عشق هم مثل هر چه داشتمش بازی عمر بود و باختمش پیرمردی درون آینه بود که من اصلا نمی شناختمش... #سید_تقی_سیدی 🌿 🖤@hicheestan

عشق را پس زدى اى دوست ولى پيش خدا هر كه از عشق مبّرا بشود، متهم است #سید_تقی_سیدی♡ 🕯🦋@hicheestan

نمی دانم چه خواهم کرد تا روزی که می آیی اگر ماندم که بدبختم، اگر رفتم که ناچارم #سید_تقی_سیدی♡ 🕯🦋@hicheestan

علیرغم تمنای من و اصرار بسیارم مرا لایق نمی دانی، نمی آیی به دیدارم اگر‌چه سخت دلتنگم ولیکن از تو دلگیرم اگر‌چه دوستت دارم ولیکن از تو بیزارم چرا دلتنگی و شب گریه هایم را نمی بینی از این دوری ببین دارد به کوری می کشد کارم تو‌ هم یک روز می آیی و شادی بر نمی‌گردد بیا، اما بدان که من به غم‌هایم وفادارم نمی دانم چه خواهم کرد تا روزی که می آیی اگر ماندم که بدبختم، اگر رفتم که ناچارم #سید_تقی_سیدی♡ #غزل_شب🌙 ⌛️@hicheestan

بگو، عیبی ندارد، شکوه کن از عشق، طوری نیست اگر مانند من هرشب تو هم تا صبح بیداری #سید_تقی_سیدی 🦚@hicheestan

پلی نمانده که برگردم ‏و شوق و ذوق رسیدن هم ‏و چشم منتظری هم نیست ‏نشسته ام ‏به امید اینجا ‏امید آمدنی واهی ‏کسی که مثل خودم باشد ‏کسی که رفته به گمراهی… ‏#سید_تقی_سیدی🍂

کسی که عزم رفتن کرده ؛ با منّت نمی‌ماند نمی‌گویم بمانی ! چون که می‌دانم نمی‌مانی!   #سید_تقی_سیدی

تویی که واسطه ی هر دعای من بودی دعا بکن که نگیرد به دامنت آهم...! #سید_تقی_سیدی

باران به شيشه مى‌خورد و باد مي‌زند این بغض زخم خورده به بنیاد می‌زند... #سید_تقی_سیدی

فرق دارد دل من با دل تو عالمشان در دهانم پر حرف است نمى‌گويمشان #سید_تقی_سیدی

«تو هم با چشم من خود را ببینی، اشک میریزی…» #سید_تقی_سیدی

ناگهان در جهانِ بی روحم دختری را غریقِ غم دیدم دختری که درونِ چشمانش تکّه ای کوچک از خودم دیدم پیشِ پایم نشست و دستم را با سرانگشت ها نوازش کرد با همان چشمِ آشنا خندید با همان خنده‌هاش خواهش کرد چشم در چشم‌های خیسم گفت باز داری چه می‌کنی بابا من کنارِ توام، نمی بینی؟ پس چرا گریه می‌کنی بابا عشق هم مثلِ هر چه داشتمش بازی عمر بود و باختمش پیر مردی درونِ آینه بود که من اصلا نمی شناختمش... #سید_تقی_سیدی