آیین جوانمردی، میراث اخلاقی-معنوی فرهنگ ایرانی-اسلامی
آیین جوانمردی پیشینه ای بلند در تاریخ ایران و اسلام دارد. جوانمردی در اصل جریانی اخلاقی و اجتماعی با گرایش انسان دوستانه و عدالت خواهانه و دفاع و حمایت از ضعیفان و ایستادگی در برابر ستمگران است.
این جریان با پیوندش با اسلام صبغۀ دینی یافت و پیشوایان دینی را به عنوان پیشگامان فتوت و نمونه های اعلای آن معرفی کرد. با آمیزش فتوت با تصوف و عرفان اسلامی از سویی بُعد الهی و معنوی این آیین پررنگ تر شد، و از سوی دیگر جهت گیری اجتماعی و انسان دوستانۀ عرفان و تصوف تقویت گردید، چنانکه این امر به ویژه در میان عارفان ایرانی مکتب خراسان برجسته است.
آیین فتوت با تأکید بر معنویت و دگردوستی از سویی از اخلاق مادیِ بیگانه با معنویت، و نظام اجتماعی صرفاً مبتنی بر مناسبات سودجویانه مادی و دنیامدار فاصله میگیرد و از سوی دیگر دینداری و زهدِ زندگی ستیز و تصوف عزلت گرا و جامعه گریز را کنار می نهد. این جریان در پی آن است که بین نیازهای مادی و معنوی فردی و همچنین بین کمال فردی و پیشرفت و سعادت جامعه تعادل و توازن برقرار کند.
آیین فتوت اسلامی مذهب یا فرقه ای جدید و متمایز از اسلام و مذاهب اسلامی نیست؛ بلکه جنبشی است در درون امت اسلام برای فرادید آوردن و تأکید ورزیدنِ آن بخش از آموزه های اساسی دین که در مواردی و از سوی کسان بسیاری مغفول مانده و یا به حاشیه رانده شده است.
تأکید آیین جوانمردی بر فضایلی همچون عدل و احسان و ایثار با پشتوانۀ آگاهی و ایمان و توحید می تواند نقشی بی بدیل در تربیت انسان های متخلق به فضایل اخلاقی و معنوی ایفا کند و زمینه را برای شکل گیری جامعه ای اخلاقی و معنوی و کمال گرا فراهم سازد.
از آنجا که آیین جوانمردی هم بعد اخلاقی و معنوی فردی دارد و هم از ظرفیتی نیرومند برای اصلاح و تعالی اجتماعی برخوردار است، بازشناسی و احیای آن میتواند زمینه ساز بازگشت انسان امروز به اخلاق و معنویت و نویدبخش استقرار عدالت و اخوت در جامعۀ بشری باشد.
از مقاله اخلاق و معنويت در آيين فتوت
محمد فنائی اشکوری
@habibollah1
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا
نامه اعمالت را بخوان؛ كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى..
آیه ۱۴ سوره مبارکه اسراء
@habibollah1
همزاد جهان..
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینهی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمیناش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچهی ایام، دل آدمیان است
دل بر گذر قافلهی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است در این سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند
یا رب! چــِـقدر فاصلهی دست و زبان است
خون میرود از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو "سایه" که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
هوشنگ ابتهاج
@habibollah1
حتی اگر به توحید شک داشته باشد..
اگر کسی واقعا از روی صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خدای خود طلب نماید موفق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شک داشته باشد..
علامه طباطبایی، رساله لبالباب، صفحه ۹۲
@habibollah1
مقام مادر..
امام صادق (ع) : مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت. برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت. در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن!
@habibollah1
حق مادر..
از رسول خدا (ع) سؤال کردند حق مادر چیست؟ فرمود: هیهات! هیهات! اگر به عدد ریگهای بیابان و قطرههای باران در خدمت مادر بایستید، معادل یک روزی که در شکم او بودهاید نخواهد بود.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۰۳»
@habibollah1
برای کودکان فلسطینی.
چه خشمهای فروخورده،
چه بغضهای نگشوده،
چه سوالهای نپرسیده،
چه نههای افسرده؛
برای کودکان فلسطینی..
@habibollah1
محبت، محبت، محبت..
در اواخر عمر علامه طباطبایی از ایشان پرسیدند اگر بخواهید اسلام را در یک کلمه خلاصه کنید، آن چیست؟
فرمودند: محبت، محبت، محبت..
گناهکار برتر از نمازشبخوان؟
همین زن زناکاری که عمرش را در عصیان پروردگار گذرانده ولی در وجود خودش شرمنده است و همیشه خود را مذمت میکند و میگوید: ما که گنهکار و کثیفیم، ما کجا و خوبان کجا؟! و هر وقت مؤمنی را میبیند افسوس میخورد؛ یعنی به خاطر گرفتاریها و مشکلاتی به این راه کشیده شده ولی همیشه بین خود و خدا احساس شرمندگی دارد که خدایا اشتباه کردم غلط کردم به این راه کشیده شدم؛ از کجا معلوم که آن نماز شبخوانی که هر شب در دل شب بیدار میشود و نماز میخواند ولی خود را بالاتر میبیند و میگوید ما چه و چه کردیم و بر خیلی از افراد فضیلت و برتری داریم؛ از آن زن بهتر باشد؟! نکند آن زن زانیهای که عمرش را در فساد گذرانده موفق به توبه شود و این شخصی که نماز شب او فوت نشده، مسیرش عوض شود و از هوی تبعیت کند و در امتحان شکست بخورد.
علامه طهرانی
@habibollah1
تکاثر علمی.
تکاثر اطلاق دارد؛ نه فقط نسبت به تکاثر در اموال و اولاد و بلکه تکاثر در خیرات، تکاثر در علم، در علم فقه، اصول، حدیث، سائر علوم و فنون، و به طور کلی هر تکاثری که انسان را از لقاء حق و وحدت حضرت عزّ جلال او محجوب کند، تمام اینها تکاثر است و موجب اشتغال انسان از خدا به آنها میشود. این کثرات انسان را از پیروی و پویائی برای پیدا کردن وحدت حق بازمیدارد.
انسان پیوسته دنبال علم میرود؛ قبل از آنکه خودش را بشناسد، دوست دارد غیر را بشناسد، عالم را بشناسد، جماعتها را بشناسد، زمین و زمان و آسمان و نجوم و کرات را بشناسد. این کتاب و آن کتاب را میخواند و سیر نمیشود؛ حَتّی زُرتُمُ المَقابِرَ.
و از نعیم غافل است که چه چیزهائی است در لقاء خدا! چه خبرها هست، و به واسطه حجاب کثرات چه سرمایهها را از دست داده است! و سپس از حقیقت تهی گشته و پیوسته به دنبال جمع مجاز میرود، از وحدت روی گردانیده و میل به کثرات میکند.
تا سر حدّی که بمیرد و وارد قبر شود و طومار حیات و زندگی درنوردیده گردد، این حسّ زیادهطلبی و زیادهبینی و زیادهدانی، در انسان هست.
علامه طهرانی، مهر تابان
@habibollah1