eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
297 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا انتقادات و پیشنهاد https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @hadi_soleymani313 صبحتان حسینی
🔴 کرونا؛ آزمون ولایت پذیری 🔵 این متن فقط برای کسانی است که معتقدند رهبر انقلاب، نائب امام زمان عج هستند 🔹پرده اول: روزی یکی از دوستداران امام صادق ع بنام سهل بن حسن خراسانی خدمت امام صادق ع آمد و به ایشان عرض کرد، آقا من اطلاع دارم که بیش از ۱۰۰ هزار نفر هستند که دوستدار شما هستند و شما را یاری خواهند کرد، با این وجود چرا شما قیام نمی کنید؟ امام به تنور آتشی که در آن نزدیکی بود اشاره کردند و فرمودند به داخل تنور برو، سهل بن حسن به شدت نگران شد و از حضرت عذرخواهی کرد و گفت مرا ببخشید و از رفتن به داخل تنور امتناع کرد. در آن لحظه یکی از یاران امام بنام هارون مکی وارد شد و امام به او فرمودند به داخل تنور برو... هارون بی چون و چرا و بی معطلی به داخل تنور رفت و امام صادق ع مشغول گفتگو با سهل بن حسن شدند. بعد از مدت زمانی سهل بن حسن خراسانی را به کنار تنور بردند و او دید که هارون مکی بدون اینکه آسیبی دیده باشد، درمیان آتش نشسته است... امام صادق ع از سهل بن حسن خراسانی پرسیدند از آن ۱۰۰ هزارنفری که گفتی ما را یاری خواهند کرد، چند نفر اینگونه مطیع ما هستند؟! سهل بن حسن گفت به خدا هیچ کدام اینگونه نیستند... حضرت فرمودند اگر ۵ نفر یار اینگونه داشتم قطعا قیام می کردم.... 🔸پرده دوم: سردار سلیمانی در برنامه مصاحبه تلویزیونی تعریف کردند که در اوایل جنگ ۳۳ روزه برتری رژیم صهیونسیتی از نظر قدرت بسیار آشکار شده بود و هیچ احتمالی بر پیروزی وجود نداشت لذا من خدمت رهبر انقلاب رسیدم و [بعنوان کارشناس و کسی که از نزدیک میدان را دیده]، به ایشان عرض کردم این جنگ، جنگ سختی است و پیروزی در این نبرد ممکن بنظر نمی رسد، رهبر انقلاب به بنده فرمودند بروید به نبرد ادامه دهید و امیدوار باشید چرا که این جنگ مثل جنگ خندق خواهد بود که با سختی زیادی همراه است اما پیروزی بزرگی در پی دارد‌‌.‌.. سردار سلیمانی هم بدون چون و چرا به میدان جنگ بازگشتند و ۳۳ روز علیرغم شدت جنگ، همراه با حزب الله لبنان به مقاومت ادامه دادند تا در نهایت اتفاقاتی معجزه گون افتاد و رژیم صهیونسیتی خواستار پایان جنگ شد و جنگ به نفع حزب الله و با پذیرش شروط آنها پایان یافت 🔹پرده سوم: بیماری کرونا در دنیا شیوع پیدا کرد و رهبر انقلاب از ابتدا با فرامین و راهنمایی های خود، سعی در تنظیم نگاه و جهت گیری جامعه و مسئولان در مواجه با این بیماری کردند اما در این میان عده ای که خود را صاحب بصیرت هم می دانستند جهتی متفاوت از مسیر مدنظر رهبری اتخاذ کردند و جامعه را دچار سردرگمی کردند بنحویکه رهبر انقلاب در اکثر سخنرانی های خود از کادر درمان و وزارت بهداشت تشکر می کردند و کادر درمان را مدافعان سلامت می نامیدند اما این گروه که خود را طرفدار طب سنتی یا اسلامی می دانستند، در هر اظهار نظری به شدت و بی وقفه عملکرد بیمارستان ها، کادر درمان و وزارت بهداشت را نادرست دانسته و آنها را سرزنش و متهم به دنباله روی از دشمن می کردند... رهبر انقلاب دستور به تسریع در واکسیناسیون عمومی با استفاده از واکسن داخلی و خارجی می دادند (سخنرانی۱۴۰۰/۶/۶) و این گروه مردم را از واکسن ها می‌ترساندند ... رهبر انقلاب استفاده از ماسک و شستشوی دست و رعایت فاصله اجتماعی را بعنوان وظیفه همه ی اقشار جامعه معرفی میکردند (سخنرانی۱۴۰۰/۶/۶)و این گروه هرگز این موارد را بر نمی تابیدند و آنها را زیر سوال می بردند... و اما آنها که خود را مدعی بصیرت و اطاعت از رهبری می دانند بنگرند چگونه عمل می کنند... اگر حتی فرض کنیم و ماسک و رعایت فاصله اجتماعی برای سلامتی انسان خطرناک باشند، آیا خطرناک تر از رفتن در تنور آتش است؟!! آیا می شود ادعای ولایت پذیری داشته باشیم و رهبر را نائب امام زمان عج بدانیم اما در اجرای فرامین او مانند سهل بن حسن خراسانی عمل کنیم؟!!! آیا رهبر انقلاب که به سردار سلیمانی فرمودند به میدان نبرد بروید و به جنگ ادامه دهید، در کارشناسی مسائل جنگ، خبره تر از سردار سلیمانی که اکثر ایام عمر خود را در جبهه ها گذارنده بود، بودند؟ پس چطور سردار سلیمانی حاضر شدند برای تبعیت از ولایت، برخلاف تشخیص کارشناسانه خود عمل کنند و به جنگ ادامه دهند که البته نتیجه آن هم پیروزی بزرگ جبهه مقاومت شد؟!!! اما امروز بخشی از جریان طرفدار طب سنتی و اسلامی با تکیه بر آنچه که آنرا نظرات کارشناسان طب قدیم میدانند، در تبعیت از فرامین رهبری تعلل میکنند و بجای تنظیم جهت گیری خود همسو با رهبری، دست به تفسیر نظرات رهبری میزنند و آنها را طوری تفسیر می کنند که، این فرامین منطبق با جهت گیری های خودشان بشود... 🔺 تبعیت محض از امام زمان عج را باید با تبعیت از نائب شان تمرین کنیم چرا که امام زمان نیاز به یارانی از جنس هارون مکی دارند نه سهل بن حسن خراسانی... 🆔 @emame_zaman @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 کتاب 🗒 در آن ايام ، تلاش بسياری كردم تا مانند برخی رفقايم، وارد تشكيلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم كه لباسِ سبزِ سپاه، همان لباس يارانِ آخر الزمانی امامِ غایب از نظر است. تلاش های من بعد از مدتی محقق شد و پس از گذراندنِ دوره های آموزشی، در اوايل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم. اين را هم بايد اضافه كنم كه ؛ من از نظر دوستان و همكارانم، يک شخصيتِ شوخ، ولی پركار دارم. يعنی سعي ميكنم، كاری كه به من واگذار شده را درست انجام دهم، اما همهٔ رفقا ميدانند كه حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سركار گذاشتن و... هستم. رفقا ميگفتند كه هيچكس از همنشينی با من خسته نميشود. در مانور های عملياتی و در اردوهای آموزشی، هميشه صدای خنده از چادر ما به گوش ميرسيد. مدتی بعد، ازدواج كردم و مشغول فعاليت روزمره شدم. خلاصه اينكه روزگار ما، مثل خيلی از مردم، به روزمرگی دچار شد و طی ميشد. روزها محل كار بودم و معمولا شب‌ها با خانواده. برخی شب‌ها نيز در مسجد و يا هيئتِ محل حضور داشتيم. سالها از حضور من در ميان اعضای سپاه گذشت. يک روز اعلام شد كه برای يک مأموريتِ جنگی آماده شويد. سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروريست‌های وابسته به آمريكا، در شمالِ غربِ كشور و در حوالی پيرانشهر، مردمِ مظلومِ منطقه را به خاک و خون كشيده بودند. آنها چند ارتفاعِ مهم منطقه را تصرف كرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نيروهای نظامی حمله ميكردند، هر بار كه سپاه و نيروهای نظامی برای مقابله آماده ميشدند، نيرو‌های اين گروهک تروريستی به شمالِ عراق فرار ميكردند. شهريورِ همان سال و به دنبال شهادت سردار جان‌نثاری و جمعی از پرسنل توپخانهِ سپاه، نيروهای ويژه به منطقه آمده و عمليات بزرگي را برای پاكسازی كُل منطقه تدارک ديدند.🚔🚁 ادامه دارد...❕❗️ @hadi_soleymani313
📘کتاب 📝 مجروح عملیات عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیرو های پاسدار ، ارتفاعات و کل منطقه مرزی ، از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد . من در آن عملیات حضور داشتم . یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه کردم ، حس خیلی خوبی بود . آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم ، اما با خودم می گفتم : ما کجا و توفیق شهادت ؟! دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت ، در وجود ما کم رنگ شده بود . در آن عملیات ، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و..... چشمان من عفونت کرد . آلودگی محیط ، باعث سوزش چشمانم شده بود . این سوزش ، حالت عادی نداشت . پزشک واحد امداد ، قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت : تا یک ساعت دیگه خوب می شوی . ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم ، مرا اذیت می کرد . چند ماه از آن ماجرا گذشت . عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن ، باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود . نیرو ها به واحد های خود برگشتند ، اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم . بیشتر ، چشم چپ من اذیت می کرد .حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم . در این مدّت صد ها بار به دکتر های مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم . تا اینکه یک روز صبح ، احساس کردم که چشم چپ‌ من از حدقه بیرون زده !درست بود ! 👀🇮🇷 ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
📙کتاب 📜 در مقابله آینه که قرار گرفتم ، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده ! حالت عجیبی بود . از طرفی درد شدیدی داشتم . همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس می کردم که مرا عمل کنید . دیگر قابل تحمل نیست . کمیسیون پزشکی تشکیل شد . عکس ها و آزمایش های متعدد از من گرفتند . در نهایت تیم پزشکی که مشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود ، اعلام کردند : یک غده ی نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده، فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده . به علت چسبیدگی این غده به مغز ، کار جداسازی آن بسیار سخت است . و اگر عمل صورت بگیرد ، یا چشمان بیمار از بین می رود و یا به مغز او آسیب خواهد دید . کمیسیون پزشکی ، خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد می دانست و موافق نبود . اما با اصرار من با حضور یک جراح از تهران ، کمیسیون بار دیگر تشکیل شد و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی من شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم ، به سراغ غده در پشت چشم بروند . عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد . عمل ، بار دیگر به من و همراهان اعلام کرد : به علت نزدیکی محل عمل به مغز و چشم ، احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد . برای همین احتمال موفقیت عمل ، کم است و فقط با اصرار بیمار ، عمل انجام می‌شود . با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کردم . با همسرم که باردار بود و در این سال ها سختی های بسیاری کشیده بود وداع کردم از همه حلالیت طلبیدم و با توکل به خدا راهی بیمارستان شدم . وارد اتاق عمل شدم . حس خیلی خاصی داشتم . احساس می کردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمی گردم . تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شروع کرد . من در همان اول کار بیهوش شدم .😇 ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
۳پارت جدید از داستان تقدیم نگاهتون👀👀
💥وقتی خداوند از بنده عذرخواهی می‌کند.. ♻️بر اساس روايت اگر انسان حاجت‌مند، براي رفع گرفتاري خود دعا کند و استجابت دعاي او به مصلحت نباشد، ❤️خداوند در قيامت از او عذرخواهى میکند و میفرمايد: اگر دعاى تو مستجاب نشد، مصلحت نبود و علّت آن را براى او روشن میكند و به گونه‏ اى براى او جبران مینمايد كه آن بنده میگويد: اى كاش هيچ يك از دعاهايم در دنيا مستجاب نشده بود. 💥يعني آرزو مي‌کند و مي‌گويد: اي کاش بيش از اين بلا و مصيبت مي‌ديدم تا اکنون از پاداش بيشتري برخوردار شوم. 🌾در واقع، در روزي که پرده‌ها کنار مي‌رود، بندگان با آشکار شدن امور مخفي و پنهاني، توجه پيدا مي‌کنند که مصيبت آنان در دنيا، چه مصلحت عجيبي داشته و آنان هوشيار نبوده‌اند... @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀☘🥀☘ ختم قرآن کریم هدیه به شهید ابراهیم هادی و شهید حاج قاسم سلیمانی ☘🥀صفحه ۶۰۱ ☘🥀 🥀☘🥀☘ @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @hadi_soleymani313 صبحتان حسینی
