با من از تَنگترینْ کوچه بیا رد شو برو
با هر آن چیز بجز سیب و غزل بد شو برو
باز بگذار تقلّب کنم از دیکته ات
روی دندانه ی تشدید مُشدّد شو برو
شعرِ من شعرِ خُسوف است دلت میگیرد
به من و شعرِ من و ماهْ مُردّد شو برو
جبرِ جَزر است نهنگی که به ساحل زدهاست
به سرشْ دست بکَشْ از سرِ او مَد شو برو
گریهام گریه ی ذوق است هوا بارانی است
لحظه ای بینِ من و آینه ، مَشهد شو برو
چشمِ تو چشمِ شهیده استْ وضو ساختهام
روی سجّاده بیا حُرمتِ مَعبد شو برو
ربّنا توی نخِ شعرِ قنوتِ من و توست
آتنا ... ! ماهِ غزل باشْ سرآمد شو برو
✍ #محمدحسین_افشار
🍃🌺🍃
ما از نگاه دور ،
دل از دست داده ایم
یارب سخن در آن لب میگون ،
چه می کند ...?!
#صائب_تبریزی
💧
دنیا راهی،
بهشت منزلگاهی،
این هردو به نزد اهل معنی کاهی
گر عاشق صادقی ز هر دو بگذر،
تا دوست تو را بخود،
نماید راهی...
#ابوسعید_ابوالخیر
💧
[ حدیث دل ]
یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد نه که جان کاهد و دل خون کند و دین ببرد #جسمی_همدانی 💧
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خامُش پر بگیرم...
#فروغ_فرخزاد
💧