+ دیدی وقتی یه بچه ای بهت توجه نمیکنه ، ازت فراریه ... میگیری بغلت ، فشارش میدی . قلقلکش میدی یا ... در واقع داری اذیتش میکنی که بهش بفهمونی دوستش داری !
- خب ، این چه ربطی داشت ؟
+ خدا دوست داره که گاهی اوقات بهت سختی میده ... به سختیای زندگیت اینطوری نگاه کن ؛ قشنگ میشن مگه نه ؟
#احوالاتیکمعارفی
#روزمرگی
[ حدیث دل ]
🕊 یه جوری پیدا کن منو پاییزِ داره تموم می شه داره زمستون می رسه، چرا نمیرسی؟..
همان شانسى باش
كه يك بار دربِ خانه ام را ميزند
فقط يكبار...
باور كن قَدرَت را ميدانم
#علی_قاضی_نظام
گاهی اوقات باید تمامِ مشغله هایت را زمین بگذاری ، سراغِ بهترین آدم های زندگی ات بروی و برایِ بودن و برایِ خوب بودنشان از آنها تشکر کنی .
بگویی چقدر دوستشان داری و چه خوب که هستند و انگیزه ی خوشبختیِ تو اند ، چه خوب که با نگاهی ، لبخندی یا کلامی ؛ دلت را به بودنت گرم می کنند .
بعضی ها ، شبیهِ معجزه می مانند . جوری نگاهت می کنند ؛ که عاشقِ خودت می شوی ، جوری صدایت می کنند ؛ که جان می گیری و جوری هوایت را دارند ؛ که خیالت از تمامِ راه هایِ رفته و نرفته ی زندگی ات تخت می شود .
با حضورشان ؛ نه از تاریکی می ترسی ، نه از سقوط ... و نه از گم شدن !
بعضی آدم ها ، با تمامِ جهان فرق دارند ، آمده اند تا لایقِ خالصانه ترین عشق و صادقانه ترین احساس باشند .
تا باشند ، انگیزه باشند و تو را خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمینت کنند .
بعضی ها ، بزرگ ترین دلخوشیِ آدم اند ؛
همین که هستند خوب است ، همین که بمانند ، کافی ست !
#نرگس_صرافیان_طوفان
چون وا نمیکنی گِرِهی، خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست ...!
#صائب_تبریزی
[ حدیث دل ]
این جزوههای درسی، پریشانتر از آنند که مرا نظام شایستهای بخشند! دانشگاه، جز تو همهچیز را به من می
✨یاصاحب الزمان
شنبه شد پنجره از
آمدنت وا مانده
دوسه تا دلهره از
جُمعه ز ِتوجامانده
جُمعه و شنبه دگر
فـرق ندارد بـی تـو
تا میان من و تو
فاصله برجا مانده
#رضوانه_جعفری
[ حدیث دل ]
🕊 خدا تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند وقتی همه تنهايت گذاشتند آغوش می گشاید وقتی همه تنبیهت
گاه گاهی که دلم میگیرد
به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم گوید:
بشکن دیواری ،که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست.....
#سهراب_سپهری
🍂
🍁 #آخر_پاییز
این روزها
به هرچه از آسمان میآید
شک دارم...
نکند آن گنجشکهای پرچانه
که روی شاخهها صف کشیدهاند
و مثل اعضای یک هیأت ژوری کوچک
در گوشِ هم پچپچ میکنند،
دارند دربارهی من حرف میزنند؟!
شاید
آن کلاغ سیاه که لب دیوار نشسته
و با قارقار خود خانه را روی سرش گذاشته
قاضی بداخلاقیست
که شروع جلسهی مهمی را اعلام میکند..
و این درختان که برگهایشان را
یکی پس از دیگری پیش پای من میریزند
شاکیانی هستند
که علیهام شهادت میدهند...
راستش من از کار پاییز سر درنمیآورم
او هر بار از راه میرسد
حیاط ما را به دادگاهی شلوغ بدل میکند...
و تا میآیم
چشم به هم بزنم
محکومیّتم را یک زمستان دیگر
روی زمین تمدید کرده است...
#مانا_آقایی
🍁🍂🌾🍃