پنج شنبه ؛
عشقِ یواشکیِ هفته است ...
آن قدر شیطنت می کند ؛
که آخرش رسوا می شود ...
من ؛
عاشقِ این رسواشدن های عاشقانه ام ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🦋
[ حدیث دل ]
سلام تابستان !
فصل خوب خاطره انگیزِ من ...
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بوی فراغت می دهد
بادهای لطیف و ملایم بعد از ظهرت ؛
مرا یاد بازی و شیطنت کودکی ام می اندازد
یاد روزهایی که آمدنت ؛
پایان درس و مشغله ها بود
نام تو تداعی کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهوی کودکان بازیگوش است ...
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمت لبخند کودکی ام ؛
تو را دوست دارم ...
آغوش آرام و بی دغدغه ات ؛
جان می دهد برای تفریح ،
برای سفر ،
برای فراموشی ...
با این که تحمل هوای گرمت سخت است ولی ؛
نمی شود تو را دوست نداشت ،
تو بخشنده ترین فصل سالی ...
دستانت پر است از میوه های آبدار و رنگارنگ،
و خورشید آسمانت؛
بی وقفه می تابد!
چیزی از بهشت ، کم نداری،
به جز ابرهایی
که بر سر این دل های بیقرار؛
"باران" ببارد ...
#نرگس_صرافيان_طوفان
#حدیث_دل 🦋
#برای_آنکه_خودش_میداند
کاش دورانمان کمی
عقب تر بود ...
مثلا یک قرن ... !
من چادرِ گلدار سرَم میکردم ...
و #تو با چند نانِ سنگکِ تازه ، سرِ کوچه
می ایستادی تا من از کنارت رد شوم
و #تو با تمامِ جسارتت به من نانِ داغ تعارف کنی ...
من نگاهم را نجیبانه می دزدیدم ...
و #تو ... عاشق تر می شدی ... .
به این منِ دست نیافتنی ...
مالِ آن دوران اگر بودیم ؛
برای دلبری از تو ،
آبگوشت های جانانه روی اجاق ،
بار می گذاشتم ...
که بویِ دلبرانه اش تا خانهی شما برسد و
تو بیشتر از همیشه عاشقم شوی ...
تا مادرت باز هم از نجابت و خانمیِ دخترِ
چادر گلی بگوید و تو قند در دلت آب شود ،
و از شرم و وَقارت ، سرخ و سفید شوی و
سرت را پایین بیندازی ...
مالِ آن دوران اگر بودیم ؛
#تو برای یک لحظه دیدنم ،
با تمامِ جهان
می جنگیدی ... !
چقدر حیف که مالِ آن
دوران نیستیم ...
مال آن دوران اگر بودیم ؛
کوچه ها پر می شد از
مردانی که دلشان می تَپید به خانه برگردند ،
و زنانی که تمامِ کوچه را برای آمدنِ مرد عاشقشان آب و جارو می کردند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🦋
#پنجشنبه ها اگر دلت گرفت
خودت را بردار و
بزن به قلب جاده!
نفسی عمیق بکش
بیخیال تمام دغدغه ها..
پنجشنبه ها
یک دل خوش میخواهد
و یک لیوان چای داغ
همین!☕️☘️♥️
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🦋
عشق برای من ، چیزی شبیه به انگورهای شهریور است ؛ خواستنی ، شیرین ، ویرانگر ...
و فراموشی ؛
آنتی هیستامین های گاه گاهی
که افاقه نمی کنند !
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🦋
این روزهایِ پایانیِ #شهریور
دلهره ی عجیبی دارد !
دلهره ای از جنسِ حال و هوایِ نابِ کودکی ،
با عطرِ دلبرانه ی کتاب هایِ نو و طعمِ گسِ خرمالو ...
ما دیگر آن کودکِ بی غم و خندانِ سالهایِ دور نیستیم ، اما این دلهره ، یادگارِ خوبِ همان روزهاست ،
روزهایِ خوبی ، که نگرانیِ مان ، بخاطرِ معلمِ تازه ای بود که نمی شناختیم ،
و تمامِ ترسمان ، برای درس هایی که قرار بود سخت تر از سال هایِ قبل باشد ...
