eitaa logo
حــــــــــــــــــــبیب
211 دنبال‌کننده
501 عکس
63 ویدیو
1 فایل
اندکی شعر بخوان حالت اگر بهتر نشد در طبابت حکم ابطال مرا صادر بکن...😇🫀🍁 ⤵️راه ارتباطی با ما⤵️ @Sajjad3080
مشاهده در ایتا
دانلود
و من او را طوری نگاه می‌کردم که انگار آخرین گلی بود که در جهان باقی مانده بود. - جمال ثریا
بخشای بر آن‌که بخت یارش نَبُوَد جز خوردن اندوه تو کارش نَبُوَد   در عشق چه حالتیش باشد که در آن هم بی تو و هم با تو قرارش نبود
«همین مجازات تو را بس که من دیگر تورا آنطور که میدیدم، نمی‌بینم» محمود درویش.
نامه‌ی آخرت به دستم رسید بالاخره تونستی پستش کنی! خیلی پلا میونمون خراب شد دیگه نمی‌تونی درستش کنی... جون به لبم رسید تا رامم بشی چجوری این آتیشو خاموش کنم شاید ببخشمت ولی محاله نامه‌ی آخرو فراموش کنم نوشتی آسمونمون تموم شد هرچی که بوده بینمون تموم شد تو ساده رد شدی ولی جدایی خیلی برای من گرون تموم شد تو آسمون عشق من پریدن یه ذره بال و پر میخواس، نداشتی بهم نگو تقصیر سرنوشته عاشق شدن جیگر میخواس، نداشتی! با این حساب حرفی دیگه نمونده منم دیگه حرفامو جَم میکنم یه مشت غزل میمونه، چندتا نامه اونم یه خاکی تو سرم می‌کنم...
- بیا بگذار سر بر شانه‌های خسته‌ام یک بار اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی‌دارد . . -عبدالحسین انصاری
یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال چشمی که نیست، حسرت دیدار می‌کشد
هدایت شده از |•تَنَفُسـ•|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما چه سود؟ این همه زیبایی‌ات به ما جز حسرت نگاه، چه‌چیزی چشانده است؟ اما چه سود؟ این همه جاده به سمت تو ما را به مقصد نرسیدن، رسانده است... [•امیرحسین پورعزیز•]
رفت تا ثابت شود بر من که آری هیچکس جز خودم تا آخرش با قلب من همراه نیست - سارا یوسفی
با وجود مدرک دانشگاهی، تألیف چهار کتاب و صدها مقاله، هنوز هم نمی‌توانم درست بخوانم... برایم «صبح به‌ خیر» می‌نویسی، و آن را «دوستت دارم» می‌خوانم. - محمود درویش
چقدر من به این شعر علاقه‌مندم...
وفا نکردی و کردم ، خطا ندیدی و دیدم رمیدی و نرمیدم ، بریدی و نبریدم
اگر زجور ملامت، شنیدم از تو شنیدم وگر زکعبه ندامت ، کشیدم از تو کشیدم
اگر زجور ملامت، شنیدم از تو شنیدم وگر زکعبه ندامت ، کشیدم از تو کشیدم
اگر که خانه بدوشم آگر که باده پرستم کجا که با تو نبودم کجا که بی تو نشستم
مهرداد اوستا:)
⟨در تیره‌ترین اوج‌های زندگانی‌اش، طوری لبخند می‌زد که گویی جهان در دست اوست و او فرمانروای جهانِ خود است، اما او تنها به شقایقی مُرده شبیه بود...⟩
لبخندم درد میکنه...🥲 میگفت: می خواستم كه لال بمانم، به جان تو! دیدم سكوت در دهنم درد می كند
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم 🖤 ')
«صبرم، کفافِ این همه غم را نمی‌دهد..»
به رسم بادکنک‌ها، دلم پُر است امّا... نخی گره زده من را، به دستِ تنهایی! ••🎈💭❤️‍🩹
میوه‌ها که می‌پَلاسید مادرم آن‌ها را مُربّا می‌کرد میوه‌های پَلاسیده می‌شدند شیرینی صبحانه جمعه‌ها ! کاش یکی بیاید دلتنگی جمعه‌ها را مُربّا کند شیرین کند بعد تعارفمان کند...
‏یک تک‌کلمه وقتی به زبان بیاید، کافی است تا همه‌چیز را زیر و رو کند.🫠