eitaa logo
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
7.2هزار ویدیو
295 فایل
🌼تمام فعالیتهای کانال هدیه به آقا جانم مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)🌼 🔻شهید ابراهیم هادی:مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم جز رضای خدا انتقادات و پیشنهاد https://daigo.ir/secret/4785004014
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب 📨 جانبازی در ركاب مولا سال 1388 توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، زائر مكه و مدينه شديم و وارد مسجدالحرام شديم. بعد از اتمام اعمال باشم به محل قرار آمدم. روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران الان آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي طواف ببريد. خسته بودم، اما قبول كردم.. سه تا از خانم هاي جوان كاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم. يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد برگردم. حرم الهي هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين حوله را بگيريد و دنبال من بياييد. يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان برگشتم. در كل اين مدت اصلا به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم. وظيفه اي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا اين كار را انجام دادم. در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيلي ها مرتب به بازار ميرفتند و... اما من به جاي اينگونه كارها، چندين بار براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقلاب و سپس به نيابت شهدا، مشغول شدم و از فرصتها براي كسب معنويات استفاده كردم. در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
🀄️ کتاب 📨 اين موارد اشاره كرد و گفت: به خاطر طواف خالصانه اي كه همراه آن خانمها انجام دادي، ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد! بعد گفت: ثواب طواف هايي كه به نيابت از ديگران انجام دادي، دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت ميشود. اوايل ماه شعبان بود كه راهي مدينه شديم. يك روز صبح در حالي كه مشغول زيارت بقيع بودم، متوجه شدم که مأمور وهابي دوربين يک پسر بچه را که ميخواست از بقيع عکس بگيرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربين را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحويل دادم. بعد به انتهاي قبرستان رفتم. من در حال خواندن زيارت عاشورا بودم كه به مقابل قبر عثمان رسيدم. همان مأمور وهابي دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه ميكرد. يكباره كنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسي و با صداي بلند گفت: چي گفتي!؟ لعن ميكني؟ گفتم: نخير. دستم رو ول كن. اما او همينطور داد ميزد و با سر و صدا، بقيه مأمورين را دور خودش جمع كرد. در همين حال يكدفعه به من نگاه كرد و حرف زشتي را به مولا اميرالمؤمنين زد. من ديگر سكوت را جايز ندانستم. تا اين حرف زشت از دهان او خارج شد و بقيه زائران شنيدند، ديگر سكوت را جايز ندانستم. يكباره كشيده محكمي به صورت او زدم. بلافاصله چهار مأمور به سر من ريختند و شروع به زدن كردند. يكي از مأمورين ضربه ي محکمي به كتف من زد كه درد آن تا ماه ها اذيتم ميكرد. چند نفر از زائرين جلو آمدند و مرا از زير دست آنها خارج كردند و سريع فرار كردم. اما در لحظات بررسي اعمال، ماجراي درگيري در قبرستان بقيع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علي با آن مأمور درگير شديد و كتف شما آسيب ديد. براي همين ثواب جانبازي در ركاب مولا علي در نامه عمل شما ثبت شده است!... ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨ با سلام و صبح بخیر خدمت همسنگران عزیز🌹 روزمون را با سلام به چهارده معصوم آغاز میکنیم: 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️ ❤️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ 💜ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️ 💙ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️ 💛ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️ ❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨ ✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ °✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺ @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁❁ 🍂بارفتنٺ مصیبٺ زهرا شروع شد 🕊داغ پسر بہ سینہ‌ےمادر گذاشتند 🍂درڪوچہ‌ها غرور علے را ڪسے شڪسٺ 🕊درڪوچہ بود فاطمہ روےزمین نشسٺ 🏴 (ص) ۲۸صفر_تسلیٺ_باد🖤💔
Misaq-Payambar&ImamHasan1392[02].mp3
6.21M
▪️لحظات آخرعمر شریف رسول خدا و جملات امیرالمومنین هنگام غسل پیامبر اکرم (ص) (روضه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه‌رحلت (ص) ☑️ @MeysamMotiee
فتحعلی اویسی درگذشت 🔹مدیر روابط عمومی سیما: فتحعلی اویسی که از چندی پیش در بیمارستان بستری و به کما رفته بود، صبح امروز درگذشت. 🔸اویسی در مجموعه های تلویزیونی بدون‌شرح، شهر قشنگ، کمربندها را ببندیم، دارا و ندار، زیرزمین و باغچه مینو به ایفای نقش پرداخته بود. روحش شاد @hadi_soleymani313
