#اربعین
یکی مادرش را
با ماشین میبرد خانه سالمندان
که به آرزوهای خودش برسد...
یکی مادرش را
پای پیاده بر دوشش میبرد...
تا به آرزویش برساند!
#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_محمد_را_دوست_دارم
#کربلا
#امام_حسین
#بهشت
#اربعین
مانده سٺ در دلم ڪہ بگویم بہ یڪ ڪلام
یڪ بار هم مرا بطلب ڪربلا، تمام !
امسال دوباره چو هر سال مےدهم
از دور با اشڪ دیده ، بہ تو #سلام
#صلے_الله_علیڪ_یااباعبدالله❤️
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کربلا
#امام_حسین
#اربعین
tezoroni.mp3
11.39M
نوحه عربی
اربعین
باسم کربلایی
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
🌴🌴🌴
ختم قرآن کریم هدیه به شهید ابراهیم هادی و شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷صفحه دویست و چهل و هشت
🌴#سوره_مبارکه_یوسف
سلام ارباب
🌴🖤السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌴🖤
#دلتنگ_کربلا
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@hadi_soleymani313
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به معاویه در سال٣٧ هجری پیش از نبرد صفین
🔹اندرز دادن به دشمن
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا خداوند سبحان دنيا را برای آخرت قرار داده، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است، ما را برای دنيا نيافريده اند، و تنها برای دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو، و تو را با من آزمود، و يكی از ما را بر ديگری حجت قرار داد، تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روی آوردی ، و چيزی از من درخواست می كنی كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان) تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را، و ايستادگان شما زمينگيرشدگان را بر ضد من تحريك می كنند. معاويه! از خدا بترس! و با شيطانی كه مهار تو را می كشد، درآويز، و به سوی آخرت كه راه من و تو است باز گرد، و بترس از خدا كه بزودی با بلایی كوبنده ريشه ات را بركند، و نسل تو را براندازد. همانا برای تو به خدا سوگند می خورم، سوگندی كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يكجا گرد آورد، هم چنان بر سر راه تو خواهم ماند. 《تا خدا ميان ما داوری كند و او بهترين داوران است.》
📜 #نهج_البلاغه، #نامه55
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
قصه دستهای بسته را شنیدهای ...
بگذار تصویر ؛
پاهای بسته
در عملیات خیبر را
برایت روایت کند ...
#تفحص_شهید
#یاد_شهدا_باصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ماندن برای عمار، تلخ و شیرین است.
📌 نحوه شهادت حضرت عمار یاسر در سریال امام علی (علیهالسلام)
#أین_عمار
💜شـاید تلـنگـــری...👌
یک جاسوس اسرائیلی اجیر شد شهید چمران رو ترور کنه بعد از یک هفته تعقیب و مراقبت...👆
#دفاع_مقدس
صبـــح آمده
برخــــــیز
که خــ☀️ــورشید تویی...
#صبح_بخیر😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌⚠️ایران نا امن ترین کشور دنیا در اینترنت و فضای مجازی است!!!
🔥اظهارات وحشتناک ادوارد اسنودن و مایکل هیدن در مورد امنیت اینترنت ایران!
⁉️چه کسانی و چرا از راه اندازی و قدرت گرفتن شبکه ملی اطلاعات وحشت دارند و فضای کشور را به این روز انداخته اند؟!؟
📽فوق العاده مهم از زبان استاد پورآقایی
@hadi_soleymani313
آبادان و خرمشهر را بدهیم به صدام، بعداً پس میگیریم!
🔹بنیصدر معتقد بود جنگ را باید به روش دیپلماتیک حل کرد! اصلا انگار نه انگار که بعثیها با تانک و هواپیما و توپ و لشکرهای پیاده و زرهی ریختهاند داخل ایران.
🔹یکی از استراتژیهای خیانتبار «بنیصدر» این بود که باید خرمشهر و آبادان را بدهیم به دشمن!
🔹ایده بنیصدر بعدها توسط آیتالله «هاشمی رفسنجانی» چنین بازگو شد: «چقدر این نمایندههای خوزستان در مجلس داد زدند و از ته دل گریه کردند. پاسداران آنجا داد میکشیدند و خواستشان این بود که یک واحد ارتشی برای حمایت از نیروهای درگیر به آنجا برود. بنیصدر میگفت نمیتوانیم بفرستیم و نداریم. سعی او بر این بود که خرمشهر و آبادان را بدهیم و نیروهایمان را در شمال حفظ کنیم و بعد که برخود مسلط شدیم، شهرها را پس بگیریم».
@hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دهها بار
این فیلم که مادر شهیدی دنبال فرزند مفقودالاثرش میگرده رو دیدم و هر سری هم با دیدنش اشک ریختم 😭
✍حاجی گمنام
@hadi_soleymani313
🔰حدیث | نشانه بهشتی بودن، اهل زیارت حسین(ع) بودن است!
@hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گزارشی دیدنی از دلتنگی مردم عراق برای ایرانیان جامانده از #اربعین...
🔹این روزها که اشک دلتنگی و حسرت اربعین میریزیم؛ نمیدانیم ما بیشتر دلتنگ اربعینیم، یا مردم دوستداشتنی #عراق دلتنگ جای خالی زوار ایرانی؟
@hadi_soleymani313
#یادش_بخیر
الان باید در گیر و دار تهیه وسایل کولهمان برای پیادهروی #اربعین میبودیم. امسال هوا گرمتر بود و باید لباسهایمان خنکتر میشد و شاید کوله سبکتر.
امروز صبح ۷ مهر | دمای هوا حدود ٤٠درجه | جاده نجف به كربلا | عمود ۲۸۵ | موکب امام رضا(ع)
@hadi_soleymani313
🖌 امروزه ''تعقیبات مستحبی''
📿 بعـد از نمــــاز ها فعالیــت
📱 در ''فضای مجـــازی'' اســت.
🎙 ''مقام معظم رهبری''
#پروفایل
#دفاع_مقدس
#فضای_مجازی
@hadi_soleymani313
#با_گریه_آمده ...
به محض اینکه سر و کلهٔ بچههای بسیجیِ
فوقالعاده کم سن و سال در خط یا عقبهی
جبهه پیدا می شد ، بزرگترها رو به یکدیگر
ڪرده ، با دسـت او را نشـان می دادند و
می گفتند: « با گریه آمده » کنایه از اینکه
سن و سال او برای اعزام کافی نبوده و با
دست بُردن در تاریخ تولدش در شناسنامه
و کلی گریه و زاری و التماس برای گرفتنِ
مجوزِ اعزام ، به جبهه راه پیدا کرده است.
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
@hadi_soleymani313
ای همسفران
باری اگر هست ببندید
این خانه ،
اقامتگهِ ما رهگذران نیست ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
@hadi_soleymani313
🏴حکایتی جالب و واقعی از طلبیده شدن زائر امام حسین علیه السلام ...
◾️تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...
▪️یا اباعبدالله؛ برا زیارت اربعین ناامید نیستیم😭
و اما حکایت :
▫️اسمم محمدرسول حبیب الهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به چشم خود دیدیم:
◾️یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه بین المللی شدم، سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف".
پیش خودم گفتم: خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم
خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت:
فلانی شما بورو نجف ! پروازت تغییر کرده !😳
خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم
بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری.
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت :
❌ دو نفر باید پیاده شن !!!😔
پرسیدیم چرا ؟
گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف.
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه !
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد😔
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن
اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن !
از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
🚀هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه !
✈️ برگشتیم فرودگاه و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن
▪️پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!
رفتم پیش خلبان و گفتم
کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم
خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت :
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم :
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!
گفت بله !
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان
اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از شدت خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن )
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میان
پیرزن جلوی ما که رسید گفت:
فکر کردید کار ما دست شماست؟!
فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم
گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید !
گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه !
👈(حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد: )
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه
◾️ پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت اباالفضل؛ شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت :
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون !
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم
😭😭😭😭😭
اللهم ارزقنا زیارت الحسین