eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
من انبوهی از این را به یاد دارم که در غروب آنها در خیابان از تنهایی گریستم ما نه آواره بودیم، نه غریب اما این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت می‌گفتند از کودکی به ما که زمان باز نمی‌گردد اما نمی‌دانم چرا این بعدازظهرهای جمعه باز می‌گشتند ─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
[ حدیث دل ]
چنان به سوى تو با سر دويدم از سر شوق كه روى برف نمانده ست رد پا از من #سيدتقى_سيدى #حدیث_دل ❄️
دری به زمـستان باز کن ، تا سپیـدی برف‌ها ، به ما امید زنده‌ ماندن بدهد . ما گرما نمی‌خواهیم ما امید می‌خواهیم. ❄️
[ حدیث دل ]
هوای دونفره؛ هیچوقت نفهمیدم کدام هواست آخر هوایِ تو، سر به هوا همیشه به سرم میزند... فرقی هم نمی کند
دوستت دارم باید در چشمان نگریست یا در گوش‌ها گفت؟ جنبش انگشتانت که به روی هم انباشته شده بود و مروارید چشمانت دلیل بود؟ در عصر یک پاییز در اتوبوس بودیم دورمان دیوار شیشه‌ای سبز سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را سبز خرم کرده بود از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست بیرون خزان در کار بود نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟ یا در خزان برون؟ من و بهار پیاده شدیم بهار در خیابان محو شد پاییز در کنارم راه می‌آمد ♥️ 🦋
من بسیار گریسته ام  هنگامی كه آسمان ابری است  مرا نیت آن است  كه از خانه بدون چتر بیرون باشم  من بسیار زیسته ام  اما اكنون مراد من است  كه از این پنجره برای باری جهان را آغشته به شكوفه های گیلاس بی هراس،  بی محابا ببینم... 🍁