یک دشمنِ سرسخت شدی یار قدیمی
چون شاخه درختی که به تدریج تبر شد...
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم
#فاضل_نظری
از من خلاف رسم محبت چه دیدهاند
یاران که میکنند دریغ از محبتی
#لاادری
سراغ مرا
هیچ کس نمیگیرد...
مگر که نیمه شبی،
غصه ای،
غمی،
چیزی...
#مهرداد_نصرتی
برای منو تو همین بس
که برای همیشه
رازی می مانی که مرا می درد
اما گفته نمی شود...
دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل
بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل
گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل
خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل
مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل
#حسین_زحمتکش