#رمان_شهدایی☺️
#تحولی☘️
#عاشقانه_مذهبی 😍
رمان آنلاین #ریحانه_شو
حسین که متوجه بغض من شده بود به دنبالم آمد..
_خانم من چرا داری گریه میکنی؟!
گفتم:
_حسین؟!
_جون دلم؟
_شهید شدی شفاعتم میکنی؟!
با بغض گفت:
_مگه میشه پاره تنمو شفاعت نکنم؟!
تو دلبر زهرایی منی از جون خودمی هرکاری ازم بربیاد
برای تو انجام میدم بهترین همسردنیا...
#برای_ادامه_رمان_کلیک_کنید😍😍
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/524091410C806c08b7e6
(این داستان دختری به اسم سمیراست دختری که می خواد بره ترکیه برای تحصیل)
🌸🍃معرفی کانال #ارزشی🌸🍃