eitaa logo
حدیثنا
672 دنبال‌کننده
3 عکس
5 ویدیو
1 فایل
احادیث کمترشنیده‌شده از کتب معتبر ارتباط با ادمین: @Rah_Bar
مشاهده در ایتا
دانلود
👌تأملی پیرامون ضرورت، انگیزه و شیوه نیروسازی 🌿...حَدَّثَنَا اَلْهَيْثَمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلرُّمَّانِيُّ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِمَ لَمْ يُجَاهِدْ أَعْدَاءَهُ خَمْساً وَ عِشْرِينَ سَنَةً بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ جَاهَدَ فِي أَيَّامِ وِلاَيَتِهِ؟ فَقَالَ: «لِأَنَّهُ اِقْتَدَى بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي تَرْكِهِ جِهَادَ اَلْمُشْرِكِينَ بِمَكَّةَ بَعْدَ اَلنُّبُوَّةِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ بِالْمَدِينَةِ تِسْعَةَ عَشَرَ شَهْراً وَ ذَلِكَ لِقِلَّةِ أَعْوَانِهِ عَلَيْهِمْ وَ كَذَلِكَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ تَرَكَ مُجَاهَدَةَ أَعْدَائِهِ لِقِلَّةِ أَعْوَانِهِ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا لَمْ تَبْطُلْ نُبُوَّةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَعَ تَرْكِهِ اَلْجِهَادَ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ تِسْعَةَ عَشَرَ شَهْراً فَكَذَلِكَ لَمْ تَبْطُلْ إِمَامَةُ عَلِيٍّ مَعَ تَرْكِهِ اَلْجِهَادَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ سَنَةً إِذَا كَانَتِ اَلْعِلَّةُ اَلْمَانِعَةُ لَهُمَا وَاحِدَةً.» 📚عيون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۸۱ 🌿از هیثم بن عبدالله نقل شده است: 🔷از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) سؤال کردم: 🔹ای فرزند رسول خدا! به من درباره علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) خبر دهید که چرا ایشان بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیست و پنج سال با دشمنانشان نجنگیدند و بعدها در دوران ولایت (حکومتِ) خود جنگیدند؟ 🔶حضرت فرمودند: 🔸«امیرالمؤمنین به رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) اقتدا کردند؛ در این‌که پیامبر بعد از نبوت، سیزده سال در مکه و نوزده ماه در مدینه، جهاد با مشرکان را ترک کردند و این، به‌خاطر کم بودنِ یاورانی بود که ایشان را علیه مشرکان یاری کنند. 🔸همین‌طور، حضرت علی (علیه‌السلام) نیز جهاد با دشمنانشان را، به‌خاطر کم بودن یاورانی که ایشان را علیه آنان یاری کنند، ترک کردند. 🔸پس وقتی نبوت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با ترک جهاد به‌مدت ده سال و نوزده ماه، باطل نشد، همان‌طور، امامت حضرت علی (علیه‌السلام) نیز با ترک جهاد به‌مدت بیست و پنج سال باطل نشده است؛ زیرا علتی که مانع (از جهاد) در هر دو مورد شد، یکی بود.» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣چنان‌که در این حدیث و احادیث مشابه دیگر ملاحظه می‌فرمایید، علت عدم قیام ائمه (علیهم‌السلام)، شمارِ کمِ یارانِ آماده و پای‌کار بوده است. (در مطالب آتی، دو نمونه از این احادیث ذکر خواهد شد، ان‌شاءالله.) 2⃣امروز نیز علت عدم قیام حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) همین است. خوب است کلاهمان را کمی بالاتر بگذاریم و پیرامون کوتاهی‌های خود و سهمی که در محرومیت بشریت از درک محضر امام عصر (علیه‌السلام) داریم، به تفکر بنشینیم. 3⃣مناسب است که همین‌جا به ضرورت نیروسازی و به ارزش نقش‌های شریف فرزندپروری، مربی‌گری و هدایت‌گری تأکید و تأمل مجددی داشته باشیم. گویا تنها مسیر ایجاد زمینه‌های ظهور و به سعادت رسیدن جامعه، همین مسیر است. 4⃣توجه به این نکته ضروری است که اگر هدف و انگیزه‌مان از تربیت فرزند و متربی، تربیت شیعه‌ای حقیقی و یاوری راستین برای حضرت بقیة الله الاعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) باشد، رویکرد و شیوه تربیتمان نیز باید متناسب با این هدف تنظیم گردد. 5⃣بیان کامل‌تری از آن‌چه ذکر شد را در سخنان عالمانه و هوشمندانه‌ی استاد حجت‌الاسلام محمدتقی هادی‌زاده که در جمع مربیان و متصدیان تربیتی ایراد شده است، نیوش کنید: https://bayanbox.ir/download/5512631093923986223/hadizade-niroosazi.mp3 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠امیر مؤمنان، بر سر دوراهی 🌿از عبدالله بن عباس نقل شده است که وقتی نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ذکری از خلافتِ [رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)] به میان آمد، ایشان فرمودند:1⃣ 🍃«أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ أَخُو تَيْمٍ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ اَلْقُطْبِ مِنَ اَلرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي اَلسَّيْلُ وَ لاَ يَرْقَى إِلَيَّ اَلطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كشحها [كَشْحاً] وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَشِيبُ فِيهَا اَلصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا اَلْكَبِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ فَرَأَيْتُ أَنَّ اَلصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي اَلْعَيْنِ قَذًى وَ فِي اَلْحَلْقِ شَجًى أَرَى تُرَاثِي نَهْباً...» 📚علل‌الشرایع، ج۱، ص۱۵۰ 🔸«بدان! به خدا قسم، پسر ابوقُحافه از خاندان تَیم2⃣، جامه‌ی خلافت را به تن کرد، درحالی‌که به‌خوبی می‌دانست جایگاه من نسبت به خلافت، همان جایگاه قطب (محورِ) میانیِ آسیاب است نسبت به سنگ آسیاب. سیلِ [علوم و معارف] از [سرچشمه‌ی] من سرازیر می‌شود و پرندگان در اوج‌گیری به من نمی‌رسند. 🔸پس من جامه‌ی خلافت را گشودم و خود را از آن بیرون کشیدم. [میان دو گزینه] به چاره‌جویی پرداختم؛ بین این‌که با دستِ قطع‌شده [بدون یاور] حمله کنم یا بر تاریکی [جهلِ] محضی که در آن جوان پیر می‌شود و بزرگ‌سال فرتوت می‌گردد و مؤمن تا زمانی که پروردگارش را ملاقات کند، به رنج می‌افتد، صبر کنم. 🔸دیدم صبر کردن بر این وضعیت، خردمندانه‌تر است. پس صبر کردم، درحالی‌که خاشاکی در چشمم بود و استخوانی در گلویم بود و می‌دیدم که میراثم [خلافت رسول خدا] به غارت رفته است...» •┈┈••✾•🌿🌺🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌿ایشان همچنین در ادامه این خطبه، پس از این‌که مروری بر دوران خلافت خلفای سه‌گانه می‌نمایند، علت پذیرش خلافت از جانب خودشان را چنین شرح می‌دهند: 🍃«...أَمَا وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا...» 📚علل الشرایع، ج۱، ص۱۵۰ 🔸«...بدان! قسم به کسی که دانه را شکافت و جان‌داران را موجود ساخت، اگر نبود حضور حاضران و اقامه شدن حجت با وجود یاوران،3⃣ و اگر خداوند از عالمان عهد نگرفته بود که در برابر پرخوریِ ظالم و گرسنگی مظلوم کوتاه نیایند، بی‌شک ریسمانِ [شترِ] خلافت را بر گردنش می‌انداختم...» 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣این سخنان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که در کتب مختلف حدیثی (از جمله معانی‌الاخبار، علل‌الشرایع، أمالی شیخ‌طوسی و نهج‌البلاغه) ذکر شده، به «خطبه شقشقیه» مشهور است. 2⃣مقصود ابوبکر، خلیفه اول است. 3⃣اشاره دارند به ماجرای هجوم مردم برای بیعت با ایشان به‌عنوان خلیفه‌ی بعد از عثمان. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
💠امام صادق، سَدیر بن حُکیم و گله‌ی شتران! 🌿...عَنْ سَدِيرٍ اَلصَّيْرَفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: وَ اَللَّهِ مَا يَسَعُكَ اَلْقُعُودُ. فَقَالَ: «وَ لِمَ يَا سَدِيرُ؟» قُلْتُ: لِكَثْرَةِ مَوَالِيكَ وَ شِيعَتِكَ وَ أَنْصَارِكَ وَ اَللَّهِ لَوْ كَانَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا لَكَ مِنَ اَلشِّيعَةِ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْمَوَالِي مَا طَمِعَ فِيهِ تَيْمٌ وَ لاَ عَدِيٌّ. فَقَالَ: «يَا سَدِيرُ وَ كَمْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا؟» قُلْتُ: مِائَةَ أَلْفٍ. قَالَ: «مِائَةَ أَلْفٍ؟» قُلْتُ: نَعَمْ وَ مِائَتَيْ أَلْفٍ. قَالَ: «مِائَتَيْ أَلْفٍ؟» قُلْتُ: نَعَمْ وَ نِصْفَ اَلدُّنْيَا. قَالَ: فَسَكَتَ عَنِّي ثُمَّ قَالَ: «يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى يَنْبُعَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ يُسْرَجَا فَبَادَرْتُ فَرَكِبْتُ اَلْحِمَارَ. فَقَالَ: «يَا سَدِيرُ أَ تَرَى أَنْ تُؤْثِرَنِي بِالْحِمَارِ؟» قُلْتُ: اَلْبَغْلُ أَزْيَنُ وَ أَنْبَلُ. قَالَ: «اَلْحِمَارُ أَرْفَقُ بِي.» فَنَزَلْتُ فَرَكِبَ اَلْحِمَارَ وَ رَكِبْتُ اَلْبَغْلَ فَمَضَيْنَا فَحَانَتِ اَلصَّلاَةُ فَقَالَ: «يَا سَدِيرُ اِنْزِلْ بِنَا نُصَلِّ.» ثُمَّ قَالَ: «هَذِهِ أَرْضٌ سَبِخَةٌ لاَ تَجُوزُ اَلصَّلاَةُ فِيهَا.» فَسِرْنَا حَتَّى صِرْنَا إِلَى أَرْضٍ حَمْرَاءَ وَ نَظَرَ إِلَى غُلاَمٍ يَرْعَى جِدَاءً فَقَالَ: «وَ اَللَّهِ يَا سَدِيرُ لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ اَلْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي اَلْقُعُودُ.» وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ. 📚الکافي، ج۲، ص۲۴۲ 🌿از سَدیر بن حُکَیم صَیرفی نقل شده است: 🔷نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و به ایشان عرض کردم: 🔹به خدا قسم، نشستن (قیام نکردنِ) شما خیلی طولانی شده است! 🔶حضرت فرمودند: 🔸«چرا، ای سدیر؟» 🔷عرض کردم: 🔹به‌خاطر فراوانیِ دوست‌داران و پیروان و یارانتان (می‌گویم.) به‌خدا قسم، اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پیروان و یاران و دوست‌دارانِ شما را داشتند، نه قبیله تَیم و نه قبیله عَدی1⃣، در [غصب خلافتِ] ایشان طمع نمی‌کردند. 🔶امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«ای سدیر! امید است که چه‌قدر باشید؟» 🔷عرض کردم: 🔹صدهزار نفر. 🔶فرمودند: 🔸«صدهزار نفر؟» 🔷عرض کردم: 🔹بله و (حتی) دویست‌هزار نفر. 🔶فرمودند: 🔸«دویست‌هزار نفر؟» 🔷عرض کردم: 🔹بله و (حتی) نیمی از دنیا. 🔶حضرت سکوت کردند و بعد از مدتی فرمودند: 🔸«برایت راحت است که همراه ما به یَنبُع2⃣ بیایی؟» 🔷عرض کردم: 🔹بله. 🔷پس حضرت دستور دادند الاغ و قاطری را زین کنند. من پیش‌دستی کردم و سوار الاغ شدم. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای سَدیر! نظرت چیست که الاغ را به من واگذاری؟» 🔷عرض کردم: 🔹قاطر زیبنده‌تر و آبرومندانه‌تر است. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«الاغ با من هم‌راه‌تر است.» 🔷پس پیاده شدم، ایشان سوار الاغ شدند و من بر قاطر سوار گشتم. راه افتادیم تا وقت نماز فرا رسید. 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای سدیر! پیاده شو با هم نماز بخوانیم.» 🔶سپس فرمودند: 🔸«این زمین، شوره‌زار است و نماز در آن جایز نیست.» 🔷پس حرکت کردیم تا به زمینی سرخ (حاصل‌خیز) رسیدیم. 🔶حضرت به پسر نوجوانی که چند ماده‌شتر می‌چرانید، نگاهی انداختند و فرمودند: 🔸«به خدا قسم، ای سدیر! اگر من به تعداد این ماده‌شترها شیعه (پیرو) داشتم، این نشستن (قیام کردن) طولانی نمی‌شد.» 🔷ما پیاده شدیم و نماز خواندیم. وقتی نمازمان تمام شد، رو به شترها کردم و آن‌ها را شمردم. دیدم آن‌ها هفده تا بودند. 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣تَیْم و عَدِیّ، دو تیره از قبیله قریش بودند. ابوبکر و قُنفُذ، از تیره‌ی تَیم، و عُمربن‌خطاب از تیره‌ی عَدی بودند. 2⃣شهری در ساحل دریای سرخ و در فاصله‌ی ۲۰۰ کیلومتری از مدینه. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona