eitaa logo
هیات حبیبة الحسین علیه السلام
494 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
296 فایل
زیر بیرقش گرد هم می‌آییم تا مانند او دلگرمی امام زمانمان باشیم. ارتباط با ما @vesalll
مشاهده در ایتا
دانلود
گم شده ای که آرزویش برآورده شد داستان پسری که دوست داشت موکب داشته باشد نگرانی توی صورتش موج می زد. می‌شد به وضوح آثار ترس توی چهره اش دید، به سختی خودش رو کنترل می کرد که گریه نکند اما اشکش روی صورتش میلغزید. تمام خودش را در چند کلمه حرف جمع کرد و گفت: دوست داشتم نیمه شعبان بیام و موکب ها رو ببینم اما نمی‌خواستم گم بشم ... تا نیمه راه بلوار پیامبر اعظم آمده بود و به عمود ۶۸ رسید متوجه شد که مادرش را نمی‌بیند. پشت سرش را نگاه کرد و در این شلوغی فقط تنهایی خودش را دید... وقتی کسی بهش توجه نکرد، درون موکب می آید و با بغضی که راه گلویش را بند آورده بود، گفت: مامانم، مامانمو گم کردم ... روی صندلی نشست و وقتی دید تحویلش میگیرن کمی آروم شد. آدرس خونه را داد اما موبایل پدر و مادرش را فراموش کرده بود. از آدرس خونه، تلفن خانه را پیدا کردند و با پدرش حرف که زدند، خیالش راحت شد و شیرینی و آبمیوه اش را خورد و از آرزویش گفت. از آرزوی داشتن موکب که می‌گفت متوجه شد که آرزویش هم برآورده شده و درحال باد کردن بادکنک است و بادکنک های باد شده را به بچه های همسن خود هدیه میدهد. امیرعباس، پسری که گم شد؛ پیدا شد و به همین زیبایی آرزویش در نیمه ماه برآورده شد. برای مهدی(عج) آمده بود و او آرزویش را هم برآورده کرد. چه کسی میتواند منکر لطف و توجه شما باشد آقا. شما گفتید من رو دوست دارید اما وقتی فقط و فقط یک بار احساس تنهایی کرد در فاصله پیدا شدن خانواده اش، آرزویش را برآورده کردید. دستش را گرفتید ... اگر چه شب نیمه شعبان، موکب سازمان فرهنگی شهرداری قم و صحبت های سید با امیرعباس خاطره تلخ و شیرینی برایش میشود اما این ماجرا تمام نشده و این، تازه آغاز ماجرا است... آغاز موکب امیرعباس در نیمه شعبان ۱۴۰۲ و موکبی کنار موکب شهرداری بنام موکب امیرعباس. ─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅─ 🍃🌸 @shamimeefaf @habibatolhosein🌸🍃 ─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅─