فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#story | #استورۍ
.
•(❤ یامولانا... یاصاحبالزمان🕊)•
💠امام زمان عجل الله فرمودند:
♦️دنیا رو به نابودی و زوالش نزدیک گردیده و در حال وداع است، و من شما را به سوی خدا و پیامبرش که درود خدا بر او و آلش باد و عمل به قرآنش و میراندن باطل و زنده کردن سنّت، دعوت می کنم.
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢در آخرالزمان یکی از هدفهای اصلی شیطان #خانواده است
↩️ صمیمیت را در خانواده بیشتر کنید پیوندها را قویتر کنید خانه و خانواده یکی از مقدسترین #سنگرهایی است خداوند متعال آن را دوست دارد
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ🌸ـــلام
صبح زیباتون بخیر
روزتون ختم به زیباترین خیرها
امیدوارم🌸
امروز حاجت دل پاک و مهربانتون🌸
با زیباترین حکمتهای خدا یکی گردد
الهی به امید خودت🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ها نبودت روتا کی آخه بشمارم؟💔
#امامزمان ❤️🌸
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#بدونشرح👌🏼
گوش هایی که نمی شنوند❌
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده های این مرد بی چون و چرا صادقه و هر آنچه بگه خواهد شد
و جالب اینه که، دشمن به وعده های صادق این ابرمرد، بیشتر ایمان داره و پی برده!
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_291
و کار فوری عمو مشخص شد!
باید می رفتم سراغ پاسپورتم!
برای سفر کاری به کره!
حالا من هنوز شناسنامه ام را با نام فامیلی جدیدم، نگرفته بودم، چه برسد به پاسپورت!
اما چشم چشم گویان به عمو، خیالش را راحت کردم.
وقتی تماس قطع شد، نگاهم رفت سمت رامشی که بی هیچ سوال و پرسشی داشت کار خودش را انجام می داد.
_شما پاسپورت داری؟
من پرسیدم و او بی آنکه نگاهم کند و در حینی که داشت کارش را انجام می داد، جوابم را داد.
_دارم... چطور؟
_جناب فرداد گفتن برای این سفر کاری به کره، شما هم با من بیایید.
این بار سر بلند کرد و نگاهم.
_واقعا!
_این طور گفتن که لازمه.... گفتن شما خوب می تونی انگلیسی صحبت کنی و لازمه با من باشی.
لبخندی زد و تکیه زد به پشتی کاناپه ای که رویش نشسته بود.
_با افتخار هستم و میام.
_من پاسپورت ندارم.... باید برم سراغ گرفتن پاسپورت.
چنان ذوق زده گفت :
_برو.... خیالت از بابت کارهای شرکت راحت باشه... من همه ی کارها رو انجام می دم.
لحظه ای خیره اش شدم.
_شما اولین سفر خارج از کشورتونه؟!
_نه... چطور؟
_خیلی به نظرم ذوق زده شدی!
_خب طبیعیه.... بعد از اون همه تحریم بابا که حتی نمی ذاره مهمونی برم... یه سفر خارج کشور ذوق نداره!؟
همچنان نگاهم به او بود.
نمی دانستم حقیقت را می گوید یا باز نقشه ای در سر دارد اما راهی هم برای انصراف از آن سفر نبود.
و همه چیز از همان سفر شروع شد.... همه ی خاطرات تلخ و شیرین....
همه ی دردسرهایی که شاید باید می چشیدم تا برسم به آن جایی که همیشه آرزویش را می کردم!
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 میگن ظهور وقتی رخ میده که ظلم،
تمام عالم رو گرفته باشه،
پس چرا باید با ظلم مبارزه کنیم؟
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨وعدهٔ تضمین شده🌱
#پیشنهاددانلود
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنــگر
✍از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه
از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم
کار بزرگی انجام دادیم که
کوچکترین پاداشش رضوان
خداونده و ادامه داد که :
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است"
📚اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
💙͜͡🕊
آنچنان جای گرفتی توبه چشم و دل من
که به خوبان دو عالم نظری نیست مرا...
💙¦⇠#السلامعلیڪیابقیةاللہ
🕊¦⇠#سہشنبہهاےجمڪرانۍ
•••━━━━━━━━━
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
دیدی وقتی یه چراغی قرمزه چقد منتظری تا سبز بشه و حرکت کنی؟
اگه اون چراغ قرمزه ۲۰۰ دقیقه هم باشه، بازم منتظر می مونی.
می دونی چرا؟ چون می دونی قراره بعد ۲۰۰ دقیقه بالاخره سبز بشه.
چون امید داری به اینکه قراره حرکت کنی!
امید همون چیزیه که منو و تو نیاز داریم. پس لطفا ادامه بده
چون حتما سبز میشه.🌿
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ🌸ـــلام
صبح زیباتون بخیر
روزتون ختم به زیباترین خیرها
امیدوارم🌸
امروز حاجت دل پاک و مهربانتون🌸
با زیباترین حکمتهای خدا یکی گردد
الهی به امید خودت🌸
♥️🖐🏻
ازگدایانِقدیمَمکهنگاهمکردهای!
