فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆این صدای مظلومیت رهبر انقلاب و صدای مظلومیت نظام است
♦️دهه ی فجر در حالی از راه میرسد که متاسفانه برخی شهرداری ها طرح تبیینی برای معرفی افتخارات نظام در محیط شهری ندارند.
✴️این درحالیست که رهبر انقلاب بارها بر جهاد تبیین توسط مسئولین تاکید کردند، فرمودند یک ضرورت فوری است و همه را به #اقدام_بهنگام توصیه کردند...
❌متاسفانه مشاهده میشود برخی طرح هایی که شهرداری ها برای دهه ی فجر آماده کرده اند هیچ صراحتی در معرفی افتخارات نظام ندارد و طرح هایی ضعیف و صرفا احساسی است!!!
⁉️چه کسی بهتر از رهبر انقلاب مصلحت نظام را تشخیص میدهد؟
✅ایشان توصیه کردند به دفاع صریح و بدون تقیه از نظام اسلامی و افتخار به آن
#چهلوچهارسال_افتخار
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@hadi_soleymani313
#دختر_شینا
#قسمت_34
#فصل_پنجم
صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عڪس دار ڪرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: «خانم قدم خیر محمدی ڪنعان! وڪیلم شما را با یڪ جلد ڪلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای...» بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه ڪردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تأیید تڪان داد.گفتم: «با اجازه پدرم، بله.»
محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا ڪنیم. من ڪه مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم، به جای امضا جاهایی را ڪه محضردار نشانم می داد، انگشت می زدم. اما صمد امضا می ڪرد.
از محضر ڪه بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می ڪردم چیزی و ڪسی دارد من را از پدرم جدا می ڪند. به همین خاطر تمام مدت بغض ڪرده بودم و ڪنار پدرم ایستاده بودم و یڪ لحظه از او جدا نمی شدم.
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم ڪنار هم نشستیم. صمد طوری ڪه ڪسی متوجه نشود، اشاره ڪرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم ڪه یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد ڪنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی ڪم و ڪسر ندارید.»
ادامه دارد...✒️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دختر_شینا
#قسمت_35
#فصل_پنجم
عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را ڪم داریم.»
دیزی ها را ڪه آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم ڪشیدم و بدون اینڪه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره ڪرد بروم ڪنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.»
رفتم ڪنار پنجره نشستم. پدرم هم ڪنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یڪ بار هم برنگشتم به او، ڪه هم ردیف ما نشسته بود، نگاه ڪنم.
به قایش ڪه رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دویدند. تبریڪ می گفتند و دیده بوسی می ڪردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی ڪردند و رفتند.
با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یڪ روزی ڪه با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و ڪنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد.
ادامه دارد...✒️
@hadi_soleymani313
#دختر_شینا
#قسمت_36
#فصل_پنجم
فردا صبح موقع خوردن صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می ڪشیدم. منی ڪه از بچگی روی پای او یا ڪنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می ڪردم فاصله ای عمیق بین من و او ایجاد شده. پدرم توی فڪر بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینڪه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود.
ڪمی بعد پدرم از خانه بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود ڪه صدای مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می ڪرد: «قدم! بیا آقا صمد آمده.»
نفهمیدم چطور پله ها را دو تا یڪی ڪردم و با دمپایی لنگه به لنگه خودم را به حیاط رساندم. صمد لباس سربازی پوشیده بود. ساڪش هم دستش بود. برای اولین بار زودتر از او سلام دادم. خنده اش گرفت.
گفت: «خوبی؟!»
خوب نبودم. دلم به همین زودی برایش تنگ شده بود. گفت: «من دارم می روم پایگاه. مرخصی هایم تمام شده. فڪر ڪنم تا عروسی دیگر همدیگر را نبینیم. مواظب خودت باش.»
گریه ام گرفته بود. وقتی ڪه رفت، تازه متوجه دانه های اشڪی شدم ڪه بی اختیار سُر می خورد روی گونه هایم. صورتم خیس شده بود. بغض ته گلویم را چنگ می زد. دلم نمی خواست ڪسی من را با آن حال و روز ببیند.
ادامه دارد...✒️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#دختر_شینا
#قسمت_37
#فصل_پنجم
دویدم توی باغچه. زیر همان درختی ڪه اولین بار بعد از نامزدی دیده بودمش، نشستم و گریه ڪردم.
از فردای آن روز، مراسم ویژه قبل از عروسی یڪی پس از دیگری شروع شد؛ مراسم رخت بران، اصلاح عروس و جهازبران.
پدرم جهیزیه ام را آماده ڪرده بود. بنده خدا سنگ تمام گذاشته بود. سرویس شش نفره چینی خریده بود، دو دست رختخواب، فرش، چراغ خوراڪ پزی، چرخ خیاطی و وسایل آشپزخانه.
یڪ روز فامیل جمع شدند و با شادی جهیزیه ام را بار وانت ڪردند و به خانه پدرشوهرم بردند. جهیزیه ام را داخل یڪ اتاق چیدند. آن اتاق شد اتاق من و صمد.
🔸 فصل ششم
شبی ڪه قرار بود فردایش جشن عروسی برگزار شود، صمد از پایگاه برگشت و تا نیمه های شب چند بار به بهانه های مختلف به خانه ما آمد.
فردای آن روز برادرم، ایمان، سراغم آمد. به تازگی وانت قرمز رنگی خریده بود. من را سوار ماشینش ڪرد. زن برادرم، خدیجه، ڪنارم نشست. سرم را پایین انداخته بودم، اما از زیر چادر و تور قرمزی ڪه روی صورتم انداخته بودند، می توانستم بیرون را ببینم.
ادامه دارد...✒️
@hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای فرج #امام_زمان
تعجیل در فرجش صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
#عکسنوشته
#تبلیغ_دوره
🌸 دوره آمــوزش مجــازۍ امــر به معــروف و نهــی از منڪـر
📖با تدریــس استاد توانمنــد ڪشوری#دکتر_علی_تقوی
✨جهت ثبـت نام:
ڪلمـهۍ "واجـب" را به نام کاربـری زیـر👇🏼
@vajeb123
در پیـام رسانهـاۍ 💐ایتا 💐گپ 💐آیگپ 💐سروش 💐روبیکا 💐بله، ارسال ڪنیـد.
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت زیبا و دلنشین درباره خلقت انسان
🔸 آیات ۱۲ تا ۱۴ سوره مؤمنون
💠 همراه با تصاویر شبیهسازی شده از ایجاد نطفهی انسان در رحم مادر
🎙 استاد عبدالباسط
#قرآن #تلاوت #استاد_عبدالباسط
👈 یعنی با اینهمه معجزات واضح و روشن، واقعا هنوز کسی هست که ایمان نیاورده باشه؟ 🤔
سبحــــاناللــــــہ
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
🔹🔶─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─🔶🔹
💎السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ...
💎سلام بر تو اي باب خدا و سياستمدار دينش
📚فرازی از زیارت آل یاسین
🔹️سلام امام زمانم🔹️
سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست!
و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد...
🔹️💎🔹️
#سلام
#امام_زمان
🔷️چگونه با صاحب الزمان (عج)مانوس باشیم و حضرت را یاری کنیم؟
🔹️🌹🔹️
⚘️آیت الله بهجت:
✨️تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان
✨️می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
✨️برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،
🌹صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن✨️
🔹️🌹🔹️
🌹شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.✨️
🌹شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی...✨
🔹️🌹🔹️
🌹و خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است: که در دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند.✨️
🌹پیوست: صدقه دادن هرروزه برای سلامتی حضرت، خواندن زیارت عاشورا، اهدای صلوات و سوره توحید و...به حضرت صاحب الزمان،خواندن دعای فرج،دعای عهد هرروز صبح و...امثالهم باعث نزدیک شدن ما به حضرت میشود✨️
🔹️🌹🔹️
🌹رعایت ادب در یاد کردن امام معصوم بسیار زیاد سفارش شده است. تأکید شده مؤمن، باید با القاب شریف و مبارک حضرت را یاد کند.
همچنین در زمینه برخاستن برای تعظیم شنیدن نام مبارک حضرت، بالاخص اگر آن نام مبارک «قائم» باشد، سفارش شده است✨️
🌹سرودن و شعر خواندن در فضایل آن بزرگوار در مجالس آن حضرت موجب یاری امام به شمار میآید. ✨️
🔹️🌹🔹️
#امام_زمان
@hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید👆
🇮🇷جهش ایران بعد از انقلاب در زمینه گردشگری داخلی و خارجی
👌جمهوری اسلامی ایران توانسته با برنامه ریزی و سیاست گذاری های خود، میزان گردشگران خارجی را نسبت به قبل از انقلاب ۱۰ برابر رشد دهد
✅در سبد زندگی مردم ایران هم گردشگری جایگاه ویژه ای پیدا کرده در حالیکه قبل از انقلاب مسافرت های تفریحی چندان جایگاهی در زندگی مردم نداشت
#چهلوچهارسال_افتخار
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@hadi_soleymani313
موسیقی (جدید)_(47).mp3
5.17M
👌👇حاج حسین یکتا:
رهبری را درست به بچه هامون معرفی نکردیم که امروز میگن مرگ بر دیکتاتور
حتی خیلی از علما این مطالبی که در مورد رهبری دارم میگم نمی دانند تا چه برسد به بچه هامون
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
@hadi_soleymani313
#جانمفدایرهبرم
👤علامه مصباح یزدی:
✅اگر امسال بنده شبانه روز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری به ما داده، و الله معتقدم که از عهده ی شکر این نعمت بر نمی آییم. نمی توانیم درک کنیم که خدا چه نعمت بزرگی به ما داده است؛ که این خصوصیت ها را در یک شخص جمع کرده است.
#لبیک_یا_خامنه_ای
@hadi_soleymani313