01_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir (1).mp3
16.26M
#بشنوید |مستند صوتی #شنود
🟦🟨 =============
🔻[مروری بر نکات #قسمت_اول] :
🔹گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق»
🔹بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور
🔹درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته
🔹چرا گفتگو تصویری نشد؟
🔹روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین
🔹تصاویر عجیب شیاطین
🔹اجناس مختلف شیاطین
🔹چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟
🔹شروع داستان …
🔹بیماری که تجربهام را رقم میزد.
🔹گردابی که از جنس نور بود.
🔹صدای نفسم را نمیشنیدم.
🔹حضور اجدادم را حس میکردم.
🔹پیرمردی که بسیار نورانی و باجذبه بود.
🔹علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ
🔹اعمالی که به آن تکیه کرده بودم.
🔹جلوه نفس لوامه
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
💠🔷🔹
🔴 معرفی کتاب پرطرفدار #شنود
◀️ #تجربه_نزدیک_به_مرگ
❇️ اگر دوست دارید حقایق جالبی را درباره دنیا و زندگی پس از مرگ بدانید، کتاب شنود انتخاب خوبی برای شماست...
--------------- بخشی از کتاب شنود 👇👇
سالها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زير آب گير كردم و نزديك بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه میكردم، خورشيد را مانند يك گوی نورانی بر سطح آب میديدم كه هر لحظه آرزو داشتم به آن نزديك شوم. آنجا مسير نور خورشيد را شبيه يک دالان نورانی به سمت بالا ميديدم. حالا پس از سالها كه از آن روز میگذشت، يكبار ديگر همان اتفاق افتاد! تمام دنيا سياه شد. فقط بالای سرم را میديدم که يک نقطه بسيار روشن میدرخشيد.
سينهام سنگين بود. توجه من از آن نقطه نورانی به پايين پايم در همان اتاق کوچک جلب شد. يكباره ديدم پيرمردی بسيار نورانی و مهربان كه نمیتوانم زيبايی چهره و محبتش را وصف كنم، با فاصله کمی روی سينهام نشسته! با مهربانی به من لبخند زد و گفت: میخواهی با من بيايی؟ آمدهام جان تو را بگيرم، آماده هستی؟
من كه وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش كردم. مثل نگاه ملتمسانه يک دانش آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هيچ جوابی ننوشته نگاهش کردم.
به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نيست همراهش بروم. من که در زندگی خيلی کارهای مهم و خوب کردهام و آدم خيلی خوبی بودم. برای همين دستانم را به سمت حضرت عزرائيل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خيلی خيالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت!
بدنی شبيه من روی تخت بيمارستان بود و خودم در مقابل پيرمرد!...
🌐 به نقل از سایت طاقچه
🔷🔹__________________________
از 8 شهریور، با قسمتهای جذاب #مستند_صوتی_شنود با ما همراه باشید
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1143210048Ca767ebaedc