بودهامسربههواکهسربهراهمکردهای
آشنایمباتو،ایکهآشناییبادلم؛
گوشهصحنوسرایت،بودهعمریمنزلم..(:
♥️¦⇠#السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضا
🖐🏻¦⇠#چہارشنبههایامامرضایۍ
•••━━━━━━━━━
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
قلبت را به خدا گِره بزن، که او هیچکس را نمی آزارد🔗🧡
#خدا...😌😍
❀🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
ازساختمان عملیات اومدیم بیرون
راننده منتظرما بوداماعباس بهش گفت:
«ماپیاده میایم شما بقیه بچه هارو برسون»
دنبالش راه افتادم جلوتر که رفتیم صدای
جمعیت عزادارشنیده میشدعباس گفت :
«بریم طرف دسته عزادار»به خودم
اومدم که دیدم عباس کنارم نیست ،
پشت سرمن نشسته بودروی زمین داشت
پوتین ها وجورابهاش رو درمیآورد،
بند پوتین هاش روبه هم گره زد و
آویزونشون کرد به گردنش.
شدحرّامام حسین.
رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه
خوندن .جمعیت هم سینه زنان راه افتاد
به طرف مسجد پایگاه .
تااون روز فرمانده پایگاهی رو اینطور
ندیده بودم عزاداری کنه. پای برهنه بین
سربازان وپرسنل، بدون اینکه کسی
بشناسدش....
شهید عباس بابایی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامِ خدا به شما📩
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
CQACAgQAAxkBAAFc1-hiF2NimQLdLZrXqlbXJYWcul12TwAClQkAApHDoFBnIfacx8_RgSME.mp3
2.21M
#پادکست😍
آی جوونایـے ڪہ عفـت بہ خرج میـدین!
اینو حتما گوش بدین انگیزهتون زیاد شه
😌👊❤️
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_292
به خاطر آن سفر، مجبور شدم به دانشگاه سری بزنم و غیبت هایم را یه طوری موجه کنم و درخواست مرخصی بدهم.
مرخصی با امتحان.
و البته که درخواستم با ارائه مدارک پزشکی مادر تصویب شد.
بعد از دانشگاه هم دنبال کارهای پاسپورتم رفتم و این گونه بود که کارم تا آخر ساعت کاری شرکت طول کشید اما باید برای برگرداندن رامش، حتما به شرکت بر می گشتم که بر گشتم.
همین که آهسته در را باز کردم صدایش را شنیدم.
گوشم را لای درز بین در و چهارچوب در گذاشتم و شنیدم که گفت:
_نقشه ای کشیدم که رو دست نداره.... من تو این سفر باهاشم... دارم یه جوری پول جور می کنم تا بتونم همون جا بمونم و باهاش بر نگردم.... يعنی از این عالی تر دیگه نمی شه.... من می خواستم با سپهر از ایران فرار کنم و از دست پدرم برم یه گوشه ی دیگه ی دنیا زندگی کنم.... حالا با این پسره می رم..... نگران نباش آوا... مراقبم... به هر کسی اعتماد نمی کنم.... اول یه خونه می خرم تو سئول و بعد هم یه جا کار پیدا می کنم.
در را کامل باز کردم و وانمود کردم چیزی نشنیدم.
_سلام...
فوری بحث را عوض کرد و گفت :
_باشه قربونت برم.... تو هم سلام برسون.... خداحافظ.
_بریم؟
_کجا؟!
_انگار زمان رو فراموش کردی!.... ساعت کاری تمومه.
_عه!... اونقدر گیر کار بودم نفهمیدم.
_به نظرم بیشتر گیر حرف زدن بودید.
اخمی کرد باز.
_خب حالا.... دو کلام حرف زدم همش... ولی از صبح که جناب مدیر تشریف ندارند، تمام کارها رو انجام دادم.
« جناب مدیر » را چنان با غیض گفت که خنده ام گرفت.
_منم چیزی نگفتم.... حالا اجازه ی مرخص شدن از شرکت رو می دید یا می خواید اضافه کاری کنید؟
نگاهش را مستقیم به چشمانم دوخت.
_شما که اضافه کاری ندارید.... زمان مدیریت من یه اضافه کاری بود که پولش می رفت تو جیب کارگر بدبخت.... اما حالا....
کف دستم را روی میزم گذاشتم و وزن شانه ام را رویش انداختم و با پوزخندی به حرفش، جوابش را دادم :
_بله خبر دارم.... اونم چندان اضافه کاری نبود..... يعنی در اصل کاری نبود که کارمندای شرکت انجام بدن... و در عوض مگس پرانی، پول به عنوانِ اضافه کاری می گرفتند.... منم که کلا با پول مفت دادن مخالف هستم واسه همین حذفش کردم.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
از #علامه_طباطبایی پرسیدم:
شهید را چرا ، شهید میگویند؟
آیا برای این است که در میدان نبرد و جهاد است؟ فرمودند ، نه ، بالاتر ،
برای اینکه حاضر در مقام است و مقام ، صعود اعمال است....
