#خاطرات_شهید
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.
✍راوی، همسرشهید
#شهید_علی_شفیعی🌷
#خاطرات_شهید
محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم عقد اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت...
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و...
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
سمت راست:
#شهید_سیدرحمان_هاشمی🌷
سمت چپ:
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
@hadi_soleymani313
📓 #خاطرات_شهید ؛؛؛
🤍 عارف مسلح
♻️ روایت زندگی شهید محمد هادی ذوالفقاری از شهدای مدافع حرم در عراق می باشد .
🌷 شهید محمدهادی ذوالفقاری شهید مدافع حرم ، روز بیست و ششم بهمن 1393 در سامرا به فیض شهادت نائل آمد ،...🕊
● همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد ،...
○ اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید : مؤمن شادی هایش در چهرهاش و حزن و اندوهش در درونش می باشد .
● اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهرهای بـود کـه با لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت با او هیچ کـس را خسته نمی کرد .
❤️ بہ دلـمـ لڪ زده
با خنـده ے تو جـاݩ بدهمـ
طـرح لبـخند تـو
پایاݩ پریشانـے هاست ،...⚡️
🌹 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🩸 #سالروز_شهادت
🍃● ولادت : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ تهران
🍂● شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ عراق
🌹 نثار روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات ،...📿
🌼 فرج مولا صاحب الزمان صلوات 🌼
اَلّلهمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمََدِ وَ آل مُحَمَّد
وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