✋ماجرای قطع دست دزدی که محب امیرالمؤمنین بود
🌿از (عبدالله) ابن عباس نقل شده است:
🔹روزی (غلامِ) سیاهی نزد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) رفت و اقرار کرد که سرقتی انجام داده. حضرت سه مرتبه از او سؤال کردند (که آیا تو این سرقت را انجام دادهای؟) او نیز گفت: ای امیر مؤمنان! مرا (از این گناه) پاک کنید؛ چراکه بهراستی من سرقت انجام دادهام. پس امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دستور دادند که دستش را قطع کنند.
🔺ابن کوّاء1⃣ پیش او رفت و گفت: چه کسی دستت را قطع کرده است؟
🔹غلام گفت: [او کسی نبود جز:] شیر حجاز، قوچ عراق، ضربهزننده به اهل باطل، انتقامگیرنده از جاهلان، کسی که ریشهاش کریم است، فضیلتش (از دیگران) والاتر است، حرمها بر او حلال است، وارث مشعرهاست، پدر دو نوه پیغمبر است، در میان سبقتگیرندگان (در ایمان آوردن) اول است، آخرین وصیّ از آلیس است، جبرائیل او را تأیید کرده است، میکائیل او را یاری نموده است، ریسمان محکمِ (نجات) است، بهوسیله تمام سربازان آسمانی محافظت میشود؛ او – به خدا قسم – امیر مؤمنان است، علیرغم میل بدخواهان.
🔺ابن کواء گفت: دستت را قطع کرده و تو (اینگونه) ستایشش میکنی؟!
🔸غلام گفت: اگر مرا تکهتکه میکرد، چیزی جز محبت (به او) بر من افزوده نمیشد.
🔺ابن کوّاء نزد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) رفت و ایشان را در جریان ماجرای غلام سیاه قرار داد.
🔸امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «ای ابنکواء! بهراستی که ما اگر محبین خود را تکه تکه کنیم، چیزی جز محبت به ما، بر آنها افزوده نمیشود و بهراستی که از میان دشمنانمان کسانی هستند که اگر کره و عسل به آنها بچشانیم، چیزی جز نفرت به ما، بر آنها افزوده نخواهد شد.
🔸آنگاه به امام حسن (علیهالسلام) فرمودند: «به سراغ عموی سیاهت برو!»
🔸امام حسن آن غلام سیاه را نزد امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) حاضر کردند. حضرت دستِ (بریدهی) غلام را برداشتند و در جای خودش قرار دادند و آن را با ردایشان پوشانیدند و کلماتی را بهصورت پنهانی فرمودند.
🔹دست غلام در جای خود ثابت شد و آن غلام یکی از مبارزانی شد که (در جنگها) کنار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میجنگید، تا اینکه در نهروان2⃣ به شهادت رسید. گفته شده است نام این (غلام) سیاه «اَفلح» بوده است.
👈همچنین نقل شده است که در جنگ صفین، یکی از دستان «هشام بن عدیّ هَمْدانی» قطع شد. حضرت علی (علیهالسلام) دست او را برداشتند و چیزی خواندند و آن را (به بازوی هشام) وصل کردند. هشام عرض کرد: ای امیر مؤمنان! چه خواندید؟ حضرت فرمودند: «سوره فاتحةالکتاب را.» گویا هشام این سوره را کوچک و بیاهمیت شمرد. پس دستش جدا شد. حضرت نیز او را رها کردند و رفتند.
📚مناقبآلأبيطالب (لابنشهرآشوب)، ج۲، ص۳۳۵
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣ابن کوّاء، از سپاهیان حضرت امیر (علیهالسلام) در جنگ صفین بوده است. او زمینهساز جریان حکمیت و از کسانی بوده که با حکمیت عبدالله بن عباس (که از جانب حضرت امیر انتخاب شده بود) مخالفت میکنند و ابوموسی اشعری را جایگزینش مینمایند. ابنکواء بعدها از رهبران خوارج میشود و در نهروان کشته میشود.
2⃣جنگ نهروان، جنگ میان سپاه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با خوارج؛ همان جنگی که ابنکواء در آن، مقابل حضرت امیر ایستاده بود.
#امام_علی_علیه_السلام #ابن_عباس #محبت_اهل_بیت #جنگ_نهروان #خوارج #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
💠روایات اهلبیت را راحت رد نکنید! (۳)
🌿...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ قَالُوا: «لاَ تُكَذِّبُوا بِحَدِيثٍ أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لاَ قَدَرِيٌّ وَ لاَ خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لاَ تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ اَلْحَقِّ فَتُكَذِّبُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ.»
📚عللالشرایع، ج۲، ص۳۹۵
🔶از ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است:
🔸«حدیثی که یکی از پیروان فرقه مرجئه یا قدریه یا خوارج به شما ارائه کرده و آن را به ما نسبت داده را تکذیب نکنید (دروغ نپندارید)؛
👈زیرا شما نمیدانید؛ شاید آن حدیث بخشی از حقیقت باشد و شما (در صورت تکذیب آن) خداوند (عزّوجلّ) را در بالای عرشش تکذیب کرده باشید.»
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مطالب مرتبط را نیز بخوانید:
📍روایات اهلبیت را راحت رد نکنید!
📍http://dastvar.blog.ir/1395/10/24-3
📍روایات اهلبیت را راحت رد نکنید! (۲)
📍http://dastvar.blog.ir/1397/09/20-2
#امام_باقر_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #حدیث_ضعیف #مرجئه #قدریه #خوارج #رد_کردن_حدیث #جعلی_خواندن_حدیث #اهل_بیت_علیهم_السلام #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona