#سیــــــره_شهــــــدا👆
💢هم مداح بود هم شاعر اهل بیت💚
♦️میگفت: «شرمندهام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود» 🌸
🕊بعد شهادت وصیت نامهاش را آوردند
نوشته بود: قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.
سراغ قبر که رفتند، دیدند برای هیکلش کوچیکه، وقتی جنازه اومد، قبر اندازه اندازه بود!!
اندازه تن بیسرش.
💐او مژده شهادت خود و چند دوست دیگرش را در شب عملیات فتح المبین از امام زمان عج الله شنیده بود...
📚برگرفته از کتاب وصال. اثر گروه شهید هادی
#شهید_حاج_شیرعلی_سلطانی🌷
📌 شعر زیبا و خوش مضمون روی سنگ مزارش را با دقت بخوانید از سروده های خود ایشان است.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
38.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شهیدسرافراز محمدحسین حدادیان به روایت مادربزرگوار
پدر و مادرهای مومن و انقلابی
چقدر به این فکر کردیم که چه جوری میشه فرزندی تربیت کنیم که شبیه شهدا باشه؟
بهنظرم هر مادری که تربیت فرزند برایش اولویت دارد باید حرفهای خانم تاجیک را بشنود.
این ویدئو، گوشهای از مادرانگیهای این شیرزن است.
#تربیت_فرزند
#سیره_شهدا
#سالروز_شهادت
#سلام_برشهیدان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌷 #سیره_شهدا
مثل اسیران کربلا
✍ جلوی من حرکت میکرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیبوغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهٔ یتیمان اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد.
📚 برگرفته از کتاب #دلیل
روایت حماسهٔ نابغهٔ اطلاعات عملیات
سردار #شهید_علی_چیتسازیان، ص۷۴