eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
آرش دیشب پیام داده بود که صبح می‌آید برویم کله پاچه بخوریم، بعد هم پیاده روی. بعد هم گفت باید بیایی و به سلیقه ی خودت، چیزی را که می‌خواهم برایت بخرم را انتخاب کنی. امروز دانشگاه نداشتیم. می توانستیم تا بعدازظهر که آرش سرکار می‌رود باهم باشیم. نماز صبح را که خواندم همانجا سر سجاده نشستم، نبودن تسبیحم روی سجاده ام من را یاد آن روز انداخت، با انگشتهایم تسبیحات را فرستادم. سر به سجده گذاشتم و شروع کردم با خدا حرف زدن. ــ خدایا شکرت به خاطر آرش، خدایا ببخش من رو اگر گاهی حسرت نبودن با آرش رو خوردم، می دونم می خوای بدونی تو اوج خوشیم به یادت هستم. تو بهتر از هر کسی از دلم خبر داری و می دونی که اگر قبولش کردم اول به خاطر تو بود بعد خودم. دلم می خواد اونم تو آغوش تو بودن رو تجربه کنه، ولی اگر این به هم پیوستن من رو هم از آغوش تو دور می کنه، هیچ وقت نمی خوام که باشه. با شنیدن صدای در اتاق، سکوت کردم و زیر لب ذکراستغفرالله را زمزمه کردم. پشتم به در اتاق بود ولی می دانستم که اسراست. توی سالن نمازش را خوانده بودو برگشته بود که بخوابد. سر از سجده برداشتم و اشک هایم را پاک کردم و شروع کردم به دم و بازدم های بلند و آرام کشیدن. این کار باعث میشد فکرم را تحت کنترل خودم داشته باشم و به هرچه که خودم دلم بخواهد فکر کنم. اسرا با‌تعجب‌گفت: –راحیل‌، هنوزم که این شکلی هستی، حالا که به خواسته‌ات رسیدی دیگه. چه می‌توانستم بگویم. –خوبم، چیزی نیست. تو بخواب. برای این که نور چراغ، اسرا را اذیت نکند کتابم را برداشتم و به طرف سالن رفتم تا کمی مطالعه کنم. چراغ اتاق مادر روشن بود، تقه ایی به در زدم و وارد شدم. مادر هم در حال کتاب خواندن بود. سلام کردم وکنارش نشستم و سرم را روی شانه‌اش گذاشتم. جوابم را دادوکتابش را کناری گذاشت وموهای بلندم را نوازش کردواشاره کرد به کتاب دستم و گفت: – چی می خونی؟ همانطور که به کتاب نگاه می کردم گفتم: –یه کتابیه که در مورد شناخت بهترمردها، در مورد رفتارهاشون و خیلی چیزهای دیگه توضیح داده. دستش را دور کمرم حلقه کرد و من را به خودش فشار دادو بوسه ایی از موهایم کردو گفت: –اتفاقا می خواستم برات یه همچین کتابی بگیرم، این آگاهیها برای هر خانمی لازمه. از کتابخونه ی دانشگاه گرفتی؟ ــ اهوم. ــ چقدر خوبه که از این جور کتابها توی کتابخونه ی دانشگاه هست. به نظرمن مهم ترین وظیفه ی دانشگاه قبل ازآموزش بحث های علمی، تدریس این چیزهاست، نه بصورت تخصصی، به طور عمومی، جزوه واحدهای عمومی باشه که همه مجبور به پاس کردنش باشند. بعد نفس عمیقی کشیدو گفت: –مهارتهای زندگی رو دونستن اصله، اونوقت ماها اصل رو ول کردیم چسبیدیم به فرع. ــ ولی مامان کتابهایی داریم مثل دین و زندگی و تنظیم خانواده یا روانشناسی... حرفم را بریدو گفت: –بله می دونم. ولی اونها اوصولی و کافی نیست و مهارتی خاصی روبه دانشجوها آموزش نمیده. بعد لبخندی زد و گفت: – دانشجوهای ماهم که قربونشون برم فقط می خوان یه جوری بخونن که نمره قبولی بگیرن و تموم بشه بره. خندیدم و گفتم: – حرف شما درسته مامان، ولی به نظرم خیلی چیزها باید از بچگی آموزش داده بشه، مثل مسئولیت پذیری.فکر نکنم با پاس کردن حتی یک یا دو واحد درسی خیلی مفید هم، زیاد تاثیری تو اخلاقیات کسی که یه عمر اونجوری بزرگ شده بزاره. ــ درسته، ولی خیلی رفتارهای اشتباه از ناآگاهیه، این که خیلی آدم ها نمی دونن اصلا از زندگی چی می خوان. بعضی از آدم ها هم وقتی می فهمند که دیگه خیلی دیره و کلی از عمر مفیدشون که می تونستند خوب زندگی کنند، بد زندگی کردندیا بدون لذت زندگی کردند. ولی اگه آگاهی باشه و در کنارش آموزش، حداقل از زندگیشون لذت می برند. بعد کتاب را از دستم گرفت ونگاه کوتاهی بهش انداخت و گفت: – حالا اینارو می خونی از درسهات غافل نشی. هردو رو در کنار هم داشته باش. دستش را گرفتم و بوسیدم و گفتم: – حواسم هست، نگران نباشید. ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌧صدای باران 💦زیباترین ترانه خداست 🌧که طنینش زندگی را 💦برای ما تکرار می کند 🌧باران می بارد 💦بارانی از جنس یاس 🌧واکنون زمانِ استجابت دعاست 💧دعاهاتون مستجاب🙏
