شورشانه
حسین قدیانی: در آستانهی محرم میخواهم یادی از #امام کنم که الحق نور جبینش انشعابی از انوار #سیدالشهدا بود! عمری است که هر #یا_حسین خود را بدهکار روح خداییم! خمینی نبود، چه حاصل از اسلام اردوغانی ما؟! آری! ما نهتنها #خون_خدا بلکه #خدا را نیز مدیون پیر جمارانیم! و این #امام_بزرگوار_ما بود که به جهانیان آموخت؛ "عالم محضر خداست"! اغراق نیست اگر بنگارم؛ "السلام علیک یا اباعبدالله" مقدمهای دارد و آن "السلام علیک یا روحالله" است! که ما #محرم و #صفر را مدیون امامیم! و این خمینی بود که #حسین را و #شهادت را به ما آموخت! درود بر خمینی؛ در هر سینهای که میزنیم، در هر اشکی که میریزیم! درود بر خمینی؛ در هر نگاه ما به خامنهای! درود بر خمینی؛ در هر نفس شجاعانهی نصرالله! درود بر خمینی؛ در هر تپش قلب ضاحیهی جنوبی! درود بر خمینی؛ در هر شهید حزبالله! درود بر خمینی؛ در هر مقاومت انصارالله! درود بر خمینی؛ در هر رکعت نماز ادواردو آنیلی! درود بر خمینی؛ در هر قنوت روسفید شیخ زکزاکی! صدها درود بر خمینی! خمینی سرمهی خدا بر چشم همت بود! و تبسم خدا بر لب خرازی بود! و اگر نبود، باکریها میمردند! بگذار فاش بگویم؛ آنکه زبان آفتابگردان را به چمران آموخت، خمینی بود! و آنکه متوسلیان را بیعصا به راه انداخت، خمینی بود! و هنوز هم جان و جهان #سرباز_خمینی است! گفت: "ما همه سرباز توییم خمینی!" پای کلاس درس عزت تو، باید هم ابرمردی چون #سیدعلی بار بیاید که روز به روز، تو را شبیهتر میشود! تو حاجقاسم را تا کربلای ۵ بردی اما شاگرداول مکتب عاشوراییات به لطف و عنایت الهی، سلیمانی را تا خود #کربلا برد! و انشاءالله تا #قدس هم میبرد! خیالت تخت خمینی! خامنهای تا تو را به همهی آرزوهایت نرساند، ولکن گریبان شیطان نیست! بنگر که چه حکیمانه، هستههای مقاومت را به کوری چشم دشمن، در همه جای منطقه هدایت میکند! اغیار میخواستند او رهبر ایران نباشد ولی فیالحال عقیق یمن هم شده خامنهای! و چه دقیق، رهبریشان میکند! درود بر تو ای خمینی که از ۳۰ سال پیش، جانشین خود را میشناختی! و این روزهایش را میدیدی! و حتم داشتی که بینیاز به حمایت خواص سیاسی، آمال مهدوی تو را جلو میبرد، از بس که #حکیم است! و از بس که حکیم بودی! درود بر خمینی؛ در هر درود بر خامنهای! یا حسین! نسلها و عصرها آمدند و رفتند تا از تبار تو، رهبرانی در همان خط سرخ عاشورا، امام ما باشند! چه کرده خدا با خون تو که رمز ظهور #مهدی_فاطمه نیز نام بلند حسین است؟! هان ای محتشم! باز این چه شورش است؟! #شورش ندیدهای! فأصبر!
#حسین_قدیانی
@gheteh26
https://www.instagram.com/p/B1zV4NZn9Sg/?igshid=15k4ej4w3lsp8
@Habiliyan
هابیلیان
شهید صددرصد
حق: نوروز دو سال پیش با لطف استاد حمید حسام رفتیم خانهی میرزامحمد و در عظمت این جانباز همین بس که همه متقاضی دیدار با رهبر انقلاب هستند اما حضرتآقا باری فرموده بود؛ «اگر قادر بودم میرفتم همدان دیدن سلگی!» در راه به این فکر میکردم که ویلایی سوبلکس با بهترین تجهیزات هم قادر نیست حق این قهرمان را ادا کند؛ ابرقهرمانی که در هر عملیات، بخشی از بدن خودش را جا میگذاشت! این پا، آن پا، آنطرف سینه، اینطرف سینه، ریه، گوش، چشم، حلق و بینی! بله! هیچکجای تن میرزامحمد سالم نبود ولی بدبختی اینجاست؛ حتی خبری از یک خانهی نسبتا شیک هم نبود! خانهی سلگی در نهایت سادگی، در پای الوند بلندبالا، خبر از مردی میداد که مظهر #نداشتن و #نخواستن است! و شگفتا از زمانهی عروجش! او حتی مراسم تشییع و ترحیم هم نخواست! و تحقیقا هیچچیز از این دنیا نخواست! به سلگی گفتم: «سردار! کتاب «آب هرگز نمیمیرد» را که میخواندم، هرچه به صفحات آخرش نزدیکتر میشدم، غصهدارتر میشدم! یواشیواش شما داشتی تمام میشدی! اوایل کتاب تا حدی جانباز، بعد کمی بیشتر، بعد درصدی فزونتر، بعد چند درصد بالاتر، اما آخرش هم زنده ماندی! واقعا شما جانباز چند درصدی یا شهید صددرصد؟!» استاد حسام درآمد: «آقای سلگی! فلانی علاوه بر آنکه مینویسد، خودش هم فرزند شهید است!» سپس نوبت سلگی فرارسید: «من در خیلی از عملیاتها شهادت را بهچشم خودم دیدم ولی قسمت نبود! الان هم بیخیال! چای تازهدم است! سرد میشودها! پدرت کجا شهید شد؟! اسمش چی بود؟!» اسم پدر... بگذار درست بنویسم؛ اسم پدر من #میرزامحمد_سلگی است! میرزامحمد پدر همهی ماست! پدر همهی ایرانیهای باشرف! ما رفته بودیم خانهی میرزا تا قهرمان برای ما از خودش بگوید، غافل از آنکه سلگی قهرمان گذشتن از نام بود! چند تایی البته خاطره تعریف کرد ولی با محوریت این شهید و آن شهید! شهدایی که همگی از خانههایشان تا باغ بهشت همدان تشییع شدند ولی حکمت #خدا را ببین! میرزا را امروز بدون تشییع سپرد به خاک نهاوند! نگویی غریبانهها! شرایط اگر عادی بود، نهتنها همدان و نهاوند، بلکه تمام ایران به احترام سلگی قیام بهپا میکرد و در مشایعت پیکرش قیامت میکرد اما میرزامحمد، این را هم نخواست این دم آخری! مثل پاهایی که نداشت! و نخواست! و با این وجود، با عصا هم راه نمیرفت! چه مینویسم؛ او خود عصای ما بود که بوسه بر دستانش، لبت را معطر به کفالعباس میکرد! ما از این نهضت و نظام دفاع میکنیم، به شهادت سلگی! قهرمانی که حتی با عکس پروفایل تلگرامش هم #خط میداد...
#حسین_قدیانی
@ghete26
@Habiliyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر از غم این فیلم قالب تهی کنیم کم است ...
ببینید شدت عمل مسئولین در تخریب خانه یک زنِ سرپرستِ خانوار در بندرعباس را
فریاد #خدا ی کودک را بشنوید
مقایسه کنید با فرآیند تخریب ویلای غیرمجاز دختر وزیر
@Habiliyan