حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود ؛ چون بدن میت را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند .حجم بدن میت معلوم بود . اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود . اسماء به درخواست حضرت زهرا (س) آن را ساخت . عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@hadi_soleymani313
تشییع جنازه تیرباران تابوت امام حسن (ع) خیلی برای حضرت ابوالفضل (ع) سخت گذشت . تیرها به تابوت اصابت نمیکرد ؛ بر قلب حضرت ابوالفضل مینشست و جگر او را میخراشید . تحمل نکرد و دست به شمشیر برد ؛ اما امام حسین (ع) مانع شد . فرمود : برادر صبر کن . وصیت امام حسن (ع) این است که هیچ خونی در تشییع جنازه ایشان ریخته نشود . عرض میکنیم : یا ابوالفضل تیرباران تابوت امام حسن (ع) را تحمل نکردی پس چه میکردی اگر با زینب روی تل زینبیه می بودی ؟ آن هنگامی که حضرت زینب (س) نگاه کرد دید شمشیر ها بالا میروند نیزه ها بالا میروند و همه در یک نقطه فرود می آیند ..
#امام_حسن
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_وهفتم
شهيد و شهادت
در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد و شهادت تغيير كرد.
علت آن هم چند ماجرا بود:
يكي از معلمين و مربيان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده اي داشت كه بچه ها را جذب مسجد و هيئت كند.
او خالصانه فعاليت ميكرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير داشت.
اين مرد خدا، يكبار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز عبور كرد و سانحه اي شديد رخ داد و ايشان مرحوم شد.
من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان شهدا و هم درجه آنها بود!
من توانستم با او صحبت كنم.
ايشان به خاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت دستورات دين، به مقام شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا شهيد
زندگي کرد و به مقام شهدا دست يافت.
اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و در واقع علت مرگش بود.
ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه تصادف دست من نبود.
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_وهشتم
در جايي ديگر يكي از دوستان پدرم كه اوايل جنگ شهيد شده بود و در گلزار شهداي شهرمان به خاك سپرده شده بود را ديدم. اما
ً او خيلي گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت!
تعجب كردم. تشييع او را به ياد داشتم كه در تابوت شهدا بود و...
اما چرا؟!
خودش گفت: من براي جهاد به جبهه نرفتم. من به دنبال كاسبي و خريد و فروش بودم كه براي خريد جنس، به مناطق مرزي رفتم که آنجا بمباران شد.
من کشته شدم. بدن مرا با شهداي رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود.
خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان، بيشتر شبها در مسجد محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم.
آخر شب وقتي به سمت منزل مي آمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور ميكرديم.
از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچه ها زنگ خانه مردم را ميزديم و سريع فرار ميكرديم!
يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نميشد.
يكباره پسر صاحبخانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد.
چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد.
او شنيده بود كه من، قبلا از اين كارها كرده ام، براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چكار ميكني!
ادامه دارد ...
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_ونهم
هرچي اصرار كردم كه من نبودم و... بي فايده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد.
آن شب همسايه ما عروسي داشت. توي خيابان و جلوي منزل ما شلوغ بود.
پدرم وقتي اين مطلب را شنيد خيلي عصباني شد و جلوي چشم همه، حسابي مرا كتك زد.
اين جوان بسيجي كه در اينجا قضاوت اشتباهي داشت، چند سال بعد و در روزهاي پاياني دفاع مقدس به شهادت رسيد.
اين ماجرا و كتك خوردن به ناحق من، در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: من چطور بايد حقم را از آن شهيد
بگيرم؟ او در مورد من زود قضاوت كرد.
او گفت: لازم نيست كه آن شهيد به اينجا بيايد. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهيد راضي شوي.
بعد يكباره ديدم كه صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاك ميشد و اعمال خوب آن ميماند.
خيلي خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود يكي دو سال از اعمال من اينطور طي شد.
جوان پشت ميز گفت: راضي شدي؟
گفتم: بله، عالي است. البته بعدها پشيمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاك كند!؟
اما باز بد نبود. همان لحظه ديدم آن شهيد آمد و سلام و روبوسي كرد. خيلي از ديدنش خوشحال شدم.
گفت: با اينكه لازم نبود، اما گفتم بيايم و حضوري از شما حلاليت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر كارهاي گذشته در آن ماجرا بي تقصير
نبودي.
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
🔻مرکز قرآن و حدیث آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام برگزار میکند:
💠 دورههای آموزشی #مجازی #حضوری و #نیمه_حضوری
🌸 کودک (از 6 سال به بالا)
🌸 نوجوان
🌸 جوان
🌸 بزرگسال
🔸درستخوانی و روانخوانی
🔹تجوید ۱ و ۲
🔸صوت و لحن تحقیق و ترتیل
🔹حفظ قرآن کریم
🔸حفظ نهجالبلاغه
🔹مداحی
🔸تفسیر ترتیبی، موضوعی، سورههای منتخب و تنزیلی قرآن کریم
🔹ترجمه و مفاهیم مقدماتی و تکمیلی قرآن کریم
🔸ترجمه و مفاهیم نهجالبلاغه
🔹ترجمه و مفاهیم ادعیه و زیارات
🔸همسرداری
🔹آمادگیهای پیش از ازدواج
🔸تربیت فرزند
🔹حدیث خوانی
🔸شرح صحیفه سجادیه
🔹شرح نهج البلاغه
🔸احکام عمومی
🔹احکام بانوان
🔸مهدویت
🔹سبک زندگی اسلامی
🔸تغذیه سالم در آیات و روایات
🔹و ...
🗓 زمان ثبت نام : ۳ تا ۱۶ مهر ۱۴۰۰
🌐 ثبت نام در سامانه آموزشی Qhkarimeh.ir
☎️ جهت اطلاعات بیشتر :
🧔 برادران: ساعت ۱۵ تا ۲۰
📞 تماس: ۳۷۱۷۵۵۳۰ - ۰۲۵
🧕 خواهران: ساعت ۹ تا ۱۴
📞 تماس : ۳۷۱۷۵۵۰۵- ۰۲۵
💻 آموزش مجازی: ساعت ۹ تا ۱۴
📞 تماس: ۳۷۱۷۵۵۰۷- ۰۲۵
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
با سلام و صبح بخیر خدمت همسنگران عزیز🌹
روزمون را با سلام به چهارده معصوم آغاز میکنیم:
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
@hadi_soleymani313
🌹یه روز فرید بهم گفت: مادر! اجازه بده برم مشهد به زیارت امام رضا علیه السلام ...
بهش گفتم: نه! تو تنها پسرمی، میترسم توی راه اتفاقی برات بیفته!...
🌹این قضیه گذشت و فرید رفت جبهه و اونجا مجروح شد. از جبهه برای درمان بردنش مشهد. همونجا کنار امام رضا علیه السلام شهید شد. پیکرش رو اطراف ضریح طواف دادند بعد برای دفن کردن آوردنش شیراز..
"شهید فرید شهابی نژاد"
✍️ کتاب لحظه های تماشا
@hadi_soleymani313