هر گه که ابر ديدم و #باران، دلم تپيد...
#پروین_اعتصامی
⭕ دعا فراموش نشه هنگام #باران
🔺هادرون؛ بزرگترین کانال خبری استان یزد در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
@haderoon
www.haderoon.ir
🔹لطف حق🔹
✍️ پروین اعتصامی
◽️پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
◾️روزگاری داشت ناهموار و سخت
◽️هم پسر، هم دخترش بیمار بود
◾️هم بلای فقر و هم تیمار بود
◽️این، دوا می خواستی، آن یک پزشک
◾️این، غذایش آه بودی، آن سرشک
◽️این، عسل می خواست، آن یک شوربا
◾️این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
◽️روزها می رفت بر بازار و کوی
◾️نان طلب می کرد و می برد آبروی
◽️دست بر هر خودپرستی می گشود
◾️تا پشیزی بر پشیزی می فزود
◽️هر امیری را، روان می شد ز پی
◾️تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
◽️شب، به سوی خانه میمد زبون
◾️قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
◽️روز، سائل بود و شب بیمار دار
◾️روز از مردم، شب از خود شرمسار
◽️صبحگاهی رفت و از اهل کرم
◾️کس ندادش نه پشیز و نه درم
◽️از دری می رفت حیران بر دری
◾️رهنورد، اما نه پائی، نه سری
◽️ناشمرده، برزن و کوئی نماند
◾️دیگرش پای تکاپوئی نماند
◽️درهمی در دست و در دامن نداشت
◾️ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
◽️رفت سوی آسیا هنگام شام
◾️گندمش بخشید دهقان یک دو جام
◽️زد گره در دامن آن گندم، فقیر
◾️شد روان و گفت کای حی قدیر
◽️گر تو پیش آری به فضل خویش دست
◾️برگشائی هر گره کایام بست
◽️چون کنم، یارب، در این فصل شتا
◾️من علیل و کودکانم ناشتا
◽️می خرید این گندم ار یک جای کس
◾️هم عسل زان می خریدم، هم عدس
◽️آن عدس، در شوربا می ریختم
◾️وان عسل، با آب میآمیختم
◽️درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
◾️جان فدای آنکه درد او یکی است
◽️بس گره بگشودهای، از هر قبیل
◾️این گره را نیز بگشا، ای جلیل
◽️این دعا می کرد و میپیمود راه
◾️ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
◽️دید گفتارش فساد انگیخته
◾️وان گره بگشوده، گندم ریخته
◽️بانگ بر زد، کای خدای دادگر
◾️چون تو دانائی، نمی داند مگر
◽️سال ها نرد خدائی باختی
◾️این گره را زان گره نشناختی
◽️این چه کار است، ای خدای شهر و ده
◾️فرق ها بود این گره را زان گره
◽️چون نمیبیند، چو تو بینندهای
◾️کاین گره را برگشاید، بندهای
◽️تا که بر دست تو دادم کار را
◾️ناشتا بگذاشتی بیمار را
◽️هر چه در غربال دیدی، بیختی
◾️هم عسل، هم شوربا را ریختی
◽️من ترا کی گفتم، ای یار عزیز
◾️کاین گره بگشای و گندم را بریز
◽️ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
◾️گر توانی این گره را برگشای
◽️آن گره را چون نیارستی گشود
◾️این گره بگشودنت، دیگر چه بود
◽️من خداوندی ندیدم زین نمط
◾️یک گره بگشودی و آن هم غلط
◽️الغرض، برگشت مسکین دردناک
◾️تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
◽️چون برای جستجو خم کرد سر
◾️دید افتاده یکی همیان زر
◽️سجده کرد و گفت کای رب ودود
◾️من چه دانستم ترا حکمت چه بود
◽️هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
◾️هر که را فقری دهی، آن دولتی است
◽️تو بسی زاندیشه برتر بودهای
◾️هر چه فرمان است، خود فرمودهای
◽️زان به تاریکی گذاری بنده را
◾️تا ببیند آن رخ تابنده را
◽️تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند
◾️تا که با لطف تو، پیوندم زنند
◽️گر کسی را از تو دردی شد نصیب
◾️هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
◽️هر که مسکین و پریشان تو بود
◾️خود نمی دانست و مهمان تو بود
◽️رزق زان معنی ندادندم خسان
◾️تا ترا دانم پناه بی کسان
◽️ناتوانی زان دهی بر تندرست
◾️تا بداند کآنچه دارد زان تست
◽️زان به درها بردی این درویش را
◾️تا که بشناسد خدای خویش را
◽️اندرین پستی، قضایم زان فکند
◾️تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
◽️من به مردم داشتم روی نیاز
◾️گرچه روز و شب در حق بود باز
◽️من بسی دیدم خداوندان مال
◾️تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
◽️بر در دونان، چو افتادم ز پای
◾️هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
◽️گندمم را ریختی، تا زر دهی
◾️رشتهام بردی، تا که گوهر دهی
◽️در تو پروین، نیست فکر و عقل و هوش
◾️ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
#پروین_اعتصامی
#شعر #انتخابات 🔺هادرون؛ بزرگترین کانال خبری استان یزد در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
@haderoon
https://t.me/joinchat/P99s0xxj98F4tSm7