هفته دفاع مقدس گرامی باد
امام على عليه السلام: الرِّفقُ يَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَةِ نرمش و مدارا، تيزى مخالفت را كُند مى كند غررالحكم حدیث560 ــــ🌺 🌺ــــ اللهم_عجل_لولیک_الفرج ــــــــــــــــــــــــــ
📗کتاب 📃 پایان عمل جراحی عمل جراحی طولانی شد و برداشتن غده پشت چشم ، با مشکل مواجه شد . پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند . برداشتن غده همانطور که پیش بینی می شد یا مشکل جدی همراه شد . آن ها کار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد ...... احساس کردم آن ها کار را به خوبی انجام دادند . دیگر هیچ مشکلی نداشتم . آرام و سبک شدم . چقدر حس زیبایی بود ! درد از تمام بدنم جدا شد . یکباره احساس راحتی کردم . سبک شدم . با خودم گفتم : خدا رو شکر . از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم . چقدر عمل خوبی بود . با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم . برای یک لحظه ، زمانی را دیدم که نوزاد و در آغوش مادرم بودم ! از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدم ، برای یک لحظاتی با تمام جزئیات در مقابل من قرار گرفت ! چقدر حس و حال شیرینی داشتم . در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم ! در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا ، با لباسی سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم . او بسیار زیبا و دوست داشتنی بود . نمیدانم چرا اینقدر او را دوست داشتم . می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم . او در کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد .محو چهره ی او بودم با خودم می گفتم : چقدر چهره اش زیباست ! چقدر آشناست . من او را کجا دیده ام ؟! ادامه دارد ....@hadi_soleymani313
📕کتاب 📄 سمت چپم را نگاه کردم . دیدم عمو و پسر عمه ام و آقا جان سید ( پدربزرگم ) و ..... ایستادند . عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود . پسر عمه ام نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود . از اینکه بعد از سال ها ان را می‌دیدم خیلی خوشحال شدم . زیر چشمی به جوان زیبا رویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم . من چقدر او را دست دارم . چقدر چهره اش برایم آشناست . یکباره یادم آمد . حدود ۲۵ سال پیش ....قبل از سفر مشهد .... عالم خواب .... حضرت عزرائیل .... . با ادب سلام کردم . حضرت عزرائیل جواب دادند . محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند : برویم ؟ با تعجب گفتم : کجا ؟ بعد دوباره نگاهی به اطرافم انداختم . دکتر جراح ، ماسک روی صورتش را در آورد و به اعضای تیم جراحی گفت : دیگه فایده نداره . مریض ازدست رفت ...... بعد گفت : خسته نباشید . شما تلاش خودتون رو کردین ، اما بیمار نتوانست تحمل کنه . یکی از پزشک ها گفت : دستگاه شوک را بیاورید ..... . نگاهی به دستگاه ها و مانیتور اتاق عمل کردم . همه از حرکت ایستاده بودند ! عجیب بود که دکتر جراح من ، پشت به من قرار داشت ، اما من می توانستم صورتش را ببینم ! حتی می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد ! من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم فهمیدم . همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد . من پشت اتاق را می دیدم ! برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت . خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت . اما از آن عجیب تر اینکه ذهن او را می توانستم بخوانم ! او با خودش می گفت : خدا کند که برادرم برگردد ! او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است . اگر اتفاقی برایش بیفتد ، ما با بچّه هایش چه کنیم ؟ یعنی با خودش بود که با بچّه های من چه کند !؟ ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
