eitaa logo
حَـبـیـبـے یٰا بَـقِـیَّـةَ اَلـلّٰـه
3.4هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
12.5هزار ویدیو
57 فایل
﷽ یا رَبِّ عَـجِّـلْ فِی ظُـهُــورِ إِمـامِـنـا در انــــــتــــــظـــــــار تو چشمم سپـیـد گشت و غمی نیست اگر قبـول تو افتـد فـدای چشم سیـاهـت... 🌷انتشار مطالب با نام خودتان مانعی ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی که نیروهای مقاومت وارد خانه اش شدند به شبکه ۱۲ عبری توضیح میدهد: به آنها گفتم من دو بچه دارم، به انگلیسی به من گفتند نگران نباش ما مسلمانیم و به شما آسیب نمی رسانیم (تعجب زن در چهره اش پیدا است)
حَـبـیـبـے یٰا بَـقِـیَّـةَ اَلـلّٰـه
زنی که نیروهای مقاومت وارد خانه اش شدند به شبکه ۱۲ عبری توضیح میدهد: به آنها گفتم من دو بچه دارم، به
‌‌✅‌‌ روایت شهرک‌نشین اسرائیلی از ورود نیروهای حماس فیلم ریپلی شده مصاحبه کانال ۱۲ اسرائیل با یک شهرک نشین زن است که نحوه ورود نیروهای حماس و رفتارشان را روایت می‌کند. توضیح شبکه ۱۲ اسرائیل: خانم رونین از ساکنان شهرک کفار در حومه غزه مادر یروین ۶ ساله و یونال ۴ ساله است. متن کامل سخنان شهرک نشین زن اسرائیلی در مصاحبه با شبکه اسرائیلی: عملیات که شروع شد، بچه‌ها خواب بودند. من وارد پناهگاه شدم تا در کنار آنها باشم و در را بستم. به بچه‌ها گفتم که بیرون تهدیدی هست و افراد بدی وجود دارند. بعد از آن صدای درب آمد. افرادی وارد می‌شدند. شنیدم که به زبان عربی صحبت می‌کردند. سعی کردم پشت در را محکم بگیرم تا وارد نشوند. اما شش نفر وارد منزل شده بودند و توانستند درب پناهگاه را باز کنند. آن‌ها فقط یک گلوله به سمت درب پناهگاه شلیک کردند و من جراحت سطحی از ناحیه دست برداشتم. با ورود آن‌ها، من به انگلیسی گفتم که دو بچه اینجا هستند. آن‌ها نگاهی انداختند و یکی از آن‌ها به انگلیسی گفت که نگران نباش ما مسلمان هستیم و با شما کاری نداریم. البته این صحبت‌ها برایم غیر منتظره بود و از طرفی دلهره‌ام را کاهش داد. من کنار بچه‌هایم نشستم و مسلحین از اتاق ناهارخوری برایم صندلی آوردند. در طول این مدت یکی از آن‌ها در کنار ما بود و بقیه در خانه گشت می‌زدند. یک نفر از آن‌ها موز را روی میز دید و به من گفت: اجازه هست که یکی از آن‌ها را بخورم. من گفتم بله می‌توانی مجری: بچه‌ها چه می‌گفتند؟ مادر: پسر بزرگم کمی نگران بود، اما دخترم بی‌تفاوت بود و با تبلتش بازی می‌کرد. فقط دیدن اسلحه کمی آن‌ها را ترسانده بود. ابتدا آن افراد با هم به عربی صحبت می‌کردند که پسرم از من پرسید. مامان نکند می‌خواهند از ما معذرت خواهی کنند. من به او گفتم: اینطور به نظر میاد. افراد مسلح حدود دو ساعت در منزل من بودند و بعد درب را بستند و رفتند. مجری: کل ماجرا همین بود. بله همین بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تو این فیلم متوجه نشدم اسرای اسرائیلی که دیشب آزاد شدن با نیروی حماس چی دارن بهم میگن فقط اون لحظه آخر پیرزن یه جوری خداحافظی میکنه کاملا مشخصه این چند روزی که مهمان فلسطینیا بوده خیلی محبت دیده! 🗣 علی فرحزادی