20.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر انتخابی آرش پورعلیزاده در مرحله دوم-شب سیزدهم رقابت شاعران
🔹
کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار
سیما
این نامه ی نوح و بشارتهای توفان است
این شانه بر سرها رسولی از سلیمان است
لبریزی از نهج البلاغه کنج لبهایت
خال سیاهت سوره های نحل قرآن است
این واژه ها از وحی جانی تازه می گیرد
پیغمبری در پشت لبخند تو پنهان است
تو قرنها پای درختان دانه می پاشی
گوش جهان گنجشکهای این خیابان است
اینک منم مرد غریبی در دیار خویش
من گریه هایم شرح بارانهای گیلان است
فَقدُ الاَحِبّا غُربَةً هایی که می گویند
تنهایی من در خیابانهای تهران است
در خطبه چندم سخن با چاه خواهی گفت
در حکمت تو حسن یوسفها فراوان است
اینها که می گویند از گیسوی یار ما
فانوس بی نوری از آن صبح گریبان است
سر بر شکوه شانه های مالک اشتر
با گریه می گویم جهان زلف پریشان است
با مصرعی مسرور می بندم جنونم را
بیت ردیف افتاده ی من بیت پایان نیست
#آرش_پورعلیزاده
@hafez_adabiyat
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر انتخابی آرش پورعلیزاده در مرحله نیمهنهایی-شب هفدهم رقابت شاعران
🔹
کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار
سیما
🔹
غزل سوزاندم اما مصرعی را خام آوردم
نسیم صبح نیشابور را پیغام آوردم
دریغ از عشق خواهد سوخت آهوی گریزان
دریغ از من دهانی با خودم دشنام آوردم
حکایت می کندخورشیدازخورشیدازخورشید
سر خم باز کردم جام پشت جام آوردم
سرخم باز کردم پیکری می سوخت در تاریخ
سرخم باز کردم کوزه ای خیام آوردم
همین جاهفت شهر عشق راگشتیم با عطار
همین جا بود آن شب جامه ی احرام آوردم
همین جا بود رقصیدیم و رقصیدیم و رقصیدیم
من و آن صوفی مستی که از بسطام آوردم
من از لب های خندان تو باغ پسته پروردم
من از چشم ریاضت پیشه ات بادام آوردم
تو آن انگشتر فیروزه ی باغ طلاگردی
که از حوض حیاطت آبی آرام آوردم
تو آن ققنوس عاشق پیشه ای با پیکری سوزان
من آن آتش پرستم ، عاقبت اسلام آوردم
#آرش_پورعلیزاده
@hafez_adabiyat