eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.2هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
. "خاطراتت" پاییز را هم به انتهای خویش رسانده است... بعد این "تو" را در کدامین برگ ریزان نفس کشم به عشق....
با پاییز آمده ای سوار.....‌ بر‌ مرکَب عشق و از آنسوی سرزمینی که سلام سپیدهنگام‌ نگاهت نور می‌پاشد آغوش تنهایی‌ ام را... برگهای‌ نوازش احساس نفسهای وزین باران را در حجمی وسیع می‌بوسند و تو به تکراری‌ بی پایان زاده می شوی در انعکاس طلایی چشمانم... پاییز در وسعت حضور توست... آیینه بارانی‌ می شود دشتهای بیقرار دل و نسیمی‌ از حوالی دستانت رویایی ترین نوازش پرواز را جان‌می‌بخشد در پیچک‌ بیقرار نیاز.... با پاییز آمده ای و دیگر توانی نیست که شانه در شانه ی خویش سکوت باران را به‌ نظاره‌ بنشینم آخر.... دیگر تو‌هستی چتری‌هست بارانی‌ هست و کوچه ای نمناک تنها...برای من‌ و دستانت......
🍁 صبح را بخوانیم بر باور طلوع مهربانی‌ها و نفس بکشیم طراوت عاشقانه‌ی دل را بر هوای بی‌هوای دوست داشتن‌ها... 🍁🍂
صبح می شود آفتاب به یمن بودنت بوسه باران نگاهش را می بارد.... پنجره ها باز می شوند گنجشکان نور بی پروا می رقصند... نگاه کن آبی دلدادگی ها چه بی بهانه می بارد.... صبح فرصت دوست داشتن توست در رویایی ترین،نوازش چشمانت بی بهانه و پر تکرار...... صبحتان پر خیر و بشارتگر خوش خبری ها و خوش اقبالی ها......🍃🌷
صبح را بخوانیم بر باور طلوع مهربانی‌ها و نفس بکشیم طراوت عاشقانه‌ی دل را بر هوای بی‌هوای دوست داشتن‌ها...
صبح باور توست در تک تک نفسهایم که اینچنین بی بهانه زاده میشوی در پیچک طلایی احساس ... ─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
گوش کن! از پشت پرچین خیالات، صدای پاییز می آید...! عاشقانه های اشک، روزشمار آمدنش را انتظار می کشند...! و گنجشکان بی قرار نور، آواز سکوت دل را می سرایند به برگ...! پاییز که بیاید، من با یک سبد نور تو را می یابم، در کوچه های برگ ریزان دل...! و بر آغوشت می نشانم، طلایی ترین شعرهای باران را در خزانی به نام عاشقانه های احساس...! 🍂
حسی شبیه تو هر صبح ، جان می بخشد نبض شمعدانی های دل را ... 🎈
هر صبح به شکرانه ی بودنت سلام نگاهم را بر نسیم رویاگونه ی چشمانت نقشی ز دیدار می زنم رایحه ی دلنشینی ست نفس می کشم هوای یادت را بر طلوعی از جنس دلدادگی ها... ❄️
° پگاه لبخندت زیباترین صبح غزلخوان آشنایی هاست... من صبح غزلخوان نگاهت را نقش می زنم بر بوسه های طلوع بیقراری ها... ❄️
پگاه لبخندت زیباترین صبح غزلخوان آشنایی هاست... من صبح غزلخوان نگاهت را نقش مے زنم بر بوسه هاے طلوع بیقرارے ها... ❄️
پگاه لبخندت زیباترین صبح غزلخوان آشنایی هاست... من صبح غزلخوان نگاهت را نقش می زنم بر بوسه های طلوع بیقراری ها... ❄️
صبح بر غزلخوانی چشمانت میسراید زیباترین قصیده ی باران را... برخیز بر وسعت سبزینگی دستانم تا بنشانمت بر طلوع زیباترین گلواژه های آبی دیدار.... ‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❄️
هر صبح به شوق عبورت نم نم باران عشق کوچه باغ دلم را لبریز میکند از ترانه ی حضور... چترهای مهربانی نیلوفران پرواز و یک سبد تبسم نور ارمغانی ست از وسعت نگاهت که اینچنین تو را بر دل می رویاند در طلوع عاشقانه های احساس..... ❄️
