اگر ناوهای آمریکایی را میزدیم!
قسمت۱
با حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال۶۱، پنتاگون نیز ارتش آمریکا را وارد بیروت کرد. امری که گروههای مقاومت لبنانی آن را تجاوز میدانستند.
ّاول آبان۶۲ انفجاری مهیب مقر آمریکایی مارینز را منفجر کرد. ۵دقیقه بعد، انفجار دوم مقر فرانسویها را هم به تلی از خاک تبدیل کرد؛ ۲۴۱ کشته آمریکایی و ۵۸فرانسوی، حاصل این دو انفجار بود. بیشترین تلفات آمریکا بعد از جنگ ویتنام.
دو هفته بعد ستاد نظامی اسراییل در تایر هم منفجر و ۶۰نفر کشته شدند. گروههای جهاد اسلامی مسئولیت این انفجارها را پذیرفت.
تلافات بالای نظامیان آمریکایی، افکار عمومی این کشور را به شدت وحشتزده کرد تا ریگان شبانه دستور خروج نظامیان را از بیروت صادر کند.
«کنت.ام.پولاک» مدیر امور خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا در خاطراتش مینویسد:
«حزبالله لبنان انجام حملات را انکار کرد. اما همه متفقالقولند که عماد مغنیه و ایرانیها در پشت این قضیه بودند... در داخل آمریکا بحثی تند بر سر اینکه آیا بایست ضربتی تلافیجویانه زده شود، در گرفت. دولت ریگان عمیقا دچار تفرقه شده بود که نتیجه آن اغلب فقط بینظمی عمیق بود...
بالاخره ایالات متحده رزمناو غولپیکر نیوجرسی را به شرق حرکت داد و بیروت را بمباران کرد... سوریها هم به این جنگ ملحق شدند و به سوی هواپیماهای شناسایی آمریکایی که بر روی لبنان پرواز میکردند، آتش گشودند.. دو هواپیمای آمریکا سقوط کردند و خشم عمومی به سوریه نشان داد که آمریکا نتوانسته است حتی در برابر آتش مواجههی سطح پایینِ نیروهای سوریه ایستادگی کند.
جراید همه به تحقیر بسیار دولت ریگان پرداختند. بالاخره ریگان در ۷فوریه ۸۴ تمامی نیروهای خود را یکجا از لبنان خارج کرد..
طرح اعزام نیروها به لبنان در بهترین شرایطش هم کار پوچ و بیثمری بود. ما اشتباه را با مداخلهمان بر اساس توهمات و اظهار نظرات آریل شارون درباره ملت لبنان و بیخبری از عوامل قدرتمند فعال و کارآمد در آن کشور، مضاعف کرده بودیم.
از زمانی که نیروهای آمریکا وارد لبنان شدند، تنها مدت کوتاهی طول کشید تا سپاهیان انقلاب راهی برای حمله به آنان پیدا کنند. بدتر از همه عقبنشینی عجولانه آمریکا پس از تحمل ۲۶۰کشته بود که این تصور را بوجود آورد که آمریکا تحمل جنگ را نخواهد داشت.
درسی که لبنانیها گرفتند این بود که اگر بتوان بر آمریکاییها درد و رنجی ناچیز وارد کرد، آنها فرار میکنند»
منبع: معمای ایران؛ کنت.ام.پولاک
#جواد_موگویی
https://t.me/javadmogoei/232
@hadihoseiniasl
محسن رضایی و مرحوم شجریان!
روزگار تقلبگویی در ۸۸ خلاصه شده به کروبی و موسوی اما رضایی نیز همصدا با آنان ندای تقلب سرداد.
رضایی لفظ تقلب را نیاورد اما در شکایت خود به شورای نگهبان نوشت:
«برآورد ستادهای اینجانب و کارشناسان نشان میدهد که اینجانب در بدبینانهترین وضعیت بین ۳میلیون و ۵۰۰هزار تا ۷میلیون رای داشتهام؛ هرچند برخی کارشناسان تا ۹میلیون رای نیز برآورد کردهاند.»
شکایت سردار شبهه تقلب را دوچندان و باورپذیر کرد.
آن روزها او تاکید میکرد که شکایت خود را از راه قانونی پی خواهد گرفت.اما وقتی بازشماری صندوقها با حضور نمایندهاش تغییری در آرای ۶۸۱ هزاریش نداد، گفت به خاطر مصالح نظام از شکایت خود صرف نظر خواهد کرد!
رفتار سیاسی رضایی در هیاهوی آن روزها گم شد. گرچه در راهپیمایی ۹دی هم چفیه به دوش شرکت کرد اما هیچگاه
نگفت که بر اساس چه مدارکی تقلب شد و آرایش ۹میلیون بود؟! بهخاطر اتهام تقلب هم عذرخواهی نکرد. با این حال جماعت انقلابی چشم بستن بر اشتباهش. ممنوعالتصویرش هم نکردند و تازه ۴سال بعد هم شورای نگهبان دوباره رجل سیاسیاش نامید.
شجریان نیز در ۲۵خرداد ناگهان با احساسات برافروخته، پشت کرد به رادیو و تلویزیون. داد زد و هیاهو کرد. درست مثل مجید مجیدی، حاتمیکیا و بسیاری دیگر؛ هنرمندند و اختیار در کف احساس ناب دارند.
در آن روزهای غبارآلود، جیغ و داد رسم همه بود. خیلیها راه کج کردن. از سردار گرفته تا خواص عمامهبهسر! این خاصیت فتنه است. راه همگان به بیراه میبرد؛ حتی بزرگان را.
شجریان آن روزها تخته گاز گرفته بود؛ اصلاحیون نیز بر طبلش میکوفتند، هنرش را ریختند در دیگ سیاست و شعله را کشیدند بالا تا همهاش خرج ۸۸ شود.
