eitaa logo
استاد حدائق
2.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
62 فایل
✅ دیدگاه ها و نکات ناب استاد حدائق 🔺 سایت: hadaegh.ir 🔺 سروش: sapp.ir/hadaegh 🔺 آپارات: aparat.com/hadaegh.ir 🔺 اینستاگرام: instagram.com/hadaegh.ir 🔺 بله: https://ble.ir/hadaegh_ir 🔺 روبیکا: https://rubika.ir/hadaegh_ir ارتباط با ما: @hadaegh_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد حدائق
💥داستان آیت‌الله مرعشی نجفی و عنایت حضرت معصومه (س) مرحوم آیت‌الله‌العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، پدری داشتند به نام آیت‌الله سیدمحمود مرعشی نجفی که از اوتاد و نخبگان حوزه‌ی علمیه‌ی نجف بودند. آقای حاج سیدمحمود نجفی، چهل شبانه‌روز در حرم امیرالمؤمنین (ع)، چله‌نشینی می‌کند تا به خدمت آقا برسد و یک سؤال بپرسد. چهل شبانه‌روز ریاضت می‌کشد، بعد از چهل شبانه‌روز در عالم مکاشفه یا بیداری، خدمتِ حضرت می‌رسد. می‎‌گوید: به آقا عرض کردم: قبر مادرم فاطمه (س) کجاست؟ آقا فرمودند: سید محمود! مگر نمی‌دانی که مادرت فاطمه، به من وصیّت کرد قبرش را به کسی نشان ندهم. (در وصیت‌نامه‌ی بی‌بی است این جمله که: «یا علی! و لا تُعلِم اَحَدا؛ به کسی نگو قبر کجاست». این قبر باید مخفی بماند تا مهدی (عج) بیاید. از این قبر، فرزند فاطمه (س) باید پرده‌برداری کند.) آقا فرمودند: مادرت فاطمه (س)، خودش به من وصیت کرد قبر را به کسی نشان ندهم. گفتم آقا، درست است فاطمه زهرا (س)، خودشان وصیت کرده‌اند، اما چه کنم با این دلِ آتش‌گرفته و دلِ سوخته؟ این دل، هوای کوی مادر را دارد. عقده را می‌خواهیم برویم بگشاییم. آنجا کنار قبر مادر زمزمه کنیم... آقا فرمودند: سید محمود، هر گاه دلت هوای کوی قبر فاطمه (س) را کرد، حرکت کن برو قم. (این عبارتی است که مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی از پدرشان نقل کرده‌اند و عین عبارتی است که حضرت به مرحوم آیت‌الله سیدمحمود مرعشی نجفی می‌فرماید). امیرالمؤمنین (ع) به سید محمود می‌فرماید: آنچه از عظمت و بزرگی، خدا به فاطمه زهرا (س) عنایت فرموده، عیناً به فاطمه‌ی معصومه (س) منتقل شده. هر وقت دلت هوای قبر فاطمه (س) کرد، کنار قبر فاطمه معصومه (س) برو و آنجا خودت را آرام کن و تسکین بده. آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی می‌فرماید: پدرم به من وصیت کرد: سید شهاب! من که نمی‌توانم حوزه‌ی نجف را رها کنم و به قم بروم، تو برو به قم و شما هر روز به نیابت من، زیارتی از قبر کریمه‌ی اهل‌البیت کن (و اصلاً علت آمدنِ آیت الله مرعشی به قم، وصیّتِ پدرشان بود). مرحوم آیت‌الله العظمی سید شهاب مرعشی فرموده بودند: من حسب وصیت پدرم، از نجف به قم آمدم. خانه‌ای اجاره کرده بودیم که دو، سه اتاق در اختیار ما بود. صاحبخانه‌ای داشتیم که خانمی بود بسیار بداخلاق و سختگیر. به خانمِ من هم خیلی سرکلاف می‌‎شد و می‌گفت: حق ندارید در خانه لباس بشویید و باید لباس‌هایتان را ببرید کنار رودخانه‌ی قم و آنجا بشویید. زمستان سردی بوده. خانمِ آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، لگن آب گرمی درست کرده بوده که در حیاط و در زمستانِ سردِ قم، لباس بشوید. این زنِ صاحبخانه سروصدا راه می‌اندازد که باید لباس‌ها را ببری کنار رودخانه و آنجا بشویی. همسر آیت‌الله العظمی مرعشی می‌گوید: هوا سرد است و من هم خانم محجبه‌ای هستم و همسر عالِم هستم، انصاف داشته باش. این خانمِ صاحبخانه هم زیرِ بار این حرف نمی‌رود. در همین حین، آیت‌الله العظمی مرعشی از حوزه‌ی درس به منزل می‌آید و می‌بیند سر و صدا بلند است. خانمِ آیت‌الله العظمی مرعشی جلو می‌آید و می‌گوید: این چه زندگی‌ای هست که ما داریم؟ این خانم صاحبخانه، جانِ ما را بر لب رسانده (جان بر لب و تن به جان رسیده/ این کارد به استخوان رسیده)، ما را از این وضع نجات بده. آیت‌الله العظمی مرعشی، زنِ صاحبخانه را نصیحت می‌کند که: خواهرم! انصاف داشته باش، علی (ع) می‌فرماید هرچه برای خودت می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند. اما این زن، شروع می‌کند پرخاش کردن به آیت‌الله العظمی مرعشی و تندی هم می‌کند. آیت‌الله العظمی مرعشی خیلی ناراحت می‌شوند و به حرم حضرت معصومه (س) می‌روند. با دل شکسته و اشک جاری، به بی‌بی عرض می‌کند: بی‌بی! اگر ما، بد نوکری هستیم، به ما بگویید تا رها کنیم و برویم. اگر ما را به نوکری قبول ندارید، که ما برویم. اگر ما را هم به نوکری قبول دارید و شما کاری از دستتان برنمی‎آید، بگویید جایِ دیگری برویم. ما که به شما پناه آورده‌ایم، ما که رو آورده‌ایم به شما، بی‌بی! نپسند که این خانم، اینگونه به ما جسارت کند و زندگی را به ما تلخ کند. و بعد هم به منزل برمی‌گردد. به اتاق می‌رود و به خانمش هم حرفی نمی‌زند و می‌گوید می‌خواهم بخوابم. در اتاق دراز می‌کشد و چشمانش را روی هم می‌گذارد، خوابش می‌برد. خواب می‌بیند در صحن حرم حضرت معصومه (س) است و حوریانی صحن مطهر را آب و جارو می‌کنند. سؤال می‌کند: چه خبر است؟ می‌گویند: قرار است فاطمه معصومه (س) بیاید.
استاد حدائق
((ایشان در عالمِ بیداری، یک شب جمعه‌ای در حرم امام حسین (ع)، خدمت امیرالمؤمنین (ع) و زهرای مرضیه (س) می‌رسد که آن هم خیلی داستان عجیبی است و می‌فرماید: من 10 تا حاجت از آقا امیرالمؤمنین (ع) خواستم و آقا فرمودند: ان‌شاءالله می‌شود، ان‌شاءالله می‌شود، ان‌شاءالله می‌شود و همه هم شد جز یکی. و آن یکی، مسئله‌ی حجّ من بود. به آقا عرض کردم: دعا کنید به حج بروم، در آنجا بمیرم و در آنجا دفن شوم. چون روایت داریم اگر کسی در حرم دفن بشود، از فَزَع و جَزَع قیامت در امان است (مَن دُفِنَ فِی الحَرَم اَمِنَ مِنَ الفَزَعِ الأَکبَر). می¬گوید: این را که به آقا گفتم که دعا کنید که به حج بروم و در مکه بمیرم و آنجا دفن بشوم، امیرالمؤمنین علی (ع) سکوت کردند و نفرمودند "ان‌شاءالله می‌شود". و لذا آیت‌الله مرعشی در ایام زندگی‌شان، حج مشرف نشد. و خودِ ایشان هم بعدها فرموده بودند که علت اینکه مولا (ع) نفرمودند «ان‌شاءالله» شاید نظر همین بوده (که قطعاً هم همین بوده) که وجودِ ما و زندگیِ ما شاید برای خدمت به اسلام، بهتر و شایسته‌تر از مردنِ ما بوده. آقا می‌خواستند ما بمانیم و خدمتی به جامعه‌ی تشیّع بکنیم. در همان مجلس، آیت‌الله العظمی مرعشی یک سؤالی از امیرالمؤمنین (ع) می‌کند که: آقا! این جریانِ هجوم به بیتِ شما و این جسارت به زهرای مرضیه (س) واقعیت داشته؟ آقا می‌فرمایند: سید شهاب! خودت از مادرت بپرس. (که آیت‌الله العظمی مرعشی می‌گویند: یکی از این شبهاتی که در ذهن من بود این بود که اصلاً ما «سیّد» هستیم یا نیستیم؟). همین که آقا فرمودند "از مادرت بپرس"، این آرامشی بود برای من، که من «سیّد» هستم که آقا می‌فرمایند "از مادرت بپرس". که می‌فرماید من سؤال کردم و بعد هم بحث مفصّل است که به زهرای مرضیه (س) عرض می‌کند: مادر جان! این جریان حقیقت دارد؟ زهرای مرضیه (س) می‌فرمایند: هنوز آثارش روی بازوی من هست)). این جریان را ذکر کردم می‌خواستم که تقریب به ذهن بشود برای نقل این جریان که مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی می‌فرماید: یک وقت دیدم فاطمه معصومه (س) تشریف آوردند. قیافه، قیافه‌ی مادربزرگش فاطمه‌ی زهرا (س) بود. قامت و صورت، شبیه به صورتی بود که من در حرم امام حسین (ع)، فاطمه زهرا (س) را دیده بودم. خیلی شبیه مادربزرگشان فاطمه زهرا (س) بودند. آمدم نزدیک و سلام کردم. وقتی سلام کردم، به من فرمودند: سید شهاب، کِی ما کارِ تو را به حالِ خودت رها کرده‌ایم؟ کِی از ما خواسته‌ای و جوابت را نداده‌ایم؟ کِی صدا زدی و حاجت نگرفته‌ای؟ چرا آمدی و گِله می‌کنی؟ حالا آمده‌ای می‌گویی می‌خواهی ما را رها کنی و جای دیگری بروی؟ آیا تو به من گفتی و از من درخواست کردی که من منزل ندادم؟!» 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/818 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir
💥همین‌جا صلح کن! تا هستید می‌توانید جبران کنید اگر به آن دنیا محول شد همه گرفتارند و حتی پدر از اولاد خودش نمی‌گذرد. همین‌جا صلح کن با ما چه لازم که در محشر زما شرمنده باشی شخصی گفت: در مجلس غیبت شما را کردیم. حلال می‌کنید؟ گفتم: اگر پشیمانی حلال کردم ولی به خداوندی خدا سوگند اگر این فرد در قیامت به من می‌گفت نمی‌بخشیدم؛ چون در قامت خودم نیز گرفتارم. 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2604 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدائق به سوالات شما 💠جایگاه استخاره 🌞من در خارج از کشور زندگی می کنم و مشاوران زیادی را نمیشناسم، آیا می توانم برای مشورت استخاره بگیرم؟ 🌐 http://hadaegh.ir/2607 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir/
بر شهید چه میگذرد؟.mp3
2.71M
💥بر شهید چه می گذرد؟ 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2609 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir
💥شهید بازنده نیست، برنده است شهادت پایان نیست، آغاز حیات ابدی است، شهادت باختن نیست، یافتن است. شهید به همه امتیازات واصل‌شده و جان را داده و جانان را گرفته است. شهید بازنده نیست، برنده است. 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2610 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حدائق به سوالات شما 💠همیشه مخالف ! 🌞چرا اسلام با همه چیز مخالف است ؟ 🌐 http://hadaegh.ir/2507 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir/ 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh
چرا اثر نمی کند؟.mp3
1.46M
💥چرا اثر نمی‌کند؟ تبلیغ دو رکن دارد: رکن گفتن و رکن شنیدن. هم گوینده باید برای خدا بگوید و هم شنونده باید قابلیتش را داشته باشد. در نهروان، امیرالمؤمنین علی (ع) سخنرانی کردند، چه قدر از این نهروانی‌ها به حضرت پیوستند؟ در کربلا بیش از 20هزار نفر جلوی آقا صف کشیده بودند. آقا چندین سخنرانی هم داشتند از صبح تا بعدازظهر. چند نفر به حضرت پیوستند؟ به تعداد انگشتان دست. سؤال من این است: مگر امام حسین (ع) برای خدا حرف نمی‌زد؟ مگر سخن سیدالشهداء (ع) از دل برنخاسته بود؟ پس چرا بر دلِ مردمِ کوفه ننشست؟ خودِ حضرت می‌فرمایند: إنَّ بطونَکُم مُلِئَت عَنِ الحَرام: شکم‌هایتان از حرام پر شده است. 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2611 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥تذکر شیطان شیطان، تذکری به حضرت نوح (ع) داد که این تذکر، شنیدنی است. گفت: جناب نوح، من سه جا به بنی‌آدم خیلی نزدیکم. و خیلی هم اینجاها کار کرده‌ام: 1- در مقام خلوت مرد نامحرم با زنی نامحرم. تو را زمین می‌زند و لذا می‌گویند «خلوتِ با اجنبی، حرام است». یعنی چه؟ یعنی آقای نامحرم! با زنِ نامحرم در اتاق در بسته، حرام است؛ ولو هیچ فکری هم نداشته باشید، سومینِ شما، شیطان است و شما را زمین می‌زند. 2- در مقام قضاوت. مقام قضاوت، مقام بسیار سختی است که یک وقت شیطان حبّ و بغض را جلو می‎‌آورد و رأی منصفانه و عادلانه نمی‌دهد. 3- در مقام خشم و غضب. در این مقام هم، شیطان تمام همّتش را به کار می‌گیرد که این‌ها را به یک جنایت و فساد بکشاند. حداقلش این است که آقای محترم، در عصبانیت، حرفی می‌زنی که بعداً خودت خجالت می‌کشی؛ در عصبانیت، کاری می‌کنی یا حرفی می‌زنی که بعدها که زندگیت را ورق می‌زنی، خودت شرمنده می‌شوی که چرا این عمل یا گفتار را مرتکب شده‌ای. چرا به بچه‌ام این حرف را زدم؟ چرا به خانمم این توهین را کردم؟ چرا به شوهرم این حرف را زدم؟ چرا در عصبانیت به این بیچاره توهین کردم؟ این سه جا، شیطان خیلی نزدیک است. در عصبانیت هم، نوعاً می‌بَرَد تا برساند به قتل. خیلی از این قتل‌ها را که شما می‌بینید، طرف می‌گوید: من قصدی نداشتم، عصبانی شدم و چیزی پرت کردم یا کاری کردم و قصدم این نبود و یکدفعه این اتفاق افتاد. 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2612 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT3E 👈 اینستاگرام: https://www.instagram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدائق به سوالات شما 💠ذکر مکروه 🌞آیا گفتن ذکر( لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) مکروه است؟ 🌐 http://hadaegh.ir/2618 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: https://chat.whatsapp.com/ImQ4sDpHLc7DjPBCZGNNnr 👈 اینستاگرام: https://www.instagram.com/hadaegh.ir/ 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh
مثل شعرانه.mp3
2.56M
💥مثل شعرانه خانمی در شهر بصره بود به نام «شَعرانه» که یک تیم فساد داشت. یعنی یک تعداد خانم‌ها را فریب داده بود و این‌ها همراه با او بودند، آلوده‌ی به مفاسد اخلاقی و لغزش‌های اخلاقی می‌شدند. رئیس این‌ها هم، این خانم شعرانه بود. روزی، شعرانه با یک عده از همین خانم‌های فاسده، در حال عبور از یکی از کوچه‌های بصره بودند. دیدند، درِ مسجدی باز است و مردم گروه گروه به داخل می‌روند. به یکی از خانم‌هایی که همراهش بودند گفت: شما برو داخل ببین اینجا چه خبر است؟ آن خانم به داخل رفت و دیگر نیامد. به یکی دیگر از خانم‌ها گفت برو ببین چه خبر است؟ به خانم سوم گفت برو ببین چه خبر است. او هم رفت و نیامد. گفت بگذار خودم بروم ببینم چه خبر است؟! وقتی داخل مجلس شد، دید آقایی روی منبر نشسته و دارد نصیحت می‌کند. اتفاقاً همان زمانی که وارد شد، رسید به آن بخش از سخن آن گوینده. آن گوینده گفت: مردم! از رحمت خدا مأیوس نباشید، اگر گناهان شما و بدهی‌های شما، به اندازه‌ی شعرانه هم باشد، خداوند شما را می‌بخشد. شعرانه، یک لحظه فکر کرد که: چقدر من بد شدم که این آقای سخنران، وقتی می‌خواهد «بدی» را مثال بزند، با من مثال می‌زند. همان جا متوقف شد (فکر، چه می‌کند با انسان!). همان جا متنبّه شد. این زن آلوده‌ی گنهکارِ صاحب تیمِ فساد، به جایی رسید که نقل است که در بصره به منبر می‌رفت و صدها زن، پای منبر او می‌نشستند و بعضی‌ها در جلسات ارشادی و موعظه‌ی اوغش می‌کردند. این ارزش تفکر است. 👇👇👇👇 http://hadaegh.ir/2613 👈 به کانال اطلاع رسانی استاد حدائق بپیوندید: 🆔@hadaegh https://chat.whatsapp.com/DkfrOtKA54yCGPSBMyPT