eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
6.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه 🌼برنده‌ی‌ عشق از #میم‌دال تبلیغاتمون🪄💚 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرزوی مرگ نکنیم حتما ببینید 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
. بچه‌هاازخوابتون‌بزنیدازتفریح‌تون‌بزنید ازدنیا‌تون‌بزنیدازخوشی‌‌ورفیق‌بازی بزنیدوبه‌داداسلام‌برسید!! جهادیعنی‌چشم‌پوشی‌ازخوشی‌هابرای انجام‌کارهای‌روی‌زمین‌مونده‌خدا...!(: _حاج‌حسین‌یکتا🌿 . 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ آنقدر آشوب بودم که آن پایی که روی دیگری انداخته بودم را مدام در هوا تکان می دادم. نگاهم به مرد میانسالی بود که صاحب داروخانه بود. _قطعا مواد مخدره اما برای تشخيص دقیق که چی هست باید بدم آزمایشگاه.... حالا قضیه ی این چی هست؟ دکتر پرسید و هوتن به جای من جواب داد. _یه نفر با دوست من شریک کاری شده، یه شعبه ی فروش محصولات آرایشی و بهداشتی زده بعد دوستم به فروششون شک کرده، پیگیری کرده به این رسیده. _به هرحال از برند شما سواستفاده کردن جناب. _فرداد هستم. _بله... خوشبختم جناب فرداد... حتما پیگیری بفرمایید چون عواقبش مستقیم به شما و شرکت شما برمی گرده حتما. _بله... می دونم. هوتن برخاست و با دکتر دست داد: _منتظر جوابتون هستم. _اگه سختتون هست جواب رو با ویس براتون می ذارم.... لازم به ملاقات حضوری نیست. نگاه هوتن سمت من آمد و منتظر جواب من شد که سری تکان دادم و گفتم : _خیلی ممنون می شم. از داروخانه که بیرون زدیم، هوتن گفت : _حالا می خوای چکار کنی؟ دستی به صورت صاف و اصلاح شده ام کشیدم. _یعنی دلم می خواد این زن عفریته رو با دستام خفه کنم. _جوش نزن.... مگه نمی گی یه کله گنده ای چیزی هست.... پس بیشتر باید مراقب خودت باشی. _آره.... از اینا هیچی بعید نیست.... تو کار مواد مخدر هستن و بعد محصولات شرکت منو کردن وسیله ی فروش محصولات خودشون!.....وای که سرم داره منفجر می شه. _برو خونه یه قرص بخور.... حالا دختره واقعا رفت؟! چپ چپ نگاهش کردم. _تو دیوونه ای چیزی هستی؟؟.... می گم رفته دیگه.... اون رفت که من افتادم تو این بدبختی دیگه. _خیلی خب بابا جوش نزن..... برو خونه... درست می شه. با چه حالی برگشتم خانه بماند. باید فکری به حال فروش شراره و فروشگاه می کردم. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
2.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺امــروز بهتريــن ثانيه ها 🌼شيرين تــــرين دقايق 🌺دلچسب تــــرين ساعت ها 🌼و دوست داشتنی‌ترين لحظه‌ها 🌺را برای شما آرزومنـدیم 🌻صبـح زیبای آدینه‌تون بخیر🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من عقیده‌ۍ راسخ دارم بر اینکہ‌ یکے از نیازهاۍ اساسے کشور ، زندھ‌ نگہ‌ داشتن نام شھدا است🌱!' ❤️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
1.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برعندازا و وطن فروشا میدونید چرا نمیتونید کاری کنید؟ چون اینجا صاحب داره😎 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ و جواب آمد. هوتن زنگ زد و گفت : _سلام... جواب اومد. _سلام.... خب چه خبر؟ _بعله... چه خبری می خوای..... می گه کوکائینه. وا رفتم. آنقدر که توان ایستادن را از دست دادم و نشستم روی مبل. _چه بی شرفیه این زن! _پی این کار رو بگیر رادمهر وگرنه فردا پس فردا باید با کمپوت بیام دم در زندان ملاقاتت. _باشه..... ممنون بابت کمکت... به جناب دکتر هم سلام برسون و ازش تشکر کن. _چشششششم..... ولی یکی طلبت. _واسه چی؟! _واسه همون دختره.... نذاشتی تو شرکتم بمونه و خودتم پَرش دادی رفت. حرصی و عصبانی فریاد زدم. _برو بابا تو هم... گور بابای اون دختره که به خاطر اون افتادم تو همچین هچلی. _یعنی چی؟ _ببین هوتن الان وقت توضیحش رو ندارم.... بعدا می گم.... ممنون واسه زحمتت. گوشی را قطع کردم و بی معطلی شماره ی عمو را گرفتم. چند زنگی خورد تا برداشت. _بله.... _سلام... رادمهرم..... می خوام ببینم شما رو. _کار دارم چند روزه نمی شه.... همین الان بگو. ناچار نفسم را محکم در گوشی تلفن فوت کردم و گفتم : _شما خبر داشتید این شراره خانم تو چه کاریه؟ _چه طور؟ _می دونستید آره؟ _بهت می گم چطور؟ _به اسم شراکت داره با برند من مواد مخدر جا به جا می کنه. _به من چه مربوط. انتظار هر جوابی را داشتم جز این. _یعنی چی؟!.... من رو حساب شما باهاش شراکت کردم! _ببین من این حرفا حالیم نیست با خودش حرف بزن... دیگه هم به من زنگ نزن.... و تماس را قطع کرد! تازه آن موقع بود که فهمیدم در دام چه تله ای افتادم. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
• • عِشق‌یعنۍ‌کہ‌دَمۍ بشنویۍاز‌نام‌حسین(ع‌‌) و‌دِلـت‌گریہ‌کنان‌‌راهۍ کربَلا بشود....💔 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 📌گاهی یک گناه مسیر زندگی انسان رو تغییر میده! 🎤سید صادق رمضانیان 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
بدون درک تو همه چیز دلگیر است حتی برف ، با تمام عاشقانه هایش... 💚 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•