❌گریه کنیم با این مسئولان دلسوز شهرستان اردکان😔
🔺امروز وقتی در حال خروج از مصلی بودم؛ شخصی جلوی من را گرفت ...
🔺 بعداز سلام و احوال پرسی؛ پرسید:حقوق فلان مسئول #غیر_بومی اردکان چقدر است؟
🔺 گفتم نمیدانم چطور؟
🔺 بعداز کشیدن #آهی از ته دل گفت:
شاغل در یک شرکتی هستم.
حقوقمان را که نمیدهند که هیچ؛ گفته اند اگر میخواهی بازنشسته بشوی، 20 میلیون باید پرداخت کنی...
این 20 میلیون با مبلغ طلبتان را نیز به شما #پس_نمیدهیم😳
در عوض میتوانی از #محصولات_شرکت به اندازه طلبتان بردارید و در بازار بفروشید...
#بُغض در گلویش را فرو برد و ادامه داد:
بعداز 30 سال کار من کارگر چجوری ... بفروشم و طلبم را نقد کنم؟
به خدمت یکی از مسئولین شهرستان هم رفته ام؛ دردم را گفته ام چون درد خیلی از کارکنان آن شرکت است ...
در پاسخ با کمال پررویی بهم گفته است که :30 ساله داری میخوری از اونجا؛ الانم هرچی میگن بگو چشم...
شما بگویید من چکار کنم؟؟؟😔
🔺 بعداز اظهار تاسف خوردن و دلداری و یکم حرف زدن با آن کارگر خداحافظی کردم و برای همه #مسئولان خدوم اردکان دعا کردم ...
🔺 اقایان بهتر است در این شرایط وحشتناک خراب اقتصادی؛ کمی به فکر درد #مردم باشند نه به فکر #جیب و #عیالات خود ...
🖊 #ادمین_هادرون @mohsend1371
🔺هادرون؛ رسانه مردم کوچه و بازار
http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
@haderoon
www.haderoon.ir
هادرون
❌ مطلبی بدون حق تبلیغ در مورد #چادرملو چند تا نکته ریز داره خوب عکس رو ببینید و مطالعه کنید می فهمی
#درد
#بغض
از سر دلتنگی...
چرا در فضای رسانه کاسب نشدیم؟
دوستی اهل رسانه داریم که مدتها پیش می گفت تا صدای جرینگ پیامک نیاید قلم روی کاغذ نمی برد و می گفت فعال رسانه هم خرج و هزینه و زندگی دارد و باهاش قهر کردیم، هر چند که شاید هم درست می گفت. مصاحبه هم که می کنی باید نون در آن باشد!!
و امروز دوستی که در کار صنعت هست و وضعش هم خوبست به این موضوع اشاره کرد و گفت چرا از فرصتی که هست استفاده و در این اوضاع مثل دیگران کاسبی نمی کنیم؟
و حال نصف روز است که داریم به این موضوع فکر می کنیم که واقعا رسانه چه باید بکند و اگر رسانه ها دنبال کاسبی نبودند، آیا اوضاع شهر و استان و کشور اینگونه که هست، بود!؟
حس می کنیم بدرد رسانه نمی خوریم، قبل از رسانه و اون اوایل که در بازار هم بودیم، کاسب نبودیم، اصلا این کاسب بودن باید در خون آدمی باشد، آدمی باید تم سرمایه و کاسبی داشته باشد، حتی اگر عضو شورای شهر و نماینده مجلس و مدیر و وزیر باشد.
شاید تنها رسانه غیر جناحی در استان باشیم که دفتر و دستک و نیرو و دوربین و گوشی باکلاس! و آگهی نداریم و برایمان هم مهم نیست، و اما وقتی مقابل علامت های سوال قرار می گیریم، هیچ جوابی نداریم، و تسلیم هستیم، آنهم در مملکتی که پول حرف اول را می زند که اگر پول نداشته باشی بدبختی و کسی بهت محل هم نمی گذارد و جواب سلامت را هم نمی دهد.
چندی پیش یک شرکتی که گاه خبرهایش را بر حسب وظیفه و رسالت رسانه کار می کردیم، خواست یک مبلغی همچون که به دیگر رسانه ها می دهد به ما بدهد و نه فاکتور داشتیم و نه مهر و نه آنچه که برای حسابداری لازم است و مدتها با خود کلنجار رفتیم که نامه ای چند خطی بنویسیم و پس از آن هم کلی عذاب کشیدیم که چرا چنین نامه ای را نوشتیم!؟ و سخت پشیمان شدیم!
یک کلام، ختم کلام، ما بدرد رسانه نمی خوریم، اشتباه از زمانی شروع شد که ماهی سیاه کوچولو را خواندیم و بعد ژان کريستف و جان شیفته را، و خدا را شکر که این روزها حتی اگر بعضی ماهی سیاه کوچولو صمد را هم بخوانند، ژان کريستف و جان شیفته رومن رولان را نمی خوانند و راحت برای خود زندگی می کنند. اصلا یکی از کارهایی که زندگی را سخت می کند، کتاب خواندن و فهمیدن است!
این روزها خرج ها بالا رفته و زندگی گران شده است، و نمی شود از مردم و بخصوص جوانان توقع داشت که با شکم گشنه عشق بورزند و عاشقانه زندگی کنند، و دنبال کاسبی نباشند، و اما اگر خبرنگار و روزنامه نگار و معلم کاسب شد، اونوقت باید فاتحه خیلی چیزها را خواند.
می توانیم کاسب باشیم و اما اهل رسانه و نوشتن نباشیم، که رسانه و نوشتن فقط عشق می خواهد و عشق و دیگر هیچ!
اگر کاسب بودیم، لااقل در مغازه کوچک پدری کار و کاسبی راه انداخته بودیم، و حال کم کم جل و پلاسمان را جمع می کنیم و مغازه پدری را که سال های سالست دربش بسته، می فروشیم و می رویم این سالهای کم باقی مانده را یک جایی کنار دریا می نشینیم و برای خودمان می نویسیم، شاید که فرداهایی این نوشته ها را کسی خواند و شاید هم که نخواند!/توفان یزد
┏━⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @Haderoon ❖
┗━━━─━━⊰✾✿✾⊱━┛