eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
335 ویدیو
690 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ما حتی در جزئیات امورتان هم حضور داریم!🔸 ▫️سال ۶٧ بود. قطعنامه پذیرفته شده بود و عراق مجدداً به سمت اهواز حمله کرد. رهبری که آن موقع رئیس‌جمهور بود، یک اطلاعیۀ ویژه‌ای داد که «من به سمت سرنوشتم می‌روم ...»؛ یعنی یا عراق را برمی‌گردانیم، یا من برنمی‌گردم. این خیلی‌ها را تکان داد و یک جمعیت بی‌سابقه‌ای به اهواز آمدند. تابستان بود و دانشگاه شهید چمران هم تعطیل بود. آیت الله جزائری خوابگاه‌ها را برای روحانیونی که آمده بودند گرفت. اسامی روحانیون را می‌گذاشتند در یک گلدان و شماره‌های اتاق‌ها را هم می‌گذاشتند در یک گلدان دیگر. دست می‌کردند در گلدان‌ها و می‌گفتند آقای فلانی، اتاق فلان. ▫️ آقای «فقیه»، امام جمعۀ نی‌ریز به من خبر داد که سوئیت شما بغل سوئيت ماست. من همیشه می‌رفتم در واحد اعزام مبلغ سازمان تبلیغات و بین طلبه‌ها استراحت می‌کردم. راحت بودم. می‌گفتم این تشریفات برای چیست؟! ایشان گفت بیا اینجا. من هم رفتم یک سَری به آقای فقیه بزنم. وقتی رفتم، ایشان گفت «این سوییت شماست». تا شماره را نگاه کردم، به بچه‌ها گفتم وسایلم را بیاورید اینجا! گفت چطور شد این همه اصرار می‌کردیم و قبول نمی کردی؛ اما تا این شماره را دیدی قبول کردی؟! ▫️من سال ۴٠، طلبۀ مدرسه حجتیه بودم. یعنی ٢٧ سال قبل از این قضیه. در مدرسه حجتیه، حجرۀ آقای فقیه ١٠۵ بود. حجرۀ من هم شماره ١٠۴ بود. الان هم که بعد از ٢٧ سال، قرعه‌کشی کرده‌اند، حجرۀ آقای فقیه ١٠۵ بود و حجرۀ من ١٠۴ !! هیچکدامشان خبر نداشتند که ما طلبه‌های مدرسه حجتیه بودیم که بخواهند این اسم و شماره را در بیاورند. اینکه در اینهمه سوئیت و از بین اینهمه روحانی، ۱۰۴ به من بخورد و ۱۰۵ هم به آقای فقیه، آیا می‌شود گفت تصادفی است؟ شما صد میلیون مرتبه این کاغذهای قرعه‌کشی را بریزید در گلدان و بیرون بیاورید. با حساب احتمالات دیگر تکرار نمی‌شود. ▫️عالَم این است. امام زمان(ع) می‌خواهد به ما علامت بدهد که «ما حتی در هم حضور داریم!». این آقای جزائری نیست که حجره تقسیم می‌کند؛ دارم قسمت می‌کنم. «من» این جا را سهم تو کردم. تو می‌خواهی بروی سازمان تبلیغات؟ کار، دست «من» است. «من» دارم توی بشقاب‌های شما می‌ریزم. «من» دارم به شما قسمت می‌دهم؛ شکایت به چه کسی می‌کنی؟ گِله از چه کسی می‌کنی؟ «من» کم و زیاد می‌کنم، «من» گرسنه می‌کنم، «من» سیر می‌کنم، «من» مرض می‌دهم، «من» شفا می‌دهم. چرا از چشم دیگران می‌بینی؟ چرا دیگران را ولیّ خود می‌دانی؟! ما که حتی در تقسیم حجره‌های شما حضور داریم، در چیزهای دیگر شما را به حال خودتان وا می‌گذاریم؟! وقتی در این سر سوزن دخالت کردیم، در چیزهای درشت، شما را به حال خودتان می‌گذاریم؟ اینها نشانۀ خداست. @haerishirazi