#فاضل_نظری یک روز دو دلباخته بودیم من و تو اکنون تو زِ من دل زده ای من زِ تو دلتنگ

" خداوندا ".......! آرامم کن همان گونه که دریا را... پس از هرطوفانی آرام میکنی... راهنمایم باش که در این چرخ و فلک... روزگار بدجور سرگیجه گرفتم... ایمانم راقوی کن... که تو را در تنهایی خود گم نکنم... " خداوندا "......! من فراموش کارم اگر گاهی... یا لحظه ای فراموشت کردم... تو هیچ وقت فراموشم نکن... " خداوندا ".....! رهایم مکن حتی اگر همه رهایم کردند. #شبتــون_مهدوی

🌸بنام نامت و باتوڪل به 💗اسم اعظمت 🌸میگشایم دفترامـــروزم را 💗باشد ڪہ در پایان روز 🌸مُهر تایید بندگی زینت 💗دفترم باشد

به روی انور مهدی منتظرصلوات به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات به یمن مقدم آن منتقم که در عالم کند حکومت الله مستقرصلوات 🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌻

✅نشانه های #شیعه 💠 #امام_صادق علیه السلام: 🔸 #شیعه_جعفری کسی است که: 1⃣ حلال خور 2⃣ پاکدامن 3⃣ جهادگر باشد 4⃣ برای رضای خدای خود کار کند 5⃣ به پاداش الهی امیدوار 6⃣ از مجازات او بترسد 📕 خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۶ #حدیث

💚پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه ی او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد. ❄️كنزالعمال، ح 5693

﷽ سلام امام مهربانم❤️ همسایہ‌ے قدیمے دلهاے ما سلام اے عابر غریبہ‌ے این ڪوچه‌ها سلام وقتے عبور مےڪنے این بارچندم اسٺ من دید‌ه‌ام تورا ونگفتم تورا سلام #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج

دوباره صبح زيبايى رسيده دوباره سر زد از مشرق سپيده عجب نقشى زده نقاش عالم چه تصوير قشنگى آفريده سلاااام🍃🌷 صبحتون بخیر امروزتون زیبا وپر ازحس خوب زندگی

#یاصاحب‌الزمان_عج🌸 سہ شنبہ من و حسرتے بیڪران براے هواے خوش جمڪران دعاے فرج، مهر و سجاده و دو رڪعٺ نماز امام زمان(عج) #سه_شنبه_های_مهدوی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

هر صبح کنار جاده ی روز به انتظار می ایستم به امید که شاید برایم صبح بخیری را به بال های خیال بسته باشی من با صبح بخیرهایت نفس می گیرم. ناامیدهایم می میرند دلواپسی هایم گم می شوند. و دلم قرص می ماند به بودنت در کنارم . و عجیب این یک سلام و صبح بخیرت می چسبد. درست مثل دانی که برای گنجشکان رمیده از طوفان ریخته باشی.... صبحی پر نشاط پیش رویتان دوستان جان 🍃🌹🍃

لازم نیست وقتی کار خوبی میکنی داد بزنی.. کارِ خوب مثل بویِ 🌺 است خودش منتشر میشود..

عطر سنبل همه جا را برداشت عقربه ثانیه را میخندید پدرم آیه قرآن میخواند اشک در گونه ی مادر لم داد بوی عید از همه جا می آمد ماه در خانه ی ما پیدا بود همه آماده ی تحویل بهاری زیبا من کنار دریا من کنار باران من کنار پر پرواز کبوتر ماندم من در آغوش تو حافظ خواندم هفت سین را گفتم سین هشتم باید سین هشتم سرمه ی چشم تو بود با خیالی به تب و تاب نگاهت رفتم ناگهان باران شد ماهی از تنگ به دریا میرفت سبزه از کوزه به جنگل میتاخت بانگ حول حالنا در نفس گل پیچید صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند قرعه بالا آمد نور خورشید در اندیشه ی مولانا بود ابر در گوش ستاره بیتی از سعدی خواند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه بالا آمد قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند #علی_سلطانی 🍃❤️

فرمان عشق و عقل به یک جای نشنوند غوغا بود دو پادشه اندر ولایتی #سعدی

پایان شب من باش؛ چون جای درنگی نیست ! جز عشق برای ما پایان قشنگی نیست ... #سید_مهدی_موسوی

‌ تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد ... #مولانا 🍁

‌ دل نخواهـم جان نخواهـم آنِ مـن کـو آنِ مـن ؟؟؟ #مولانا 🍃

‌ بسکه لبریزم از تو می‌خواهم چون غباری ز خود فرو ریزم زیر پای تو سر نهم آرام به سبک سایه ی تو آویزم... #فروغ_فرخزاد 🍃

‌ چه کرده‌ام‌ ؟! که به هجران تو سزاوارم ... #سعدی