﴿دوستت دارم﴾ جوابش را نگو ممنون گلم🥺 می‌شود پاسخ دهی " ای جان عزیزم همچنین "❓🧎‍♀ ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
❣ جز چشم های تو مرا "حزب و جناحی" نیست🙂 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
خـود رای بودنم را دوسـت دارم وقتی ؛ انتخاب منی ...❣ ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
مدافع چَشمانتم👌 در نگاه بی مرزِ نامَحرمان 🌹🌱 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
امشب ز خدا خواه که با لطف و کرم از شیعه گشاید گره و رنج و ألم و آن یار سفر کرده به صد عز و جلال بینیم قمر روی مهش دور حرم 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است٫همه با هم: 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 🌹"اللهم عجل لولیک الفرج"🌹
لذت جوانی و آرزوها...... #لیلة_الرغائب به عنوان تجربه ، امشب برای خودتون نخواید ، اول امام زمان (عج) و بعد دیگران ... برای شخص خودتون نیز به دیگران بفرمایید که دعا کنند ... این زبان ، برای خودِ آدم خیلی سخت است که نتیجه بگیرد ! دعام کنید لطفا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام‌ امام زمانم✋🌸 پشت دیوار بلند زندگی مانده ایم چشم انتظاریک خبر یک انا المَهدی بگو یاابن الحسن(عج) تا فرو ریزد حصار غصه ها 💓اللهم عجل لولیک الفرج💓 صبحتون شهدایی
جز وصل توام حرام بادا حاجت که بخواهم از خدا من گویندم ازو نظر بپرهیز پرهیز ندانم از قضا من
جَهانِ من چاییست☕️ که با "لَب قندِ" تٌو شیرین میشود... 😊❤️
در کارگاه عشقت بی‌تو هر آنچ بافم والله نه پود ماند والله نه تار ماند
باوضو یا بی وضو حیّ علئ چشمانِ تٌُو 👌🌹
📌واقع نگر باشیم آویزه گوشــــــــــــــــــــمان باشد... هیچ کدام از آنهایی که همسرت را با آنها مقایسه می کنی، هنوز با تو زندگی نکرده اند تا نقاط ↯ ضعفشان را هم ببینی...!!!! از دور همه در زندگیشان قهرمانند   امــــــــــّّّا نه...!!!!!!  قهرمان واقعی کسی است که با  خـــــوشی و ناخوشی،         عاشقانه در کنارت  زندگی می کند...  قهرمان زندگیت را عاشقانه باور کن!
اگر دوستش داری بگو شاید تمام دغدغه هایش همین یک جمله باشد❣💕 ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
🌹﷽🌹 خوشترين زندگى، در «قناعت» است... "امام على(ع)"
ای عشق خندان همچوگل وی خوش نظرچون عقل کل خورشید را درکش به جل ای شهسوار هل اتی امروز ما مهمان تو مست رخ خندان تو چون نام رویت می‌برم دل می‌رود والله ز جا
🍁✨🍁 ✨🍁 🍁 پیشتر آ دمی بنه، آن بَر و سینه، بَر بَرم گر چه که در یگانگی جان تو است جان من ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁
گفتند که او عاشـق گیسـوی کمند است.. موهای من از عصر همان روز بلند است.. ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
بوسه بر آن گل که همسر داده در وقت وداع بوسه بر قـــــــرآن و قبلش بوسه بر نام خدا ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
زیر باران كه به من زل بزنے، خواهے دید.. فنِ تشخیص نم از چهره گریان سخت است.. ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
آخرین پرواز.mp3
6.19M
🎙نمایشنامه صوتی قسمت۱: ”آخرین پرواز“ 🌹دختر شهید مدافع حرم حسین محرابی و حاج قاسم سلیمانی @ghasem_solaymani ┄┅🌵••═••❣┅┄     •• @tame_sib •• ┄┅❣••═••🌵┅┄ 🍁 ✨🍁 🍁✨🍁