دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین، سینه را ساختی از عشقش سرشارترین، آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین ! چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین ... #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

شهر می خوابد به لالایی سکوت، اختران نجوا کنان بر بام شب نرم نرمک باده ی مهتاب را، ماه می ریزد درون جام شب،،،! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

صبا را ديدم و گفتم صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم ولي افسوس و صد افسوس زابر تيره برقي جست که قاصد را ميان ره بسوزانيد کنون وامانده از هر جا دگر با خود کنم نجوا يکي را دوست ميدارم ولي افسوس او هرگز نميداند #فريدون_مشيرى #حدیث_دل 🍁

هر بامداد تا نور مهر می‌دمد از كوه‌های دور من بال می‌گشايم چابك‌تر از نسيم پيغام صبحدم را با شعرهای روشن پرواز می‌دهم و چه زيباست پيغام صبح ...! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

من نیز چو خورشید،دلم زنده به عشقست راه دل خود را ، نتوانم که نپویم هر صبح ،در آیینه جادویی خورشید چون مینگرم،او همه من،من همه اویم! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بنشین، مرو، که در دل شب، در پناه ماه  خوشتر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست.. #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

گاهی میانِ خلوتِ جمع، یا در انزوای خویش موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست من جای راه رفتن پرواز می‌کنم... #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

عاشقم.. اهل همین کوچه‌ی بن بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره‌ی باز کجا؟! من کجا؟ #عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

گاهی میانِ خلوتِ جمع، یا در انزوای خویش، موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم! وز شوقِ این محال، که دستم به دستِ توست، من جای راه رفتن پرواز می‌کنم...! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

با سلامی که در آن نور ببارد و لبخند دست یکدیگر را بفشاریم به مهر جام .دل هامان را مالامال از یاری ، غمخواری بسپاریم به هم بسراییم به آواز بلند : ـ شادی روی تو ! ای دیده به دیدار تو شاد باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه ، عطر افشان گلباران باد . #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

گاهی میانِ خلوتِ جمع، یا در انزوای خویش، موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم! وز شوقِ این محال، که دستم به دستِ توست، من جای راه رفتن پرواز می‌کنم...! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار مرا به جامی از این آب آتشین دریاب به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش! به بزم ساده‌ی ما، ای چراغ ماه بتاب! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

‍ ‍ بگذار ڪه برشاخه ے این صبح دلاویز بنشینم واز عشق سرودے بسرایم انگاه به صد شوق چو مرغان سبڪبال پرگیرم از این بام وبه سوے تو بیایم #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌

چه خوش لحظه هايي كه دزدانه از هم نگاهي ربوديم و رازي نهفتيم چه خوش لحظه هايي كه " مي خواهمت " را به شرم و خموشي نگفتيم و گفتيم. . . #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک      شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک               آسمان آبی و ابر سپید                  برگ‌های سبز بید               عطر نرگس، رقص باد         نغمه شوق پرستوهای شاد...               #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

عاشقم.. اهل همین کوچه‌ی بن بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره‌ی باز کجا؟! من کجا؟ #عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

تو به من گفتی : "از این عشق حذر كن" تا فراموش كنی،چندی از اين شهر سفر كن! با تو گفتم : حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

چه زيباست كه چون صبح، پيام ظفر آريم گل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آريم. چه زيباست، چو خورشيد، درافشان و درخشان زآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم #فریدون_مشيری #حدیث_دل 🍁

عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم بنشین که من با هر نظر، با چشم دل با چشم سر هر لحظه خود را مست تر، از روی زیبایت کنم... #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی که من از هر موج تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم #فریدون_مشیری #حدیث_دل ✅

چو شیر ازبیشه بیرون آی و پا درراه فرصت باش گریزان شو ز نومیدی، رها کن خواب خرگوشی ‌ فروغ صبح بهروزی به دست آسان نمی‌افتد تو هم سهمی از آن داری به میزانی که می‌کوشی #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

ز شورِ عشق ، ندانم کجا فرار کنم! چگونه چاره ی این جانِ بیقرار کنم بسانِ بوته ی آتش گرفته ام، درباد کجا توانم این شعله را مهار کنم؟... #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است راه دل خود را نتوانم که نپویم هر صبح در آیینه‌ی جادویی خورشید چون می‌نگرم، او همه من ، من همه اویم ...! #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌           ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🌸🍃

به کجاها برد این امید ما را؟ نشد این عاشق سرگشته صبور نشد این مرغک پربسته رها به کجا می روم یارا؟ به کجا می برد مارا؟ ره این چاره ندانم به خدا؛نشود دل نفسی از تو جدا به هوایت همه جا در همه حال به امیدی بگشایم شب و روز پر و بال غم عشقت دل ما را به کجاها برد بالا...؟ #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🌸🍃