اول ربيع الثانى
1⃣ قيام توابين
در اين روز در سال ۶۵ هجری، سليمان بن صرد با گروهى از توابين كه نام شانزده هزار نفر آنان در دفتر سليمان ثبت شده بود، براى خونخواهى امام حسین علیه السلام، قیام کردند.
در شب جمعه ۵ ربيع الثانى، از كوفه خارج شدند و روز بعد كنار قبر حضرت اباعبداللَّه علیه السلام رفتند. يك يا سه شبانه روز در كربلا ماندند و گريستند و استغفار نمودند و ضجه و ناله كردند، به طورى كه مثل آن روز و به آن اندازه صداى ضجه در آن وادى شنيده نشده بود.
هنگام وداع، كنار قبر حضرت مانند ازدحام كنار كعبه، شلوغ بود. هركس با حالتى شعر مى خواند و ناله مى كرد و با آن حضرت وداع مى كرد و خود را براى جنگ با ابن زياد آماده مى نمود.
سليمان از شيعيان على بن ابى طالب و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام بود و در جميع جنگها در ركاب امير المؤمنين عليه السّلام حضور داشت. آخر الامر با لشكر ابن زياد رو به رو شدند، و بعد از كشتن عده زيادى از آنان و مبارزات و جانفشانى هاى فراوان، سليمان در سن ۹۳ سالگى در عين الورد به شهادت رسيد.
از اصحاب سليمان هم فقط ۲۷ نفر كه مجروح و خسته و تشنه بودند، جان سالم به در بردند، و بقيه همه به شهادت رسيدند.
حصين بن نمير كه در كربلا دلهاى اهل بيت عليهم السّلام را سوزاند در عين الورد به دست ابراهيم پسر مالك اشتر كشته شد.
2⃣ شهادت امام باقر عليه السّلام
در اين روز به روايتى، شهادت امام باقر عليه السّلام است.
#تقویم_شیعه
https://eitaa.com/shiamedia110
📚دو ویژگی عاقل📚
💠 أَوْصَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ:
... يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلْعَاقِلِ مِنْ أَنْ يَنْظُرَ فِي شَأْنِهِ فَلْيَحْفَظْ لِسَانَهُ وَ لْيَعْرِفْ أَهْلَ زَمَانِه.
💠 ترجمه:
امیرالمومنین علیه السلام توصیه هایی به امام مجتبی علیه السلام دارند از جمله اینکه:
پسرم، عاقل باید درباره خود، نظر و تامل و دقت داشته باشد؛ پس زبانش را حفظ کند و اهل زمانش را بشناسد.
💠 توضیح:
یکی از چیزهایی که عاقل بوسیله عقل خود آن را درک و تحلیل می کند، نفس خودش است. فرد عاقل، خود را در مهلکه نمی اندازد. لذا از آنچه که او را در معرض خطر قرار می دهد، دوری می کند.
🔺 زبان:
یکی از چیزهایی که زمینه ساز هلاکت است، رها کردن زبان است. اگر زبان رها باشد، انسان مرتکب انواع مختلفی از گناهان می شود. غیبت، تهمت، بدگویی، سخن چینی، حسادت، اشاعه گناه، رنجاندن مومن و ...
🔺 اهل زمان:
اگر انسان، اهل زمان خود را نشناسد، در معرض مهلکه قرار می گیرد؛ مانند تمام کسانی که در زمان معصومین بودند اما آنها را یاری نکردند. مانند کسانی که امروزه گرفتار دام فرقه های انحرافی شدند و ...
#حدیث_خوانی
https://eitaa.com/shiamedia110
📚 ۳ ربيع الثانى 📚
❇️ سفر امام حسن عسكرى عليه السّلام به جرجان
در اين روز امام حسن عسكرى عليه السّلام، براى وفا به وعده اى كه فرموده بودند و آشكار شدن معجزاتى از آن بزرگوار، به طى الارض، از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند.
🔸 جعفر بن شريف مى گويد: سالى قصد حج كردم، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى عليه السّلام در سامراء رفتم. اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت مى رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم حضرت فرمودند: «به مبارك خادم بده».
🔸 عرض کردم: «شيعيان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند». امام عليه السّلام فرمودند: ... اول روز جمعه سوم ربيع الثانى، به جرجان وارد مى شوى. آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان مى آيم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى براى پسرت متولد شده است. نام او را «صلت » بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال مى رساند و او از اولياء ما خواهد بود.
🔸 من گفتم: يابن رسول اللَّه، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان مى كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت هاى الهى است. امام عليه السّلام فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما مى كند، جزاى خير بدهد و گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على مى گويد: نام پسر خود را احمد بگذار».
🔸 راوى مى گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامى كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم: امام عليه السّلام مرا وعده داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف مى آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد.
🔸 شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى عليه السّلام در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم.
🔸 آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم. اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد.
🔸 اول كسى كه ابتدا به سؤال كرد نضر بن جابر بود. او گفت: يابن رسول اللَّه، پسر من از هر دو چشم نابيناست، دعا فرمائيد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر كن. او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد.
🔸 پس از او يك يك آمدند و حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را برآورده مى نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.
#تقویم_شیعه
https://eitaa.com/shiamedia110