eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق
5.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
21 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 تبلیغاتمون🪄💚
مشاهده در ایتا
دانلود
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✦‍ ⸀💙🌿||• 💙| 🌦| هواٰۍٖ‌جھــاٰن.. بۍٖ‌تو‌خس‌خس‌مۍٖ‌کــند،تو رابہ‌جان‌نفس‌هاٰۍٖ‌بۍٖ‌کسان زودتر‌برگرد..•🌼🌦' 🌿 • • 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷درود بر شما صبحت بخیر☀🌷 🌼از امروز به چیزایی که نداریم فکر نکنیم 🌺بجاش به چیزایی که داریم فکر کنیم 🌸ما یه عالمه امید داریم، 🌼بهتره به امید فکر کنیم 🌺آدم به امید زنده‌اس 🌸ما قلبی مهربان درون سینه‌مون داریم 🌼چه هدیه‌ای از این بهتر ‌‌‌‌‌‌‌‌
حاج حسین یکتا: شهدا با چوب پر خوشگلشون دارن خونه دل مارو اتاق تکانی می کنند بیاید در خونه دلمون رو به روی شهدا باز کنیم. 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•°~🪴✨ نوح‌علیه‌السلام‌یه‌جایی‌که‌دیگه ازدست‌قومش‌‌خسته‌شده‌بود، برگشت‌به‌خدا‌گفت:خدایامن‌دیگه زورم‌به‌هیچی‌نمیرسه..کمکم‌کن؛)) 💚 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
° ° 🦋شهید محمدابراهیم همت : بعضی ها فکر می کنند، اگر ظاهرشان را شبیه شهدا کنند کار تمام است نه باید مانند شهدا زندگی کرد..🕊🌿 ♥️ ° ° 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
- شایدحسین‌می‌آزماید‌‌ عشاق‌رابه‌فراق ! (:💔 💚 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷درود بر شما صبحت بخیر☀🌷 🌼از امروز به چیزایی که نداریم فکر نکنیم 🌺بجاش به چیزایی که داریم فکر کنیم 🌸ما یه عالمه امید داریم، 🌼بهتره به امید فکر کنیم 🌺آدم به امید زنده‌اس 🌸ما قلبی مهربان درون سینه‌مون داریم 🌼چه هدیه‌ای از این بهتر ‌‌‌‌‌‌‌‌
•°~🌸🍃 -لَکِن‌قَلبی‌لَم‌یعد‌یَطیق‌ُ‌البَقاء، اریدالذَهاب‌ِإلی‌الحُسین(ع).. +ولی‌قلبم‌دیگرتوانِ‌ماندن‌ندارد، میخواهم‌بروم‌پیشِ‌حسین(ع)..♥️ 🌱 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
♥️🌱•• تو روشنی قلب منی خودم را به هدر نداده ام :) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ سمت شرکت رفتم. تمام وسایلم را در ماشین گذاشتم و با جدیتی که شاید تا آن روز نداشتم سمت شرکت رفتم. همین که وارد اتاقم شدم احساس کردم نگاه رامش سمتم آمد. سلامی کرد و من جوابش را آنقدر آرام دادم که حتی نشنید! نشستم پشت میزم مقابلش و او سر بلند کرد و نگاهم. اما حتی نگاه ممتد رامش هم لحظه ای از جدیتم نکاست. _چی شده؟ با همان اخم و جدیت گفتم : _یعنی شما نمی دونی؟ تکیه زد به کاناپه ای که رویش نشسته بود و خیره ام شد. _نه.... سرم به کارم بود که جوابش را دادم. _آها... یعنی دختر دایی شما به شما نگفته که نقشه تون لو رفت! جواب نداد که نگاهش کردم. طرز نگاهش می گفت که همه چیز را می داند اما آنقدر رو داشت که باز هم زل بزند در چشمانم! _پس پول دادی به دختر دایی ات که یه آتو ازم بگیره که بذاری کف دست جناب فرداد و شرکتت رو پس بگیری... آره؟ دست به سینه نگاهم کرد. _تو که هم بدهیتو با اون پول دادی و هم آتو دستش ندادی... پس واسه چی حرصی شدی؟! چشمانم را برایش ریز کردم. _اون پول رو پس می دم.... من پول دقل بازی و حیله گری نمی خوام... من عادت دارم نون بازومو بخورم. خندید. _خیلی می خوای خودتو مظلوم و معصوم جلوه بدی.... ولی هر آدمی یه اشتباهاتی داره.... بالاخره یه آتو ازت می گیرم.... حالا ببین. _ببین... خوب گوشاتو وا کن.... آره منم اشتباه دارم اما نه توی اون چیزایی که تو فکرشو می کنی.... بگیر....اگه منتظری یه گافی بدم تا ازم آتو بگیری.... بسم الله.... بگیر ببینم چه جوری می خوای شرکتت رو پس بگیری.... حالا رو در رو می جنگیم.... پس بچرخ تا بچرخیم. پوزخندی زد و مشغول به کار شد باز. و من.... آنجا نفهمیدم در چه میدان جنگی افتادم.... اما بعدها چرا..... ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
•••🥀🍂 ولے‌حقیقتا برای‌این‌‌خنده‌باید‌جون‌داد…(:🖤🌾؛ …؛ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•