📔کتاب 📑 کمی آن سو تر ، داخل یکی از اتاق های بخش ، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد ! من او را هم می دیدم . داخل بخش آقایان ، یک جانباز بود که روی یک تخت خواب خوابیده و برایم دعا می کرد . او را می شناختم . قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم . این جانباز خالصانه می گفت : خدایا من را ببر ، اما او را شفا بده . او زن و بچه دارد ، اما من نه . یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می شوم . نیّت ها و اعمال آنها را می بینم و ..... بار دیگرجوان خوش سیمابه من گفت :برویم ؟ خیلی زود فهمیدم منظور ایشان ، مرگ من و انتقال به آن جهان است . از وضعیت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم . فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده ، اما گفتم : نه ! مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم . بعد گفتم : من آرزوی شهادت دارم . من سال ها به دنبال جهاد و شهادت بودم ، حالا اینجا و با این وضعیت بروم ؟! اما انگار اصرار های من بی فایده بود . باید می رفتم . همان لحظه دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند : برویم ؟ بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم . لحظه ای بعد ، خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم ! این را هم بگویم که زمان ، اصلاََ مانند اینجا نبود . من در یک لحظه صد ها موضوع را می فهمیدم و صد ها نفر را می دیدم ! آن زمان کاملاََ متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده . اما احساس خیلی خوبی داشتم . از آن درد شدید چشم راحت شده بودم . پسر عمه و عمویم در کنارم حضور داشتند وشرایط خیلی عالی بود . من شنیده بودم که دو ملک از سوی خداوند همیشه با ما هستند ، حالا داشتم این دو ملک را می دیدم . چقدر چهره ی آن ها زیبا و دوست داشتنی بود . دوست داشتم همیشه با آنها باشم . ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم . کمی جلوتر چیزی را دیدم ! ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
۳پارت جدید از داستان تقدیم نگاهتون👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
eitaa_5.0(1716).apk
24.64M
📱 را با قابلیت پخش زنده آپدیت کنید 👈تغییرات در نسخه جدید ●‏‏امکان ایجاد پخش زنده در گفتگوی شخصی، کانال و گروه ●‏نمایش میزان حجم دانلود/آپلود شده حین بارگیری/بارگذاری ●‏امکان تبدیل گروه عادی به سوپرگروه توسط سازنده ●‏امکان درج لینک ایتافلای در هایپرلینک ●‏افزوده شدن تب جستجو در وب به صفحه جستجو ●‏بهبود فرایند اشتراک گذاری ویدئو با کپشن از واتس‌اپ به ایتا ●‏رفع باگ‌ها و اصلاح ایرادات گزارش شده
🥀☘🥀☘ ختم قرآن کریم هدیه به شهید ابراهیم هادی و شهید حاج قاسم سلیمانی ☘🥀صفحه ۶۰۲ ☘🥀 🥀☘🥀☘ @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @hadi_soleymani313 صبحتان حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5929191666249371753.mp3
10.6M
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله🖐🏾 حسین خلجی🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز سال تحصیلی بر معلمین و دانش آموزان عزیر مبارک باد😊📚❤📚❤📚❤
🖼 حمله فتوشاپی به برکت! 🔹چند ساعت پیش برخی کانال‎ها با انتشار تصویری از یک مرکز واکسیناسیون، مدعی عدم استقبال مردم از واکسن برکت شدند اما یکی از فعالان رسانه‎ای که در محل واکسیناسیون مورد اشاره حضور داشت، تصویر اصلی را منتشر کرده که نشان می‎دهد این کانال‎ها عکس را دستکاری کرده‎اند. @hadi_soleymani313