eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
6.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه تبلیغاتمون🪄💚 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
♡•• تُــــــو آن خورشیدے ڪہ اگر طلوع ڪنۍ دیگر غروبۍ براے روشنــــــــــایۍ نیست... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
♡•• مۍآیۍ اۍ بہار بہ زودۍ و مۍرود از شہــــــــــــــر رفتہ رفتہ خزانۍ ڪہ سالہاست... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
_ بیا برو سرکارت ... معذرت میخوام عزیزم جبران میکنم میخواستم بهش بگم در حال حاضر از هر چی کاره حالم بهم میخوره ولی با دیدن ریخت و قیافش دهنم بسته شد . _برای مامانم دعا کن تو دلت پاکه .... اگه چیزیش بشه خودمو نمیبخشم خودمو گذاشتم جاش ... اگه خدایی نکرده منم مامانم حالش بد بود زمین و زمانو بیخودی بهم میریختم .... _بیا بریم بالا کار دارم دیرم میشه . نمیتونستم به این زودی ببخشمش ولی سعی کردم شرایطش رو درک کنم . بخاطر همین بدون هیچ حرفی دنبالش راه افتادم خانوم بابایی و محمودی توی سالن بودند . محمودی با دیدنم لبخند زد ولی قدم خیر اخماش رفت تو هم! _دارم میرم شیراز چند روزی نیستم از خانوم صمیمی بابت رفتار تندم عذرخواهی کردم از شما هم همینطور ... هوای شرکت رو داشته باشین . خانوم محمودی کاری بود حتما تماس بگیر سعی میکنم در دسترس باشم ولی اگه پیدام نکردی به مسعود زنگ بزن . بابت امروز شرمنده ... دیرم شده فعال خدانگهدار زیر لب و آروم خداحافظی کردم و رفت . محمودی بیچاره کلی ازم عذرخواهی کرد . عذاب وجدان داشت و فکر میکرد تقصیره اون بوده که اوضاع شرکت یهو اینجوری شده . دو ساعتم توضیح داد که نباید از نبوی به دل بگیرم بلاخره هر آدمی گاهی عصبی میشه و این چیزا ...! از محمودی اصلا ناراحت نبودم چون بنده خدا تقصیری نداشت ! اینو به خودشم گفتم . اگر پارسا جلوی بابایی نمیگفت ازم عذرخواهی کرده عمرا دیگه پامو میذاشتم اینجا ! این چند روزه کم درگیری فکری داشتم اینم اضافه شد . بعد از ظهر اس ام اس داد که رسیده و حال مادرش زیاد بد نیست . منم خیلی کوتاه بهش جواب دادم که خوشحالم مامانش خوبه و دعا میکنم ایشالا که بهتر بشه مسعود در نبود پارسا همش میومد شرکت و توی کارها کمک میکرد . بودنش خوب بود چون واقعا کمک به حالمون بود ! قدم خیر که به طور تابلویی دشمن شده بود با من ... اصلا نه با محمودی حرف میزد نه با من و سرش به کارش گرم بود البته تا وقتی که پارسا نبود ! چند روز نیومدن پارسا شد یک هفته ! تا قبل از این نمیدونستم که خانواده اش تهران نیستن و شیراز زندگی میکنند . محمودی میگفت هر چند وقت یه بار میره و چند روزی میمونه شیراز . دوست داشتم بدونم مریضی مامانش چیه چون احتمالا بخاطر همین بود که زود به زود میرفت و سر میزد ولی انگار کسی نمیدونست . تو این مدت که نبود خیلی کم با هم در تماس بودیم . روزی چند تا پیام میزدیم و حال همدیگه رو میپرسیدیم . دو بارم تماس گرفت و خیلی کوتاه در حد همون احوالپرسی با هم حرف زدیم و پارسا هر بار بخاطر رفتار تند اون روز ازم عذرخواهی کرده بود .
هر جوری حساب میکردم دلم براش خیلی تنگ شده بود و منتظر بودم تا برگرده مثل قبلنا شرکت و هر روز ببینمش. توی پذیرایی نشسته بودم و جدول حل میکردم که صدای زنگ گوشیم از تو اتاقم بلند شد . حوصله نداشتم برم بیارمش مامان کنارم نشسته بود داشت تلویزیون میدید _الهام خانوم موبایل شماست ها خودمو لوس کردم و گفتم : _مامی جونم میری بیاریش برام؟ تغییر قیافه مامان که یهو پر از تعجب شد انقدر بامزه بود که زدم زیر خنده _خوبه گوشیت همینجا دو تا قدم اونور تره ! اونوقت نشستی به منه پیرزن میگی برم بیارم ؟ خجالتم خوب چیزیه والا _غلط کردم بابا ! جوونم جوونای حالا شما قدیمی ها که از جاتون تکون نمیخورید بلند شدم برم تو اتاق که مامان گفت : _آره عزیزم حق با تواه !فقط زحمت نکش چون دیگه هر کی بود پشیمون شد قطع کرد _دوباره میزنه مطمئنم نشستم روی تخت . یک میس کال از پریسا یعنی همون پارسا ... هی وای من چرا زودتر نیومدم خوب ! دوباره زنگ زد سریع برداشتم ... _الو سلام _خسته نباشی ! چرا تو همیشه دیر جواب میدی ؟ _پارسا خان میدونستی جواب سلام واجبه ؟ -من اصلا از کارای واجب خوشم نمیاد . خوبی؟ _مرسی تو خوبی ؟مامانت بهتره ؟ _بهتره . منم خوبم یعنی قراره خوب بشم _بشی ! چطور؟ _آخه میخوام عشقمو ببینم امروز _ به سلامتی ! عشقتون تو شیرازه اونوقت ؟ _نه عزیزم عشقم تو تهرونه _واااای یعنی میخوای بیای تهران ؟ _نه ! _پس چی؟ _اومدم ! الان تهرانم نزدیک بود جیغ بزنم که سریع جلوی دهنمو گرفتم از ترس مامان !
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡•• نمیدونمـ اصلا گناهــــــمـ چیہ ڪہ اینقدر تو این زندگے بے ڪسمـ... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
♡•• هر چه رود بر سرم چون تو پسندی رواست ... "سعدي" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خدايا امروزمان گذشت فردایمان را با گذشتت شیرین کن! ما به مهربانیت محتاجیم رهایمان نكن ! خدایا... شب عزیزان دوستانم را با يادت بخير كن ‌شبتون آروم .:::|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸الهی در این دوشنبه زیبا 🌿خوشه های برکت 🌸نصیب شما باشه 🌿الهی دلهاتون گرم محبت 🌸و بخشندگی باشه 🌿زندگیتون 🌸مملو از شادی و آرامش 🌿روزتون پر مـهر
♡•• در جہانـ غصہِ ڪوتاهےِ دیوار مَخور حسرتـِ ڪاخِ رفیقُـ و زرِ بسیار مَخور گردشـِ چرخ نگردد بہ مرادِ دلـِ ڪسـْ غمـِ بے مہرےِ آنـ مردمـِ بِے عار مخور... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✨ خجالت‌میڪشم اسمم‌را‌گذاشته‌ام:منتظر امّا زمـانۍڪه دفترانتظارم‌را‌ورق میزنۍمی‌بینی؛ فضاۍمجازۍرا بیشترازامامم‌میشناسم ؛ حتۍگاهۍصبح آفتاب‌نزده آنهارا چِڪ‌میڪنم؛امـا عهدم را نـــه.. ♥️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•