شعرهایم داغدارند واژه هایم تبدار با دلهره ی چشمانم زندگی را تار میزنم! شهری به خواب رفته من اما ایستاده ام تا پگاهم را با نگاه تو آغاز کنم...! #سارا_رضایی #شبت‌بخیر‌جانا 🌙 #تیامی #حدیث_دل 🍂

موجی از غم در نگاه خیسم تاب می خورد ومی لغزد برگونه های نمناک پنجره ای که سرک می کشد آمدنت را زیر باران، وباران در جهان کوچک من همان بهانه ی فاصله از دستان گرم #توو ست که درشبانه های مرطوبم برایش چتر بر می دارم و عازم کوچه پس کوچه های پاییزی می شوم...! #سارا_رضایی #بوقت‌دلتنگی #برای_آنکه_خودش_میداند #حدیث_دل 🍂

بی قرارم و چشم به راه آمدنت وجای خالی ات را هیچ بودنی پر نمی کند.... انتظارهایم چای بی رنگِ ازدهن افتاده ای که برای رفعِ خستگی هایم درکنار صندلیِ راحتیِ دنیا عشق را به خواب رفته! زمان درمن عبور می کند فصل ها درپی هم می گذرند آفتاب برف باران .... و خدا کند که با نم نم باران شبی ازراه برسی...! #سارا_رضایی #بوقت‌دلتنگی #تیامی #حدیث_دل 🍂

ساعت به وقت تنهایی بود که ای کاش هایم از رنجها گریختند ولکه های تاریک جهانم را آب باخود برد!! و تو به زلالی رود در جهان زرد و خزان زده ام جاری شدی و نهال خشکیده احساس دوباره سبز شد زیر سایه ی ابرهایی که باران را وام دار نگاه تو بوده اند !! #سارا_رضایی #بوقت‌دلتنگی #تیامی #حدیث_دل 🍂

در امتداد شاعرانه های خیسم کتاب قطوردریای عشق با تمام فصلهای زیبایش دراندوهِ هزاران واژه واژگون شد خطوطِ آبیِ امواجِ رویا را وبه گل نشست عاشقانه هایم را قایق کاغذیِ خیال در ساحلِ آرزوهای نانوشته ام....! #سارا_رضایی #بوقت‌دلتنگی #حدیث_دل 🍂

وسایه ات تکه ای جامانده ازشب که دنیا را به تاریکی کشانده....! #سارا_رضایی #حدیث_دل 🦋