eitaa logo
حــــــــــــــــــــبیب
211 دنبال‌کننده
501 عکس
63 ویدیو
1 فایل
اندکی شعر بخوان حالت اگر بهتر نشد در طبابت حکم ابطال مرا صادر بکن...😇🫀🍁 ⤵️راه ارتباطی با ما⤵️ @Sajjad3080
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که از خلوت من می‌گذرد می‌رنجد بیش از این از من تنها چه خبر می‌خواهی؟
‌از پا در آمدیم و نیامد به‌دست، یار پشتِ امید، بر سر این آرزو شکست... 🌱
- بعد از هزار مرتبه خواهش، دم وداع چیزی نداشتم که بگویم... گریستم 🖤 :)
یاد بگیرید همون موقع که لازمه باشید یه دقیقه بعد، یه ساعت بعد یه روز بعد، یه ثانیه بعد دیگه اون لحظه نیست دستا سرد میشن، احساسات ته نشین میشن طوفانا آروم میشن، آتیشا خاموش میشن آخرش فقط این به یاد میمونه که به موقع بودی کنارم یا نه...
جان چه می‌دانست از دنیا چِها خواهد کشید خاکبازی‌های طِفلان را تماشا کرده بود...
گذشتی از من و هرگز گُمان نمی‌بردم که دست می شود اینسان، زِ دوستداران شُست
تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی،‌آری که پل‌ها خوب می‌فهمند معنای گذشتن را!
مگر تاریخ مرگم را دو چشمان تو می‌داند؟ که از حالا برایم این چنین مشکی به تن کرده..
شهرِ بزرگیست تنم، غم طرفی، من طرفی.
بی تو افسرده ترین آدم دنیا شده ام! تو مپندار که من ساده رهایت کردم...🙂💔
آدم می‌تواند همواره دلتنگ باشد و هرگز دلش نخواهد دوباره کنار کسی که دلتنگش است، برگردد.
نگفت دوستت دارم، اما طوری نگاهش کرد که انگار تمامِ موفقیت‌های زندگی‌اش روبه‌رویش نشسته بود
یک جها‍‍ن ‍‍قاصد‍‍کِ نا‍‍ز به‍‍ راهت ‍‍باشد ‍‍بویِ ‍‍گل ‍‍نذر قشنگیِ ‍‍نگاهت ‍‍باشد ‍‍و خدا‍‍وند شب و ‍‍روز و ‍‍تمامِ ‍‍لحظات ‍‍با همه ‍‍قدرتِ خود ‍‍پشت و ‍‍پناهت ‍‍باشد
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
گل شکفته خداحافظ! اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام‌ دیدن و چیدن بود...
- من همان خشت فرو ریخته از زلزله‌ام، كه دگر نیست در اندیشه‌ی برپایی خویش 🖤)'!
لَشکرِ عِشق سعدیا؛ غارَتِ عَقل مي‌کند.
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره معشوق اگر عاشق از او دل‌کند، چیست.
و من او را طوری نگاه می‌کردم که انگار آخرین گلی بود که در جهان باقی مانده بود. - جمال ثریا
بخشای بر آن‌که بخت یارش نَبُوَد جز خوردن اندوه تو کارش نَبُوَد   در عشق چه حالتیش باشد که در آن هم بی تو و هم با تو قرارش نبود
«همین مجازات تو را بس که من دیگر تورا آنطور که میدیدم، نمی‌بینم» محمود درویش.
نامه‌ی آخرت به دستم رسید بالاخره تونستی پستش کنی! خیلی پلا میونمون خراب شد دیگه نمی‌تونی درستش کنی... جون به لبم رسید تا رامم بشی چجوری این آتیشو خاموش کنم شاید ببخشمت ولی محاله نامه‌ی آخرو فراموش کنم نوشتی آسمونمون تموم شد هرچی که بوده بینمون تموم شد تو ساده رد شدی ولی جدایی خیلی برای من گرون تموم شد تو آسمون عشق من پریدن یه ذره بال و پر میخواس، نداشتی بهم نگو تقصیر سرنوشته عاشق شدن جیگر میخواس، نداشتی! با این حساب حرفی دیگه نمونده منم دیگه حرفامو جَم میکنم یه مشت غزل میمونه، چندتا نامه اونم یه خاکی تو سرم می‌کنم...