❤️رمانی که برای خواندنش دعوت شدید😍😍
#طعم_سیب (رمان به پایات رسیده)
#پارت اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/2
🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن (درحال بارگزاری........)
#پارت اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/618
🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜
رمان #عاشقانہ_دو_مدافع
#پارت_اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/1164
❤️رمانی که برای خواندنش دعوت شدید😍😍
#طعم_سیب ( به پایان رسیده)
#پارت اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/2
🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن (به پایان رسیده)
#پارت اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/618
🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜
رمان #عاشقانہ_دو_مدافع (به پایان رسیده)
#پارت_اول🔰
https://eitaa.com/tame_sib/1164
خندیدم و چند قدم رفتم جلو
گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه😐 میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو..
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت #پنبه گذاشتی، لبات چرا کبوده ⁉️
تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی ‼️
دستی به #ریشهاش کشیدم.
نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده .
عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی😳
عیبی نداره پاشو 😞
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:
همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش 😊
علی چرا جوابمو نمیدی #قهری باهام.😢 بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید #لباس_عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان ...😭😭😭😭
#پارت_اول این رمان زیبا👇
https://eitaa.com/tame_sib/1164
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه😐 میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو..
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت #پنبه گذاشتی، لبات چرا کبوده ⁉️
تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی ‼️
دستی به #ریشهاش کشیدم.
نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده .عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی😳
عیبی نداره پاشو 😞
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:
همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش 😊
علی چرا جوابمو نمیدی #قهری باهام.😢 بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید #لباس_عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان ...😭😭😭😭
#پارت_اول این رمان زیبا👇
https://eitaa.com/tame_sib/1164
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه😐 میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو..
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت #پنبه گذاشتی، لبات چرا کبوده ⁉️
تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی ‼️
دستی به #ریشهاش کشیدم.
نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده .عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی😳
عیبی نداره پاشو 😞
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:
همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش 😊
علی چرا جوابمو نمیدی #قهری باهام.😢 بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید #لباس_عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان ...😭😭😭😭
#پارت_اول این رمان زیبا👇
https://eitaa.com/tame_sib/1164
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه😐 میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو..
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت #پنبه گذاشتی، لبات چرا کبوده ⁉️
تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی ‼️
دستی به #ریشهاش کشیدم.
نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده .عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی😳
عیبی نداره پاشو 😞
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:
همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش 😊
علی چرا جوابمو نمیدی #قهری باهام.😢 بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید #لباس_عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان ...😭😭😭😭
#پارت_اول این رمان زیبا👇
https://eitaa.com/tame_sib/1164
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه😐 میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو..
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت #پنبه گذاشتی، لبات چرا کبوده ⁉️
تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی ‼️
دستی به #ریشهاش کشیدم.
نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده .عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی😳
عیبی نداره پاشو 😞
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:
همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش 😊
علی چرا جوابمو نمیدی #قهری باهام.😢 بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید #لباس_عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان ...😭😭😭😭
#پارت_اول این رمان زیبا👇
https://eitaa.com/tame_sib/1164
#دلـ❤️ـم داشت براش پرمیکشید....آروم گفتم: سلام #آقاسید 😶
-خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه...
.
- #قلبی چطور؟!😯 جا زدین؟!!اون روز گفتین این #اتوبان دو طرفست.. الان میفهمم نبوده..خداحافظ .
بلند شدم برم، پشت سرم اروم گفت:
.
#ریحانه_خانم(دومین بار بود که اسممو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه😔
.
برگشتم وچشم تو #چشم شدیم، گفتم: اگه صدبار هم ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه........
خداحافظ گفتم و رفتم اما......😋
#پارت_اول👇
https://eitaa.com/tame_sib/618
یه #عاشقانه ی پر پیچ وتاااااب
#دختره عاشقه پسره شده و...........😅