Alireza Eftekhari - 07 - Avaz E Shoor.mp3
6M
ای دل اگر نخواندت ره نبری به کوی او
بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او
یک جهت آی تا مگر ره شودت به بی جهت
دیده بی جهت نگر ؛ بنگر حسن روی او
راه نمای بایدت ای که هواش می پزی
زانکه بخود نمی توان کردن جستجوی او
گر نروی به سوی او راست بگو کجا روی
هر طرفی که بنگری ملک ویست و کوی او
جام و سبوی او منم غالیه بوی او منم
پیش من آی تا شوی جمله به رنگ و بوی او
تا که به گوش جان من رمز الست گفته اند
هیچ برون نمیرود از دلم آرزوی او
آنچه ز ما شنوده ای آن ز خدا شنوده ای
چون همه گفتگوی ما هست ز گفتگوی او
هیچ مجو ز هیچ کس نام و نشان من که من
غرق محیط گشته ام از رشحات جوی او
رفته به جوی او منم مست ز بوی او منم
پیش من آی تا شوی جمله به رنگ و بوی او
رو بر شمس تا دهد از تو خلاص مر ترا
خوی بدت بدل کند جمله به خلق و خوی او
#شعر
#مولانا
#آواز
#علیرضا_افتخاری
💠 شعر زبان آشتی جهان است 💠
#انجمن_ادبی_پردیسان ،
محفلی صمیمی با شاعران ، اساتید ، نوسرایان و علاقمندان به شعر
خوانش اشعار ، نقد و بررسی نوسروده ها
📆شنبه ها
⏰۵تا۷عصر
🏢پردیسان ، بلوار ۲۲ بهمن ، خیابان شهیدان رضی ۱، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
❇لینک دعوت باافتخار و امتنان :
https://eitaa.com/joinchat/4167041496Cbc50b4da4e
#شهر_پردیسان
#انجمن_ادبی_پردیسان
#قرارگاه_مردمی_کرامت
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان
دو خوانش غزل ۳۰۲ حافظ.mp3
3.85M
غزل شمارهٔ ۳۰۲
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
کی به ما میرسد زمان وصال
قصّةُ العشقِ لا انفصام لها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ
أینَ جیرانُنا و کیف الحال
عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیةٍ
فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
فی جمالِ الکمالِ نِلتَ مُنی
صَرَّفَ اللهُ عَنکَ عَینَ کمال
یا برید الحِمی حَماکَ الله
مرحباً مرحباً تعال تعال
عرصهٔ بزمگاه خالی ماند
از حریفان و رطل مالامال
سایه افکند حالیا شب هجر
تا چه بازند شب روان خیال
ترک ما سوی کس نمینگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابری تا چند
نالهٔ عاشقان خوش است بنال
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
@hafez_adabiyat
غزل شمارهٔ ۱۲۶
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش گل فروخوان تا زر نهان ندارد
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
#شرح_انگیزشی
#غزلیات_حافظ
#وحید_ضیایی
@hafez_adabiyat
هدایت شده از بی خودی
به تیغ تفرقه ما را دو دسته میخواهند
قسم به سنگ که ما را شکسته میخواهند
به دست خالی ما سنگ افترا دادند
هدف چه بود؟ که ما را نشان ما دادند
به روی آتش فتنه به جوش آمده ایم
دهن گشاد برای خروش آمده ایم
چقدر داغ شدیم و چقدر داد زدیم
برادرانه به هم تهمت فساد زدیم
منی که داد پرستم، تویی که همهمه خواه
به جان یکدگر افتادهایم در یک راه
دو صف شدیم مقابل به هم، دو تا دیوار
و چیست آخر این اتفاق جز تَکرار
شدیم نابلد و مفسد و... بگو... بس نیست؟
برنده کیست؟ کمی فکر کن، مشخص نیست؟
در این میانه کسی از علاقه دم می زد
نداشت طرح ز نهج البلاغه دم می زد
و گفت نوبت تغییرهای بنیادیست
غرض هنوز زن و زندگی و آزادیست
من و تو گرم جدل او شعار می فرمود
به این میانه روی افتخار می فرمود
بس است صحنهی سختیست پیش رو بس نیست؟
برنده کیست کمی فکر کن مشخص نیست؟
غلاف کن غضبت را در این مسیر، غلاف
یکی ست رای من و تو #سعید_قالیباف
#محمد_مهدی_خانمحمدی
@bi_khodi
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیوان امام خمینی(س) : غزلیات
روز وصل
غم مخور، ایّام هجران رو به پایان می رود
این خمارى از سر ما میگساران مى رود
پرده را از روى ماه خویش، بالا مى زند
غمزه را سر مى دهد، غم از دل و جان مى رود
بلبل اندر شاخسار گل هویدا مى شود
زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى رود
محفل از نور رخ او نورافشان مى شود
هر چه غیر از ذکر یار، از یاد رندان مى رود
ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان مى رود
وعده دیدار نزدیک است، یاران مژده باد
روز وصلش مى رسد، ایّام هجران مى رود
@hafez_adabiyat