چه حال و هوایِ بی نظیری بود !
هنوز هم که هنوز است
#پاییز ، دلنشین تر از تمامِ فصلهاست
قدم زدن در خیابان هایِ نارنجی و خِش خشِ جانانه ی برگ ها ، تسکینِ خوبی ست ...
اما کاش برایِ یک روز هم که شده به روزهایِ خوبِ کودکی بر می گشتیم
مثلا اوایلِ مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان ، که با اشتیاقی بی وصف ، لباس و کفش هایِ جدیدشان را به هم نشان می دهند ،
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده ، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان ، به سمتِ خانه می دود...
و چه موسیقیِ دلنوازی ست خش خشِ برگهایِ پاییزی
وقتی دلت کودکانه می تپد
وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#نوستالژی
#حدیث_دل 🦋
مهر ؛
تداعی بخشش است و مهربانی ،
تداعی روزهای روشن و پر التهاب کودکی ...
پاییز ، از راه می رسد که ثابت کند ؛
گاهی سقوط هم با شکوه است ،
و گاهی رفتن، بهانه ایست برای بازگشتن .
وقتی شبیه برگ های خشک پاییز ؛
عاشق و یکرنگ باشی ،
وقتی غرور نداشته باشی ،
وقتی آدم ها را بی بهانه دوست داشته باشی
پاییز، عاشق است.
آمده تا مهربانی را تمدید کند ...
تا فرش خوشرنگ و با صفای خودش را ؛
زیر پای عابران خسته ی شهر، پهن کند .
تا بهانه ای باشد ؛
برای عاشقانه های بی تکرار و
قدم زدن های جانانه !
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل🍂
آخر هفته که شد ؛
دلت را به دل خیابان بزن
با بیخیالی جاده همراه شو ...
فراموش کن هفته ات چطور گذشت ،
مهم نیست که قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله روی هم تلنبار شده ...
روزهای رفته را به باد فراموشی بسپار
و روزهای نیامده را به خدا ...
جوری باش که سقف دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دل لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عین خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطر خودش نفس بکشد .
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🍂
#جمعه و پاییز و کمی حالِ خوش
جمعه و سرما و درختان زرد
هرکه به حالی شده مشغولتر
حالت غم از همه معمولتر ...
من ولی آرام و صبورم چو سَروْ
فارغم از غصه و غمهای شهر
لیک اگر خاطره بُگذارَدَم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#بوقتدلتنگی
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
مهر که گذشت و پیدایت نشد دانستم مهرت را از دلم بریده ای و از دوست داشتنم دست کشیده ای خدا کند لااق
اصلاً این #آبان ها بیشتر بوی پاییز میدهند
هم برگها نارنجیند،هم خیابانها خیس
خدا را چه دیدی شاید آن مهری که دنبالش میگشتیم میان دستان آبان باشد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🍂
[ حدیث دل ]
#آبان که میشود پاییز کمی خودش را این پهلو آن پهلو میکند...! برگ های بیشتری زمین را رنگ میکنند...! پچ
#آبان ،
ماه خوب من، تمام نشو!
تویی که مفهوم حقیقیِ پاییزی،
تویی که بیشتر از هر ماه و هر فصل و هر زمان، خاطره انگیزی!
بعد از تو هیچ خیابانی راه و رسم دلبری را بلد نیست،
و نبض تمام خاطرهها بدون عطر حضور تو، میایستد!
تو میروی ...
من میمانم و زمستانیترین پاییز،
من میمانم و بارانیترین ابرها،
من میمانم و سرمای نحسی؛ که هیچ حرفی برای گفتن ندارد!
تو میروی و من جا میمانم...
دلم برای ثانیه های خاطره انگیزت،
دلم برای حال و هوای بینظیر تو، تنگ میشود،
ماه من...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🍂
حوالی #اردیبهشت
بوی بهشت میآید
عطر شکوفهها و خاک باران خورده
هوش از سر رهگذران شهر پرانده
بهار شوخی بردار نیست"
همه را عاشق می کند !
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حدیث_دل 🦋