🟣 مادر همیشه دعایش گیراست؛ 🟢 چشم امیدِ ما این روزها، به دعاهای مادرانه توست برای فرزند غریب و غایبت... #امام_زمان #روز_مادر 🆔 eitaa.com/emame_zaman

🌸به مناسبت روز مادر؛ تصاویری از محبت شهید سیدرضی نسبت به مادرش ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#شهید_سید_رضی_موسوی

شمس کهکشون هایی بالا بالا بالایی زهره عشق مولایی یه قدم مونده تا خدایی 🎙 #حاج_محمود_کریمی #️⃣ #ولادت_حضرت_فاطمه_س #️⃣ #مولودی

⭐️ رهبر انقلاب، صبح امروز: ما اگر یک روزی بخواهیم اقدام بکنیم، احتیاج به نیروی نیابتی هم نداریم. ۱۴۰۳/۱۰/۲ 💻 Farsi.Khamenei.ir

✍ #خط_دیدار | رهبر انقلاب: رژیم صهیونی تظاهر میکند به پیروزی، در حالیکه چهل و چند هزار نفر را با بمب کُشت و نتوانست مقاصدی را که اول اعلام کرده یک دانه‌اش را تحقق ببخشد ✏️ شما پیروز نیستید، شکست خوردید. ✏️ جوانهای غیور شجاع سوری هم بلاشک شما را از اینجا بیرون خواهند کرد. ۱۴۰۳/۱۰/۲ 🖼‌ #بسته_خبری 💻 Farsi.Khamenei.ir

⭐️ بشنوید | صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام. ۱۴۰۳/۱۰/۲ 🎧 از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید: 📥 castbox | shenoto | سایت

⭐️ ببینید | فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام. ۱۴۰۳/۱۰/۲ 🔹️صوت کامل بیانات 💻 Farsi.Khamenei.ir

❤️مادرجان رئیس‌جمهور شهیدمون روزت مبارک... شرمنده‌ایم برای اینکه قدر پسرت رو ندونستیم...😭💔 #شهید_جمهور #روز_مادر #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

چرا تو هواپیماهای ایران هنوز پپسی و فانتا میدن ؟؟ بسه دیگه یه بام و دوهوا ! تحریم کنیم این خونخوار های اقتصادی دنیا رو! #مطالبه @seyed_reza_mahboubi

🔴تا حالا اینجوری از خدا تشکر کردید؟! 🔶روزی حضرت داوود از خدا خواست که همنشینش در بهشت را به او نشان بدهد. ♥️از جانب خدا ندا رسید که: فردا از دروازه شهر بیرون برو.اولین کسی که میبینی همنشین تو در بهشت است. ♦️روز بعد حضرت داوود همراه پسرش حضرت سلیمان از شهر خارج شد. پیرمردی را دید که پشته هیزمی بر دوشش گذاشته،از کوه پایین آورده تا بفروشد. ✨پیرمرد که متی نام داشت کنار دروازه وایساد و فریاد زد: کی هیزم میخواهد؟ یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید. 🌾حضرت داوود پیش او رفت و سلام کرد و گفت: آیا ممکن است،امروز ما را مهمان کنی؟ پیرمرد پاسخ داد: مهمان حبیب خداست..بفرمایید. 💥سپس پیرمرد با پولی که از فروش هیزم به دست آورده بود مقداری گندم خرید. 🍀وقتی به خانه رسیدند گندم ها را آسیاب کرد و سه عدد نان پخت و جلوی مهمان ها گذاشت. 🌕وقتی شروع به خوردن کردند پیرمرد هر لقمه ای که میخورد اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله میگفت. 🔆وقتی ناهار مختصر آنها به پایان رسید دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! 💠هیزمی که فروختم،درختش را تو کاشتی،آن را تو خشک کردی،نیروی کندن هیزم را تو به من دادی، مشتری را تو فرستادی که از من هیزم را بخرد و گندمی که خوردیم بذرش را تو کاشتی،وسایل آرد و نان پختن را هم تو به من دادی. 🔵در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟ ♦️پیرمرد این حرفا را میزد و گریه میکرد.. 🔴حضرت داوود نگاهی به حضرت سلیمان کرد که: همین معرفت و قدرشناسی او از خداوند علت اینست که او با پیامبران محشور میشود... 📕منبع: توحید و نبوت در داستانهای شهید دستغیب https://eitaa.com/hadi_soleymani313