یکی از زیاراتی که سفارش شده است در روز ۲۸ صفر خوانده شود زیارت امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد. 👇👇👇🍃🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ سلام بر تو اى فرزند امیرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَهَ اللّهِ سلام بر تو اى حبیب خدا سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ سلام بر تو اى امین (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا 👇اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّهِ سلام بر تو اى راه (مستقیم ) خدا سلام بر تو اى بیان (کننده ) حکم خدا 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ سلام بر تو اى یاور دین خدا سلام بر تو اى آقاى پاک (و منزه از هر عیب ) 👇اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ سلام بر تو اى نیکوکردار وفادار سلام بر تو اى قیام کننده (به امر خدا) و امین 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ سلام بر تو اى داناى به تاءویل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه یافته 🍃اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ سلام بر تو اى پاکیزه منزه سلام بر تو اى پرهیزکار پاکدامن 👇السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهید راست گفتار 👇اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و برکات او التماس دعا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
rozeh emem hasan mojtaba_256905745142908079.mp3
5.87M
🏴روضه مجتبی_ع ▪️به روایت شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے @hadi_soleymani313
✅ شهادت پیامبر (ص) یا رحلت ✅ 🔴🔵 آیا به راستی پیامبر عظیم الشان اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا اینکه شهید شدند ؟ 🌺 کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله: 🔴 ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر(صلی الله علیه وآله)مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱) 🔴شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (۲) 🔴 علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (۳) 🔴 در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر در مدینه مسموم درگذشت.(۴) 🔴 شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (۵) 🔴 بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (۶) 🔴 حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (۷) 🔴 ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (۸) 🔴 رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (۹) 🔴 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (۱۰) 🔴🔵 پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟ ♦️زمان شهادت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله): 🔷 ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶) 🌹به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه فقط به بیان مصادر اکتفا میکنم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم. در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است. 🔺اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص همانطور که گفتم از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند. 🔺ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است. 🔺ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت. 🔺رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود. ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند. 📚 منابع: ۱-المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶ ۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷ ۳-منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷ ۴-جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳ ۵-تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴ ۶-السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹ ۷-المستدرک. ج۳ص۶۰ ۸-السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ ۹-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹ ۱۰-کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷ 🆔 @emame_zaman @hadi_soleymani313
🖤🖤🖤🖤🖤 آخرین لحظات پیغمبر بود،نگاه به حسنین می کرد،،نگاه به فاطمه اش می کرد....یا رسول الله! خوب زهرا رو نگاه کن... یه مرتبه شنید صدا درمیآد،جلو در اومد دید یه پیرمردی اومده،صدا زد: خانوم جان می خوام بابات رسول خدا رو ملاقات کنم،فرمود: بابام ممنوع الملاقاتِ،بار دوم،فرمود: مگه نگفتم بابام ممنوع الملاقاتِ؟ بار سوم تا در زد پیغمبر فرمود: عزیزم جلو بیا،می دونی این کیه داره در میزنه؟صدا زد: نه بابا... پیغمبر فرمود:دخترم این مَلَکُ المُوتِ، از هیچ کسی اجازه نمیگره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...بابا جان! پس چرا وارد نشد؟ گفت: عزیزم به احترامِ تو...خونه ای که فاطمه باشه عزرائیل هم حیا میکنه بدون اجازه وارد بشه،زهرا باید اجازه بده... یا رسول الله! کجا بودی هم در رو بدون اجازه زدن، هم هیزم آوردن؟ یا رسول الله کجا بودی بینِ در و دیوار پهلویِ فاطمه رو شکستن؟... 😭😭😭😭 🖤🖤🖤🖤 @hadi_soleymani313