#آشنای_آسمان ، ص110
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ🌸ـــلام
ظهر زیباتون بخیر
روزتون ختم به زیباترین خیرها
امیدوارم🌸
امروز حاجت دل پاک و مهربانتون🌸
با زیباترین حکمتهای خدا یکی گردد
الهی به امید خودت🌸
انقدر پایِ تو میسوزم
خودت خاکم کنی
با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین(ع).
#شرحدل
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
دل تنهـا نردبـانی ست که آدمـی را به
آسمـان مـیرساند و تنها وسیلهایستــ
کـه خدا را در مـییابد ...
#آقامصطفیچمران
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
اگر دلتان گرفت یادِ عاشورا کنید
و مطمئن باشید از غمِ امالمصائب
خانمزینبکبری(س) کوچکتر است
#شهید_محمدرضادهقانامیری
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_293
در حالیکه کیف و وسایلش را بر می داشت گفت:
_خیلی خب حالا.... لازم نیست ریز نکات مدیریتی تون رو به من یاد بدید.
_اتفاقا باید همینا رو یاد بگیری که بتونی شرکتت رو ازم پس بگیری... ولی متاسفانه فقط دنبال گرفتن آتو از منی.
مقابلم ایستاد و نگاهش را تیز کرد در چشمانم.
_نیستم.... خیالت راحت... دیگه دنبال آتو ازت نیستم.... حالا منو می بری خونه یا قراره بازم از ریز نکات مدیریتی ات بگی؟
با دست به در اشاره کردم و گفتم :
_بفرمایید خانم فرداد.
راه افتاد. جلوتر از من و من با پوزخندی به خیال خامش برای فرار از دست پدرش، خندیدم.
کارهای سفر تمام شد. هنوز مانده بودم عمو چطور به من اعتماد کرده بود که، جواب آن را هم از زبان خاله کوکب شنیدم.
درست چند روز مانده به سفر کاری به کره جنوبی!
_مراقب خودت باش بهنام جان.... منو رو سفید کنی ها.... جناب فرداد خیلی خیلی بهت اعتماد داره.... مدام میگه اگه این پسر من بود می دونستم چطور مدیریت تموم شرکت هام رو بهش بسپارم..... این اعتمادش به تو باعث شده که برات وثیقه 50 میلیونی گرو بانک بذاره.... چون تو مشمول خدمتی و سربازی نرفتی.
کمی نگاهم کرد و بعد سرش را جلو کشید و در گوشم گفت :
_وقتی از سفر برگشتی، فکر کنم بتونی بری دنبال معافیت از خدمت..... چون تو نون آور خانواده ات محسوب می شی و مادرت کسی رو نداره.... فکر کنم که می شه ولی بازم باید خودت بری دنبالش و بپرسی .
_واقعا؟؟!!
خاله کوکب چشمکی زد و باز آهسته جواب داد:
_آره.... به نظرم می شه.... حواست باشه بهش.
_حتما.... ممنون خاله.
لبخندی زد که گویای رضایتش از من داشت ولی به آن هم اکتفا نکرد و گفت :
_روزی که تو رو به این خانواده معرفی کردم خیلی دلشوره داشتم.... اما حالا که هر روز رضایت خانم و آقای فرداد رو ازت می بینم ازت راضی ام بهنام جان.
سر به زیر شدم مقابلش.
_نظر لطفتونه.
_خلاصه که مراقب خودت باش و منو رو سفید کن خاله.
_چشم.
و این گونه سفر پر از خاطره ی ما شروع شد. یک سفر کاری برای بستن یک قرارداد کاری با یک شرکت محصولات آرایشی و بهداشتی کره جنوبی.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸درود بر شما آدینه تون بخیر
🌺خــدایـا دفتر امروز را با
🌼نام و یادت می گشایم
🌸یــاریــم کـــن تـــا
🌺دلـــی را شـــاد کنــم
🌼به پاس شکرانه بیداریم
🌸دستم را رها مکن ، تا به امید تو
🌺دست افتاده ای رابگیرم
🌼روزتون پر از لطف خــ❤️ــدا
شهادت هدف نیست
هدف خدمته
هدف خدمته
هدف خدمته...
حالا اگه تویِ این راه
شهید شُدی فدایِ سرِ اسلام
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
⚘﷽⚘
ازمیان جمعِ دانشجو و عالمِ در جهان
هرکسی شدفارغ التحصیلِ هیئت ،برتراست
رسیدن به سن ۳۰ سال، بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) برایم ننگ است.
تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع)؛ اصلاً نمی توانم تصور کنم.
فرق سالم را بعد از آقا علی اکبر(ع) نمیخواهم.
چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم.
چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالای سرم.
تن تکه تکه ام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهت های بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و غصه بدن اربا اربا تسلی پیدا کند.
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
قسمتی از وصیتنامه
#شهیـدمدافعحرممهدیصابری🌷
فرمانده یگان خط شکن علی اکبر(ع)
لشکر پر افتخار فاطمیون
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
اینجاســـت...
ڪہ با #ڪنایه باید گفت:
عصـــاے دست بابا شد!!
من خاڪ شوم!😭
پاے پدر شهید را مے بوسم...😭
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•