🎈 مینشانمت به دل میسرایمت به غزل میخوانمت به باران باورت میکنم به عشق تکرارت میکنم به مهر یادت میکنم به مهتاب راستی!!! تو مرا چگونه در دلت صرف میکنی؟؟ 🍃🌸
صبح آمد خورشید را بوسیدم ترانه ی دوست داشتنت را سرودم امروز هوای دوست داشتنت بی بهانه می بارد امروز را تنها بی بهانه بتاب ... ♥️ 🌸🍃
بیا ها را شعر بخوانیم.... را نفس کشیم بر حضور نمناک آبی عشق و طراوت شبنم گونه ی دستانمان را زنیم بر های حیاط احساس... قالیچه ای از جنس نسیم زنیم بر ایوان خاطرات چشمهایمان.... و بر غروب آدینه های نیاز آبی ترین ترانه ی پرواز را بر هوای سبزینگی های دیدار... بیا هارا تنها....با عشق شعر بخوانیم.... 🌸🍃🦋
باشد و عطر چشمانت بی پروا بر دستانم ببارد و طلوع آبی بنوازد زیباترین ترانه ی نیاز را بر باران نور ایوان خاطرات ما های بی تاب و غروبی به وسعت اشک بر دامان پرواز من این گونه می‌سرایم تو را بر وسعت آدینه ای به رنگ آبی مهتاب 🌸🍃 🦋
🌱 باشد و عطر تبسم چشمانت بی پروا بر دستانم ببارد و طلوع آبی عشق بنوازد زیباترین ترانه ی نیاز را بر آدینه باران نور ایوان خاطرات ما شمعدانی های بی تاب و غروبی به وسعت اشک بر دامان طلایی پرواز من این گونه می‌سرایم تو را بر وسعت ای به رنگ آبی مهتاب ... 🦋
حواست باشد! که بیاید بهانه ها رنگ‌ پاییز‌ می‌گیرند هوای آمدن ها عطر دوست داشتن‌ ها.... شمعدانی ها بی بهانه می‌رویَند پیچک ها در علاقه ی باران و آسمان می‌رقصند و نسیمی از سر خیال گلبرگ‌های خسته را خواهد بوسید.... که بیاید پاییز در یک قدمی ست! و دل سرشار می‌شود از انارهایی نورس که بی بهانه تَرَک برمی دارند از عبور شهریوری بی تاب...... 🦋
وقتی یادت اینچنین عاشقانه بر پنجره های دلتنگی بی امان می بارد؛ چه فرقی می کند بهار باشد، یا خزان برگ ریز؟ من همیشه دلتنگ تو ام..! 🍂
دوست داشتنت زیباست مثل باران در زمزمه ی پاییز مثل پرواز در باور پرنده ای رها مثل عبور بر مسیر شالیزاران و تو زیبایی مثل مهتاب در آغوش ستاره ای تب دار مثل اشک بر گونه هایی یخ زده مثل خورشید رو به دریچه ای از جنس خیال و اینگونه است که می توان تو را به لحن آبی باران خواند و اینگونه است که می توان تو را در حسی سبک بال به باور رسانید و اینگونه است که می توان تنها را نیلوفرانه دوست داشت...! 🍂
فصلهای روزگارم چیزی کم دارد دلم نه باران میخواهد و نه آسمانی ابری ستاره ها و لمس تنهایی شب نیز کمرنگ شده اند... دلم قاصدی میخواهد از جنس حریر نازک تنهایی ام... از آنسوی سرزمین بی نشان دیدار... کسی که بغضها را با دلی آشنا پرواز میدهد همان که تکرارش را دل میستاید... میدانی! دلم تنها کمی... بگذار ساده بگویم... دلم تنها را میخواهد! 🌙 🍂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌02:02♥️
صبح آمد خورشید را بوسیدم ترانه ے دوست داشتنت را سرودم امروز هواے دوست داشتنت بے بهانه مے بارد امروز را تنها بے بهانه بتاب ... ❄️
صبح آمد خورشید را بوسیدم ترانه ی دوست داشتنت را سرودم امروز هوای دوست داشتنت بی بهانه می بارد امروز را تنها بی بهانه بتاب ... 🦋