چندسال بعد اما استاد که آرام شد، زبان به نرمی گرفت و عقب نشست. در خرداد ۹۵ گفت: «انتقاد به یک مسئول بهمعنای مخالفت با حکومت نیست» اگر قبلا از جدال اسلام و روحانیت با موسیقی گفت، تصریح کرد اذان، قرائت قرآن و مداحی نیز نوعی موسیقیست.
اما انقلابیون رهایش نکردند. اصلاحیون نیز نخواستند نرمی شجریان را بشوند، تا قطره آخر آبرویش را هم در دیگ سیاست بخار کنند.
اصلاحیون که هیچ! هنرمند و هنر را خرج میتینگهای انتخاباتی میکنند! اما کاش انقلابیون، کظم غیظ میکردند و راه را برای بازگشت خسرویِ آواز باز میگذاشتند.
سیاست لغزنده است و گاه فروبرنده چون مرداب.
حتی برای مدعیان سیاستورزی. ولو محسن رضایی فرمانده سپاه باشد. چه برسد به استاد آواز با آن همه احساس و غلیان.
همه باید درس عبرت بگیریم؛ هم هنرمند که مراقب غلیان احساسش باشد و هم انقلابیون که راه بر بازگشت نبندند.
منبع: کانال تلگرامی #جواد_موگویی
https://t.me/javadmogoei/246
@hadihoseiniasl
ماجرای فایل صوتی|۱
تکرار تاریخ
همه شکاف میان آیتالله منتظری و امام از ماجرای دستگیری سید مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در مهر ۶۵ آغاز شد.
باند «هدفیها» به رهبری سید مهدی متهم به قتلهایی در پیش و پس از انقلاب بود. گروهی خودسر که اقدام به ترور و آدمربایی میکرد؛ با فتواهای سیدمهدی!
حتی کار به قتل آیتالله شمسآبادی روحانی سرشناس اصفهانی هم رسیده بود. سید مهدی به برخی از قتلها اعتراف کرد. اما منتظری بنای دفاع از او برداشت. قهرخانگی کرد و به امام نامه نوشت:
«سیدمهدی هرچه بود و شد بیستسال سنگ اسلام و انقلاب و امام را بسینه زد. او از خیلی از کسانیکه مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزبالله در جبههبروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد.»
امام میگفت سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام. در نهایت هم اعدام شد. منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت به نظام گرفت. بنا به گزارشهای متعدد وزیر اطلاعات به امام، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند. امام او را توصیه به تصفیه دفتر خود کرد. اما منتظری این گزارشها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان میکرد.
سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام شدیدتر شد. منتظری در اعتراض به اعدامهای منافقین نامهای محرمانه به امام نوشت. اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بیبیسی درآورد!
دیگر بر همه عیان شد که آلودگی بیت قائممقامرهبری تا بیبیسی هم کشیده شده!
یکماه پیش ظریف گفت سریال گاندو دروغ است. دولت نیز نفوذ در دولت را کذب خواند.
دیروز فایل گفتگوی محرمانه ظریف از آرشیو «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» منتشر شد که ریاستش بر دوش حسامالدین آشناست.
فارغ از راستآزمایی سخنان ظریف، این فایل حاوی سریترین اطلاعات امنیتی دیپلماسی بود که حال سر از شبکه سعودی اینترنشنال درآورده است! درست مثل فروردین۶۸!
منتظری هم نفوذ در بیتش را انکار میکرد. درست مثل انکار امروزه ظریف. تازه اگر فرض بر عدم اطلاع هر دو از انتشار اسناد بدانیم. فرضی که در هر دو واقعه دور از واقعیت نیست.
منابع: خاطرات منتظری-خاطرات ریشهری-خاطرات هاشمی رفسنجانی سال۶۶و۶۷
#جواد_موگویی
https://t.me/joinchat/AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
ماجرای فایل صوتی|۲
صوت همان صوت است!
تابستان داغِ ۹۵ صوتی از جلسه خصوصی آیتالله منتظری و چهار تن از مسئولان قضایی ازجمله ابراهیم رییسی در سال۶۷ توسط بیت آیتالله منتظری منتشر شد. موضوع جلسه اعدامهای منافقین بود. این صوت از مهمترین دستاویزهای دولت روحانی در انتخابات ۹۶ شد.
دو سالی از توافق برجام گذشته بود و با رکود و عدم نتیجه مطلوب، دیگر دوگانه «مذاکره- مقاومت» برگی برای بازی انتخابات نبود. با این صوت اما دوگانه «آزادیاجتماعی-خشونتطلبی» بهترین راه عبور از سد رییسی بود.
روحانی رسما او را اعدامکن خطاب کرد. نصفکردن پیادهروها، حبس زنان، گشت ارشاد و.... نیز به او منگنه شد تا روحانی باردیگر دولت را بدست گیرد.
از قضا، رییسی قوه قضاییه را بدست گرفت. اما نه پیادهرویی نصف شد و نه زنانی حبس.
فایل منتشره دیروز ظریف، درست کارکرد همان فایل صوتی تابستان ۹۵ را دارد. با شکست برجام، دوگانه «مذاکره-مقاومت» دیگر تنور انتخابات را برای اصلاحطلبان گرم نمیکند و بایستی با دوگانه «دولت-سپاه» و «دیپلماسی-میدانِ جنگ» جدال انتخابات۱۴۰۰ را شروع کرد.
دوخطی سخنان ظریف این است که سپاه و حاجقاسم میداندارِ دیپلماسی و اداره کشور بودند و مقصر اصلی شکست برجام و شرایط کنونی.
استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰قراردادن مردم در این دوگانه است.
#جواد_موگویی
https://t.me/joinchat/AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA