خاطره جالب حجه الاسلام رنجبر.mp3
2.91M
🔴ویژه🔴
✅ خاطره ی عجیب و جالب حجه الاسلام رنجبر از آیت الله حائری شیرازی (ره)
@haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 دو ویژگی بارز آیت الله حائری شیرازی به روایت علامه مصباح یزدی
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹
🔸شجاعت حسنی🔸
شجاعت بزرگ این است که انسان نترسد از اینکه به او بگویند «ترسید»! دلیرها از اینکه مردم آنان را ترسو بدانند، میترسند. امام مجتبی علیه السلام از این حرف نترسید، و این شجاعت است.
فرقی میان شجاعت امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیست. اگر هم فرقی باشد، کفۀ ترازوی امام مجتبی علیه السلام سنگین تر است؛ چراکه امام حسن علیه السلام، امام زمان عصر خودش است. ایشان، امامِ امام حسین علیه السلام است و امام، شجاعتر از همۀ مردم عصر خود است.
بسیاری از افراد، عظمت کار امام حسین علیه السلام را می بینند، اما در کار امام حسن علیه السلام دقیق نمیشوند! شجاعت امام حسین علیه السلام را میخوانند؛ چون کتابی است که با خطّ درشت نوشته شده؛ اما کار امام حسن علیه السلام را نمیبینند؛ چون کتابی است که با خط ریز نوشته شده است. خطّ درشت را با چشم کم سو هم می توان خواند، ولی برای خواندن خطّ ریز، چشم تیزبین لازم است.
انسانی که چشم نافذ و بصیر و علم فوق العاده دارد میتواند شجاعت امام حسن علیه السلام را بفهمد. شجاعت امام حسن علیه السلام، خفی و شجاعت امام حسین علیه السلام جَلی است.
شجاعت امام حسن علیه السلام شجاعت عظیمی است، اما کسی متوجه نمی شود. به خاطر عظمتش درکش نمیکنند. چیزهایی هستند که به دلیل عظمتشان دیده نمیشوند.
قبل از زلزله صداهای مهیبی پیدا میشود. بعضی از جانوران این صدا را میشنوند و هراسان به این طرف و آن طرف می دوند، اما انسان نمیشنود. گوش انسان به برخی از فرکانسهای شدید حساس نیست. حتی پرتوهایی از نور هست که به خاطر شدتشان قابل رؤیت با چشم نیستند، اما همین نور با عکس برداری های خاص قابل رؤیت میشود.
شجاعت امام حسن علیه السلام اینقدر زیاد است که خواص، آن را میفهمند. دوستان امام حسین علیه السلام پشت سرش و دشمنانش رو به رویش بودند، اما حسن ابن علی علیهما السلام دشمنانش رو به رویش بودند و دوستان پشت سرش نبودند. یکّه و تنها رسالت الهی را انجام داد.
از اینرو حسنی بودن امام خمینی رحمه الله علیه ، به مراتب از حسینی بودنش مهمتر است؛ تمام شجاعت های امام راحل از بدو نهضت تا لحظۀ پذیرش قطعنامه ، یک طرف و شجاعتش در پذیرش قطعنامه، طرف دیگر. صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، به مراتب از جنگ امام حسین علیه السلام با یزید سنگین تر است.
کتاب آئینه تمام نما/فصل بینش و بصیرت حسینی/ صفحه 39
🔹@haerishirazi🔹
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله🔹
عاشوراى حسين(ع) الگوى جنگ هشت ساله ى ما بود. امام اين جنگ را نعمت خدا عنوان فرمود. جنگ براى ما بزرگترين فاجعه بود اما وقتى بر بزرگترين فاجعه صبر كنند، زيباترين مىشود. «ما رأ یت الا جمیلا» جنگ، معرف ما در عالم شد. همان غبارزدايى كه عاشورا از درخشش نور اهلبيت كرد، جنگ هم با انقلاب ما كرد. جنگ، معرف ضعف ابرقدرتها و قدرت دين، زشتى، سوءنيت و شقى بودن آنها و معرف اقتدار اسلام شد. امام فرمود:«ما درصدد آزاد كردن انرژى متراكم عالم اسلام هستيم». اين انرژى متراكم را چگونه می خواهند آزاد كنند؟ با عاشورا.
🔹@haerishirazi🔹
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
انا لله و انا الیه راجعون
خبر عروج فقیه مجاهد، یار رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حضرت آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی«رضوان الله تعالی علیه» مصیبت بزرگی را در دل شاگردان ایشان، حوزه های علمیه و علاقمندان به انقلاب وارد کرد.
فقدان این مجاهد نستوه که یکی از ذخیره های ارزشمند عرصه فقاهت و سیاست بود را محضر مبارک امام زمان و نائب بر حقش مقام معظم رهبری تسلیت می گوید و علو درجات را برای آن عزیز مسئلت داریم.
@haerishirazi
به نام او
اوج سادگی، صفا و محبت پدرانه که معمولاً جای آن با چیزی پر نمیشود!
حدوداً ۲ سال قبل بود، یکی دو روز پس از معمم شدنم، میخواستند خوشحالی و محبت خود را در اوج سادگی ابراز کنند، خودشان رفتند سر کوچه قم نو و فلافل با سس اضافه گرفته بودند تا باهم بخوریم.
سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
نظامالدین حائری شیرازی
@haerishirazi
بخشی از نامۀ آیت الله حائری شیرازی (ره) به آیت الله هاشمی شاهرودی (رحمت الله علیه) نماینده محترم ولی فقیه در ایجاد هماهنگی بین سران سه قوه پیرامون پول اسلام
خوشوقتم طرف خطابم یکی از دوره دیدههای بحثهای مرحوم علامه شهید صدر است. شما در مساله پول رایج جهانی غور کردهاید. تولید ناخالصملی که پشتوانۀ همۀ پولهای رایج است کالا نیست؛ پس چگونه میتواند پول مال باشد وقتی مقوم مالیت پول اعتبار است؟
... واحد اندازه گیری در تمام امور ثابت است. اُهم در مقاومت، کالری در انرژی، متر در ابعاد ثلاثه، ثانیه در زمان، گرم در وزن الی آخر. ارزش هم واحد اندازه گیری غیر از پول ندارد. اگر پول متغیر شود واحد اندازه گیری و ارزش منتفی میشود.
اینجاست که باید گفت زنده باد «پول اسلام» که میتواند در قانون عام واحد اندازه گیری بگنجد.
سوم آبان 1390
@haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدایی که به امر او انسانی عظیمالشأن بدون پدر آفریده شد و ملقب به روح خدا گردید. سلام خدا بر عیسی و مادرش که خاک قدمشان بر چشمهای ما باد، زیرا برای رساندن انسان به مقام انسانیت که بسیار بالاتر از مقام فرشتگان است کوشیدهاند. هرچه عیسی گفته است برای نجات ما بوده و ما منتظر بازگشت مجدد اوییم. جان ما فدای او و مادرش باد که با آمدنش دشمنیها به دوستی و تاریکیها بهروشنی مبدل میشود، چه زیبا بود روزی که به دنیا آمد و چه زیباست روزی که دوباره به میان انسانها آید. این روز بزرگ را ما مفتخران به پیروی آن حضرت به همه دوستداران و عاشقان او و مسیحیان تبریک میگوییم. درود خدا بر پیامبر اسلام که در مقابل دشمنان عیسی سخت ایستاد و از عصمت و عظمت مادر و فرزند دفاع نمود و او را بهعنوان روح خدا و کلمه خدا ستود.
بازنشر پیام آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه به مناسبت میلاد حضرت مسیح علیه السلام
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹
🔸سند حقانیت🔸
عاشورا سندی مثل حضرت علی اصغر علیه السلام داشت که بر حقانیتش شهادت بدهد و اثبات کند که انقلابی در این عالم به وجود آمده است. ما وقتی میخواهیم رذالت یزید را ثابت کنیم، با شهادت علی اکبر ثابت میکنیم یا با شهادت علی اصغر؟ شهادت علی اصغر را دلیل بزرگ تری بر رذالت آنها میدانیم یا شهادت علی اکبر را؟ همۀ شهدای کربلا که بی گناه کشته شدند، حجّت هستند، اما حجّت کبری و بزرگ ترین حجّت امام حسین علیه السلام در روز قیامت، علی اصغر اوست؛ چون نشان میدهد که او برای چه حرکت کرده و مقابل او چه افرادی بوده اند.
این انقلاب هم برای تداومش باید یک علی اصغر داشته باشد. اثر بمباران شدن شهرهای بیدفاع ما و شهادت ساکنان آن ها، مشابه اثر شهادت علی اصغر علیه السلام بود. ما باید بدانیم نسبت به این مدت که صبر و تحمل کرده ایم، اثر روانی بزرگی برای جامعه خود و دیگر جوامع داشته ایم. اثر این صبر ما مشابه بود با اثر شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام.
مردم جهان وقتی می شنیدند که مملکتی در مقابل چنین مصائبی این طور صبر میکند و مملکتی هم بی رحمانه شهرهای آن را بمباران می کند، به این فکر می کردند که چرا با مردم این شهرها که با کسی جنگ ندارند، اینگونه رفتار می شود.
کتاب آئینه تمام نما/فصل درسهای عاشورا/ صفحه 51
🔹@haerishirazi🔹
بازنشر پیام مهم آیت الله حائری شیرازی(ره)
27 اسفند 1395
بسم الله الرحمن الرحیم
تطبیق بخشی از خطبه قاصعه به شرایط زمانی این روزها:
خطبۀ قاصعه تحلیلی از علی علیه السلام به عنوان امام عصر خویش، در رابطه با وظایف امتی است که بعضی از ایشان الگوی بصیرت و صبر برای همه امتها در طول تاریخ اسلام از آن زمان تاکنون شدهاند؛ مثل سلمان، ابوذر، مقدار، عماریاسر، میثم تمار، محمد بن أبی بکر، مالک اشتر.
این مجموعه، از اقتداء کنندگان به فاطمه زهرا سلام الله علیها در بصیرت و صبر و روشنگری، به دور از افراط و تفریط بودند؛ به طوری که نه به دلیل افراط و تندروی، ثلمه ای به وحدت مسلمین وارد آید و نه از راه احتیاطهای زائد و کوتاه آمدن در ابراز حقایق، آسیبی به حفظ ارزشها و اصالتها وارد شود.
در مقابل این گروه، بعضی از امت در بی بصیرتی و ضعف صبر و شکیبایی، چنان شدند که با قرآن سرِ نیزه رفتن نه تنها امام خود را در میدان تنها گذاشتند که او را به پذیرفتن حکمیّت مجبور کردند و نتیجه حکمیّت را که عزل آن حضرت و نصب معاویه بود، قبول کردند.
علی علیه السلام در چنین شرائطی خطبه قاصعه را به عنوان تحلیلی از هر دو رویداد مقاومت در مقابل طاغوت و مقاومت در مقابل حق بیان میفرماید.
دلیل تشابه عصر آن حضرت با عصر ما روشن است!
عصر آن حضرت عصرِ گذر از دورۀ اِنذار نبوت و ورود به دورۀ هدایت امامت بود. اهل بَصر و صبر، عمل به عقل و قرآن را در اطاعت از امامت میدیدند؛ در حالی که دیگران به دانایی و کارایی خود غرّه شده بودند.
عصرِ «امام عصر» -امام زمان امروز ما-، گذر از خواب طولانی پذیرش حُکّام طاغوتی و ورود به دوره بیداری است. دورۀ «بیداری» و «کُفر به تمام مظاهر طاغوتها» و «اطاعت از ولایت الهی» است.
اگر مسأله سجده بر آدم علیه السلام در ابتدای پیدایش انسان، مسأله اصلی برای امتحان فرشتگان بود و شرط قبول عبادت شش هزار سال ابلیس، تمکین از این عبادت کوتاه مدت بود، در عصر علی علیه السلام نیز شرط قبول جهادها در بدر، اُحد، أحزاب و حُنین، همراهی با مظهر ولایت الهی بود.
در عصرِ ما هم شرط خدمت به اسلام، کُفر به پرچمهای طاغوتی و گِرد آمدن همه در زیرِ لوای ولایت است.
در چنین شرایطی نگاه دوباره به خطبه قاصعه نقشه راه را برای ما روشنتر میکند!
امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز خطبه قاصعه، رمز عبور سالم از فتنهها را کلید میزند و میفرماید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکبْرِیاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًی وَ حَرَماً عَلَی غَیرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ. وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِه»
آنچه داروی شفابخش وحدت را به سمِّ مُهلِک تفرقه تبدیل میکند کبریاءها است؛
ابلیس را خیالات کبریائی و کبریای خیالی و توهّمی از پیوستن به اقیانوس فرشتگان در سجده بر آدم علیه السلام بازداشت.
در عصر علی علیه السلام نیز، بیست و پنج سال سنگ آسیاب اسلام را از قُطب خود خارج کردند. آنگاه که سنگ آسیاب بر قطب خود قرار گرفت اگر اهل بَصر و صبر به نصاب رسیده بودند همه موانع خُرد شده بود و همه در بهشت ولایت متنعِّم شده بودند، ولی کبریاءها، آن بیست و پنج سال و آن پنج سال را به سرنوشت دیگری گرفتار کرد.
در عصرِ ما هم بیداری امت بود که بَصر و صبر او را به نصاب رساند و آسیاب سنگ اسلام به قُطب خود برگشت و بادِ حرکت این آسیاب بود که استخوانهای نظام سلطنتی دو هزار و پانصد ساله را در هم شکست و ابرقدرتها را به زانو در آورد و اسلامِ مقاومت در مقابل طاغوت را در مقابل اسلامِ ذلّت و متابعت از طاغوت، درخشان کرد.
اگر خودخواهیها نبود رژیم صهیونیستی این جرأت را از کجا میآورد که به دست جماعتی از فرزندان اسلام، حقِّ جماعت دیگر را غصب کند و آنها را از هستی ساقط نماید؟
چرا فلسطین به فلسطینان برنگردد و چرا حقِّ مردم فلسطین از غاصبان گرفته نشود؟ چرا یکپارچگی عالم اسلام تحقق پیدا نکند؟ همه و همه به خاطر کبریاءهاست.
به کوری چشم بدخواهان، سنگ آسیاب اسلام بر قُطب ولایت الله در حال چرخشی است که پرنده به گَرد آن نمیرسد و سیل بیداری اسلامی است که قُطب آسیاب ولایت الله را به حرکت در میآورد؛ همان گونه که علی علیه السلام در خطبه شقشقیه فرمود: «إنَّ محلّی مِنها محلُّ القُطبِ منَ الرَّحی»؛ هر جا ولایت الله تحقق پیدا کرد، آسیاب اسلام بر قُطب ولایت الله چرخید و همه موانع زیرِ سنگ این آسیاب خُرد شد و سرزمینهای اسلام یکی پس از دیگری آزاد شد، و هر جا کبریاء و خودخواهی از پیوستن به ولایت الله مانع شد، از همه مراحل گذشت و بالأخره در سایه اسرائیل مستقر گردید.
هر جا نیز رگ و غیرتی بود و از ذلّت و تحقیر فاصله گرفت، از همه مراحل گذشت تا بالأخره در سایه ولایت الله مستقر شد.
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇
ولایت الله ذلّت باطنه را میطلبد و عبور از کبریاء و عزت ظاهره، همان ذلّت باطنه است. ولایت طاغوتها ریشه در غلبه کبریاء و عزت ظاهره بر ذلّت باطنه دارد؛ همان گونه که میل به ولایت الله ریشه در غلبه ذلّت باطنه بر کبریاء و غرور و عزت ظاهره دارد.
به عبارتی جنگ عقل و جهل، و به عبارتی جنگ فطرت و طبیعت، و به عبارتی جنگ تقوی و فجور، و به عبارتی جنگ نور و ظلمت، و به عبارتی جنگ خودخواهی و خداجویی، و به عبارتی جنگ دنیاطلبی و آخرت جویی، و به عبارتی در یک کلام: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»
علت عقب گردها و زاویه گرفتنها از ولایت الله، کم آوردن ذلّت باطنه برای لحظاتی مثل لحظه سجده بر آدم است؛ مثل لحظهای که برادران یوسف گفتند: «لَیوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفی ضَلالٍ مُبین».
آنچه اهل بیت و یارانشان را در تاریخ اسلام مغضوب حکّام جبّار گذشته و گروههای تکفیری عصر ما نموده، پایگاه الهی و مردمی آنهاست که قلوب انسانهای پاک را به آنها سوق میدهد و همین پایه، مایۀ تحریک حسِّ خودخواهی آنها میگردد و هر چه کُشت و کشتار طرفین بیشتر شود بر مواضع خویش راسختر میشود؛ یکی بر شِقاق خود و یکی بر استقامت بر بصیرت خود. جنگ، جنگِ صبر و بصیرت است اما جنگِ صبر لِجاج و شِقاق و صبرِ بصیرت و اخلاص!
هیچ گاه نباید از تعصُّب و لِجاج غافل شد. به همین دلیل علی علیه السلام در همین خطبه میفرماید: «اَللَّهَ فِی عَاجِلِ اَلْبَغْیِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ اَلظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ اَلْکِبْرِ فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ اَلْعُظْمَی وَ مَکِیدَتُهُ اَلْکُبْرَی اَلَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ اَلرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ اَلسُّمُومِ اَلْقَاتِلَةِ فَمَا تُکْدِی أَبَداً وَ لاَ تُشْوِی أَحَداً لاَ عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لاَ مُقِلاًّ فِی طِمْرِهِ».
اگر انسان به لجاجت افتاد غرور علمی او، حجاب او میشود. حتی کسی که دین خود را به دنیا نداده، ممکن است دین خود را به خشم و عصبانیت خود واگذار کند.
برای توفیق در امتحانها بهترین کار، احتراز از قضاوت عجولانه است. هر جا لحظهای انسان غفلت میکند و در موضوعی عجولانه قضاوت میکند نباید بر آن اصرار بورزد، باید تمرین کند که از اعتراف به خطا وحشت نداشته باشد. تا انسان در دنیا فرصت دارد، باید قول به غیر علم را تدارک کند (جبران نماید). اگر گذشته کسی را پسندیده و خطای موردی و حتی جریانی او را توجیه کرده [آن را تدارک کند].
حُسن ظن در جای خود درست است؛ «لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَـذَا إِفْک مُّبِینٌ لَّوْلَا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَـئِک عِندَ اللَّـهِ هُمُ الْکاذِبُونَ».
[اما] تبرئه از اتهام، غیر از توجیه خطاست. در انتخابات سال 88 آنهایی که روی تقلب ایستادند باید توبه کنند. میماند آنان که رهبری را میستودند و مدّعیان تقلب را محکوم نمیکردند. اگر چه امکان دارد این کار را برای حفظ رابطه آنها با نظام میکردند ولی احتمال اینکه نوعی عصبانیّت لحظهای آنها را گرفته باشد هم منتفی نیست. تنزیه مطلق، توجیه است و قول به غیر علم است و از نوع «ظنَّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا» نیست؛ هر کلام جایگاه خود را دارد.
انسان تا فرصت دارد باید بین خود و خدا یکی را انتخاب کند، توجیه خطای خود و دیگران، انتخاب خدا نیست، انتخاب خود است. نباید فرصت را از دست داد. انسان باید بگوید همه هیچ هستند و آنچه هست اوست و خود را راحت کند و بگوید «اشتباه کردم»!
من هم نباید درباره گذشتگان مبالغه کنم! تمام قرائن و شواهد نشان میدهد از زمان زعامت امام راحل تاکنون ما از سایه به نیم سایه آمدهایم. ظهور آفتاب است؛ لحظه به لحظه از سایه کم شده و بر سایه روشن افزوده میشود.
زاویه گرفتن از چنین رهبری، جنگ با وجدان اخلاقی است. اینکه در میان اینهمه توطئه و تخریب و دست پنهان و پیدای فساد و إلقاء شبهه، اقتدار و عزت و افتخار رهبری بالاتر شده است، بدون تأییدات ربوبی امکان پذیر نیست.
جان کلام را أمیرالمؤمنین فرمود: هر کس چهار کردار را رعایت کند سزاوار است لطمهای نبیند: «العجله، اللجاجة، العُجب، التَّوانی» جایگاه این چهار مورد، دقیقاً به همین ترتیب که فرموده قرار دارد.
عَصمنا الله و ایّاکُم مِن الزلّات.
والسَّلامُ علیکم و رحمةُ الله.
محیی الدین حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸رهبر و راهبرد تربیت جامعه🔸
تربیت، گرفتن و رهاکردن دارد؛ یعنی باید فرد را از آنکه به راه خطا برود بگیری و به راه صحیح بیاوری و طبق یک برنامۀ زمانبندیشده رهایش کنی. دورۀ رهاکردن خیلی ظریفتر از دورۀ گرفتن است؛ یعنی کسی را نخست تحتتأثیر خود قراردادن ساده است. کسی را از تأثیر خود خارجکردن و او را روی پای خودش واداشتن دشوار است؛ یعنی چنان دستت را از اطراف او کنار ببری که راه خودش را ادامه بدهد و خرد نشود. وقتی به کسی تعلیم دوچرخهسواری میدهید چه میکنید؟ او که وارد نیست؛ او را میگیرید، اما همینکه او دو تا پا زد، رهایش میکنید. همینکه توانست تعادلش را حفظ کند، دست از پشتش برمیدارید. گرفتنش آسان است؛ اما این گرفتن بهضرر اوست. اگر رهایش کنید که زمین بخورد خوب است! چرا؟ چون «سلامت در وابستگی»، برای انسان «هلاکت» است. درحالیکه زخمیشدن در حفظ تعادل، سعادت است.
رهبر جامعه هم، هنگام «گرفتن» و قبضهکردن جامعه، کار سادهای دارد؛ کار دشوار او در «رهاکردن» جامعه است. وابستهشدن جامعه به رهبرِ خودش ساده است. روی پای خود ایستادنِ جامعه، بهطوریکه خود بفهمد، خود بداند و خود درک کند، دشوار است. برای گذشتن از این مرحله، جامعه «زخمهایی» را باید تحمل کند و آسیبهایی را باید قبول کند تا بتواند روی پای خود بایستد، بفهمد و حرکت کند.
#رهبری #تربیت #برجام
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹
🔸اشکال از من بود!🔸
🌤 آیت الله حائری میگفت به راحتی میشود آدمها را با حرفهایشان شناخت. مثال میزد: ... یک قلمی، یک خودکاری در طاقچه است. هست! به یکی میگویی برو بیار. میرود میگردد. خودکار هست اما پیدایش نمیکند.میگوید: «نمیبینم». به دومی میگویی برو. خودکار هست اما پیدایش نمیکند. ولی نمیگوید «نمیبینم»؛ میگوید: «نیست». ... آن که میگوید نمیبینم یک شخصیت دارد؛ آن که میگوید نیست، یک شخصیت.
🌤 آن که میگوید نمیبینم ... ضعفها و نقصها را متوجه خودش میداند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگیاش افتاد، پای خدا را وسط نمیکشد، به حساب خودش میگذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف بینایی من هست. «من» نمیبینم. اما آن که میگوید «نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، فرافکنی میکند. به دوش خدا و زمانه و روزگار میاندازد...
✨ از بیانات حجه الاسلام رنجبر در مراسم سالگرد ارتحال آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه/ قم المقدسه. مسجد اعظم (28/9/97)
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
🔸محبت، روش نصیحت عقلانی🔸
آدم «نفسانی» وقتی میخواهد کسی را تحت فرمان در بیاورد، اول شخصیت او را خرد میکند و بعد، نصیحت میکند اما یک آدم «روحانی» اول احترام میگذارد و محبت میورزد و بعد حرف میزند.
چیزی را که میخواهیم شکل بدهیم اول باید نرمَش کنیم تا بتوانیم در قالب بگنجانیم.
نفس، وقتی که میخواهد نصیحت کند، انسان زیر دست خود را در کوره تحقیر و اهانت نرم میکند، بعد او را در قالب نصیحت میریزد تا او را در آن، جا بدهد.
اما عقل وقتی میخواهد نصیحت کند، در گرمای محبت و احترام، طرف را نرم میکند و بعد به او خط میدهد و نصیحت میکند.
🔹@haerishirazi🔹
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه)🔹
🔸مقایسه ی اخذ وام با پول اعتباری و پول اسلام🔸
پول رایج جهانی با پشتوانه تولید ناخالص ملی، بی آنکه سهم اسکناس از پشتوانه مشخص شده باشد، پول اعتباری محض است و مال نیست. پولی که پشتوانه آن نیز تولید ناخالص ملی است اما سهم اسکناس از سرانه با طلا مشخص شده است، این پول مال است. در پول اول هرچه پول رایج حجمش بیشتر شود از ارزش آن کاسته می شود. تورم کاهش ارزش در پول است. دولتی ها نه بانک ها، وقتی نتوانسته اند نفت را به پول تبدیل کنند از آخرین راه چاره استفاده می کنند، یا دلار را گران می کنند که این تحقیر پول ملی است، یا به اندازه نیاز اسکناس چاپ می کنند که مستلزم تورم است.
از این دو مقدمه که بگذریم دو مورد را که یکی با پول اعتباری محض وام گرفته است و یکی با پولی که مال است وام گرفته است مقایسه می کنیم. فرض کنیم مقدار پول و مقدار زمان و توانایی های دو مورد از هر نظر مساوی است. شرایط اقتصادی هم یکسان است. مثلاً فرض کنیم در پول اعتباری، مقدار وام 400 میلیون و مدت 10 سال و نرخ بهره 25 درصد است. در پولی که مال است واحد پول، دینار فرض می شود که هزار دینار آن می شود 400 میلیون تومان. وقتی روی اسکناس بنویسند: «این اسکناس به اندازه سه و سه دهم گرم طلا از پشتوانه ناخالص ملی برخوردار است یعنی پشتوانه هر دو پول، تولید ناخالص ملی است. وقتی می گوییم به ازای سه و سه دهم گرم از پشتوانه ناخالص ملی در این پول پرداخت می شود، یعنی ارزش این اسکناس مشخص است. دو نفر، یکی با پول مشخص ارزش گذاری شده با طلا و دیگری با پول با شتوانه تولید ناخالص ملی اما بدون مشخص شدن ارزش آن داریم. ما تا زمانی که روی پولمان ننوشته ایم ارزش مشخص آن را در مقابل طلا، پولمان پول رایج جهانی است و اعتباری محض است.
دو نفر در شرایط کاملاً مساوی به دو بانک که یکی ارزش پول اسکناس را مشخص کرده و دیگری این کار را نکرده است مراجعه می کنند. دومی سراغ بانک دوم رفته است. برای وام 400 میلیونی ده ساله، بانک می گوید با نرخ 25 درصد به شما وام می دهم. 400 میلیون می دهم و حداقل یک میلیارد و چهارصد میلیون می گیرم؛ به شرط آنکه هیچ قسط عقب مانده نداشته باشد و تا آخر تمام اقساط را به موقع پرداخته باشد. بانک می گوید: ما ملاحظه شما را کرده ایم و فقط بهره اصل را گرفته ایم و بهره بر بهره نگرفته ایم!! اگر بهره بر بهره می گرفتیم، مبلغ بسیار سنگین تر می شد. فرض کنید این نفر دوم با تمام تلاش بتواند 400 میلیون را هشتصد میلیون کند. این آقا که به بانکِ با پول اعتباری مراجعه کرده است از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان فقط هشتصد میلیون تومان دارد و ششصد میلیون کم دارد. هر چیز خود را ضمانت کرده یا دیگران ضامن شده اند مجموعا پانصد میلیون تومان شده. برای صد میلیون آخر زندانی می شود! او از هستی ساقط شده است. ضمانت های دیگران را هم به اجرا گذاشته اند. خودش هم زندان افتاده است.
اما آنکه سهم اسکناس از تولید ناخالص ملی با طلا وزن شده است، ناچار است طبق آیه قرآنی «فلکم رئوس اموالکم لاتظلمون و لا تظلمون» چهارصد میلیونی که داده است را بگیرد. آیه اجازه ی گرفتن یک ذره بیشتر نمی دهد. چهارصد میلیون تومان برابر هزار دینار است. هزار دینار پرداخته شده را بانک پس میگیرد و برای وام گیرنده به همین مقدار (چهارصد میلیون) باقی می ماند. ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ به قول همه علمای اسلام، راه دوم اسلامی است. حرف دل اسلام راه دوم است که امام فرمود: «کاری کنید که پول کار نکند؛ در اسلام پول کار نمی کند» در بانک، پول کار می کند که از چهارصد میلیون، یک میلیارد پول در می آورد! اما کار نکردنِ پول، در مورد دوم است. ما باید خودمان را در استخر پول اسلام بیاندازیم و در آن شنا کنیم. ما باید دل به دریا بزنیم و در دریای پول اسلام شنا کنیم. چهل سال است. آنان که در مبارزه با طاغوت و تبدیل ولایت طاغوت به ولایت الله جهاد کردند، کجایند؟ آنها که در مقابل همه دنیا دل به دریا زدند کجایند؟
این راه، هم علمی است هم عملی است هم شرعی. چون تولید ناخالص ملی پشتوانه است، علمی است. هزار سال پول همه عالَم، مال بود؛ پس عملی است. ارزش اسکناس مشخص می شود و معامله غرری نیست؛ پس شرعی است.
@haerishirazi
در شب و روز جمعه و جهت عرض ارادت، نثار امام زمان علیه السلام صلواتی اهدا کنیم، فاتحهای بخوانیم و ارواح همۀ مومنین و مومنات بخصوص آیت الله حائری شیرازی را نیز در ثواب آن شریک نماییم.
🔸آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔸
🔹فضای مجازی؛ شکارگاه دزدیدن جهنمیها🔹
فضای مجازی برای جدا کردن والدین از فرزندان ساخته شده است؛ در این فضا دیگر نسبتهای فامیلی معنا ندارند، و فرزندان همان چیزی هستند که میخوانند و میشنوند. هیچ بلایی نیست، مگر آنکه خداوند در آن نعمتی قرار داده است که بر آن بلا احاطه دارد. موانع و رنج کشیدنها در فضای مجازی، زمینهای برای بالغ شدن در فضای مجازی است؛ همین رنج کشیدنهاست که سبب میشود شما به قدرت این عرصه پی ببرید.
فضای مجازی، فضای تربیتی شماست؛ فضای مجازی که بهترین فضا برای گفتوگوست، فاصلۀ مکانی میان افراد را از بین برده و عالم بزرگ را برای انسان کوچک کرده است تا انسان را بزرگ کند. همانطور که در فضای مجازی میتوان بدترین ضربهها را زد، میتوان بهترین خدمتها را نیز انجام داد؛ این فضا هم میتواند بچههای ما را به جهنم ببرد و هم ما میتوانیم به کمک آن، بچهها را به بهشت ببریم.
فضای مجازی تا زمانی که آن را نمیشناسید، تهدید است و هرگاه آن را شناختید به فرصت تبدیل میشود. ابتدا که در دریای فضای مجازی میافتید، رنجآور است؛ اما آنگاهکه شنا کردن در آن را آموختید به جولانگاه شما تبدیل خواهد شد.
فضای مجازی بهترین فضا برای گفتوگوست. نگذاریم در فضای مجازی مردم را به جهنم ببرند! ما میتوانیم مردم را به بهشت ببریم، و فضای مجازی در آینده شکارگاه شماست تا چند جهنمی را بدزدید و به بهشت بکشانید.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه🔹
🔸جز زیبایی چیزی ندیدم🔸
خداوند همه مهرهها را بهخوبی چیده است تا هرچه بیشتر این بازی زیبا و تماشائی باشد، انواع فرهنگها و زبانها و انواع اسمها و ایسم ها. جهان یک پازل است اگر آن را حل کردی آن را میبینی و میشناسی و محو زیبایی آن میشوی.
زینب کبری پازل را حل کرده بود و همه مهرهها را در جای خود دیده بود. مجموع صحنه زیباست. دیگران نتوانستهاند همه تکههای پازل را پیدا کنند و آنها را به هم بچسبانند تا همه پازل را باهم ببینند و زیبایی آن را درک کنند.
دیگران میگویند از ظلم و شکنجه بدتر چیست؟ از کشتار بیرحمانه و محاصره و آب را بر انسانها بستن و از آب دادن به طفل چندماهه مضایقه کردن و گلوی او را با تیر پاره کردن بدتر چیست؟ زشتتر از این صحنه چیست؟ زینب کبری میگوید: همه این مسائل و مصائب را تحمل کردن و بر پاکی و طهارت ماندن زیباتر چیست؟ به ناپاک نه گفتن و بر این نه گفتن تا آخر ایستادن چه زیباست. «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا»
#میلاد_حضرت_زینب
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹
🔸ماهی و نهنگ🔸
🔹پدر وقتی خوشاخلاق و با تحمل و با حوصله باشد، بچه باشخصیت میشود. حوصلۀ پدر، حوضی است که بچه در آن رشد میکند. بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر» مثل حوض. آن پدری که حوصلهاش زیاد است، مثل دریاچه است و بچه تا حدّ ماهیهای دریاچه رشد میکند و بزرگ میشود. پدری که از این هم باحوصلهتر است، مثل یک دریاست، بچه مثل ماهی در دریا، به اندازۀ نهنگ قدرت و جرأت پیدا میکند. شما ببینید حسین بن علی (علیهالسلام) فرزند دریاست، در دریای حوصله پدرش و جدّش رشد کرده است، از این جهت است که یک شخصیت زنده و بزرگ است.
@haerishirazi
🔹آیتالله حائری شیرازی (رضوانالله تعالی علیه)🔹
🔸 دروغگو پروری🔸
اگر روش معلم این باشد که دانشآموز باید از او حساب ببرد، شاگرد به دروغ گفتن تشویق میشود و برای توجیه کاری که نکرده است [تکلیف انجام نداده]، دروغ میگوید؛ مثلاً دانشآموزی شب خوابیده یا به میهمانی رفته و تکلیفش را انجام نداده است، اگر راست بگوید معلم این را بهحساب پررویی او میگذارد؛ ولی اگر بهدروغ بگوید دیشب سرم درد میکرد، او را شاگردی میشناسد که از معلمش حساب برده است!
وقتی اینطور میشود و معنی حساب بردن این باشد، کار دگرگون میشود. چون وقتی راست بگوید، چوب میخورد و حرف بد میشنود؛ ولی وقتی دروغ بگوید، معاف میشود و شخصیت او در امان میماند!
این در رابطه پدر و مادری هم صادق است که فرزند را به دلیل راستگویی، عقوبت میکنند. ازاینجا، فرزند یا شاگرد، بین دروغ و در امان ماندن از عقوبت، رابطه میبیند و دروغ را بهعنوان سپر بلای شخصیت خود، قبول میکند!
@haerishirazi