدن به حضرت عباس علیه السلام را نداشتند در میان نخلستان او را تیرباران و دو دستش را قطع کردند و بعد از آن با ضربت عمود آهنی به سر علمدار کربلا او را به شهادت رساندند.نوشته اند وقتی سیدالشهدا بالای سر برادر رسید فرمود: "اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد."😭
@haamsafar
#ساعتبهساعتباعاشورا
▪️وداع با اهل حرم
⏰حوالی ساعت ۱۵
▪️وقتی سیدالشهدا تنهای تنها شد لباسش را پاره پاره کرد تا بعد از شهادت آن را به غارت نبرند؛ هرچند همان لباس هم به غارت اشقیا رفت. در این هنگام امام حسین علیه السلام فرزند شش ماهه اش را برای طلب آب به میدان برد که به ضرب تیر سه شعبه حرمله به شهادت رسید.😭
▪️وقتی نوبت به وداع با اهل حرم شد حضرت به سوی خیمهها رفت. نوشته اند حضرت سکینه سلام الله علیها در این لحظه رو به پدر کرد و گفت: «پدر جان ما را به حرم جدّمان برگردان!» امام پاسخ داد: «هیهات! اگر مرغ قطا را رها میکردند در آشیانهاش آرام میگرفت. (اشاره به اینکه ما را رها نخواهند کرد).» در این لحظه صدای گریه زنها بلند شد، امام آنها را آرام کرد و به سوی دشمن حمله برد.
@haamsafar