از آن سوزم حسینم جسم من در خاک بسپارد … امام صادق (ع) فرمود : وقتی امام حسین (ع) به بالین برادر آمد و آن وضع و حال برادر را مشاهده کرد ؛گریست . (ع) فرمود : چرا گریه میکنی ؟ فرمود : چرا نگریم که تو را مسموم میبینم . فرمود اگر چه مرا مسموم کردند ؛ ولی آنچه بخواهم ( از آب و شیر و …) در اینجا آماده است و برادران و خواهرانم و بستگانم جمعند ؛ ولی ” لا یوم کیومک یا ابا عبدالله.... 😭😭😭
✨تابـۅت تیـر خوࢪده و قبـࢪ بے حࢪم این هم جواب آن همہ آقایےو ڪرم... 😭😭😭
روایت می گوید : صورت نازنین امام حسن (ع) خیلی زیبا بوده است . گاهی که میخواست از منزل بیرون برود مردم جمع می شدند ومحو تماشای امام حسن می شدند . راه بسته میشد و حضرت مجبور میشد که برگردد . حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (ع) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت چه حالی پیدا کرد ؟ جمله ای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد . فرمود : برادر من بعد تو هیچ وقت عطر نمی زنم این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (ع) است . ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شد : آنجا که بالا ی سر قمر بنی هاشم (ع) آمد نفرمود دیگر عطر نمی زنم . فرمود : ” الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ” کمرم شکست و تدبیرو توانم به پایان رسید . @hadi_soleymani313
حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود ؛ چون بدن میت را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند .حجم بدن میت معلوم بود . اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود .  اسماء به درخواست حضرت زهرا (س) آن را ساخت . عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟ @hadi_soleymani313
تشییع جنازه تیرباران تابوت امام حسن (ع) خیلی برای حضرت ابوالفضل (ع) سخت گذشت . تیرها به تابوت اصابت نمیکرد ؛ بر قلب حضرت ابوالفضل مینشست و جگر او را میخراشید . تحمل نکرد و دست به شمشیر برد ؛ اما امام حسین (ع) مانع شد . فرمود : برادر صبر کن . وصیت امام حسن (ع) این است که هیچ خونی در تشییع جنازه ایشان ریخته نشود . عرض میکنیم : یا ابوالفضل تیرباران تابوت امام حسن (ع) را تحمل نکردی پس چه میکردی اگر با زینب روی تل زینبیه می بودی ؟ آن هنگامی که حضرت زینب (س) نگاه کرد دید شمشیر ها بالا میروند نیزه ها بالا میروند و همه در یک نقطه فرود می آیند .. @hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب 📨 شهيد و شهادت در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد و شهادت تغيير كرد. علت آن هم چند ماجرا بود: يكي از معلمين و مربيان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده اي داشت كه بچه ها را جذب مسجد و هيئت كند. او خالصانه فعاليت ميكرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير داشت. اين مرد خدا، يكبار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز عبور كرد و سانحه اي شديد رخ داد و ايشان مرحوم شد. من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان شهدا و هم درجه آنها بود! من توانستم با او صحبت كنم. ايشان به خاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت دستورات دين، به مقام شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا شهيد زندگي کرد و به مقام شهدا دست يافت. اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و در واقع علت مرگش بود. ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه تصادف دست من نبود. ادامه دارد .... @hadi_soleymani313
کتاب 📨 در جايي ديگر يكي از دوستان پدرم كه اوايل جنگ شهيد شده بود و در گلزار شهداي شهرمان به خاك سپرده شده بود را ديدم. اما ً او خيلي گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب كردم. تشييع او را به ياد داشتم كه در تابوت شهدا بود و... اما چرا؟! خودش گفت: من براي جهاد به جبهه نرفتم. من به دنبال كاسبي و خريد و فروش بودم كه براي خريد جنس، به مناطق مرزي رفتم که آنجا بمباران شد. من کشته شدم. بدن مرا با شهداي رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود. خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان، بيشتر شبها در مسجد محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم. آخر شب وقتي به سمت منزل مي آمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور ميكرديم. از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچه ها زنگ خانه مردم را ميزديم و سريع فرار ميكرديم! يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نميشد. يكباره پسر صاحبخانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد. چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد. او شنيده بود كه من، قبلا از اين كارها كرده ام، براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چكار ميكني! ادامه دارد ... @hadi_soleymani313