[ حدیث دل ]
باز دلتنگی را ...! بی سبب در شب آییـنه سـرودن دادم آی همسایه ترین عابر شب !! تو که از کوچه تنهایی من
شب که می شود،
به جای خواب ،
تو به بند بند وجودم می آیی
و من می خندم،
بغض می کنم ،
بالشم که خیس شد
عقربه ساعت که به
صبح نزدیک شد،
نه!تو هنوز هم
خیال رفتن نداری !
واین قصه هر شب ادامه دارد...
#برمودا
#شبتبخیرجانا
#تیامی
#حدیث_دل 🍂