eitaa logo
فعالیتی انجام نمیشود.
181 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
26هزار ویدیو
371 فایل
@haaf zanvahy351
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷۱. اقیمو وجوهکم عندکل مسجد:۲۹ اعراف 🌷ترجمه: به مسجدبروید. 🌷۲.یک روزنمازجماعت از۴۰ سال نماز در خانه بهتر است.رسول خدا ص.مستدرک الوسائل ج ۱ ص ۴۸۸ 🌷ترک جماعت ازروی بی اعتنایی جایز نیست. رساله مسآله ۱۴۰۱.نمازجماعت 🌷مستحب است باکسیکه مسجدنمیره، غذانخوریم،همسایه اش نشیم، باش مشورت نکنیم ،وازاوزن نگیریم وبهش زن ندهیم.......... مسآله ۸۹۷ رساله.احکام مسجد 🌷ارکعو مع الراکعین.ارکعی مع الراکعین. نمازجماعت بخوانید۴۳ بقره.۴۳ آل عمران 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 http://eitaa.com/hafezan_vahy
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹دعبل خزاعی،شاعر اهل بیت در زمان امام رضا(ع) 💡#نهج_البلاغهhttp://eitaa.com/hafezan_vahy
📚📚📚 📚📚 📚 📝 نکات تفسیری حورالعین برای زنان و مردان قرآن کریم جریان همسران بهشتی را برای بهشتیان در چند جا مطرح کرده از جمله می فرماید: «وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ» یعنی ما آنها را با حورالعین تزویج می کنیم. اما این که آیا این تزویج با حوریان بهشتی، اختصاص به مردان دارد و یا نصیب زنان هم می شود؟ پاسخ آن است که هیچ دلیلی وجود ندارد که این وعده های الهی اختصاص به مردان داشته باشد. بخصوص آن که اگر در واژه (حور) و واژه (عین) دقت شود و از نظر مفهوم لغوی بخوبی مشخص گردد، معلوم خواهد شد نعمت حورالعین اختصاص به مردان ندارد. از تحلیل استاد علامه حسن زاده آملی در توضیح واژه «حورالعین»[بدست می آید که اگر در متون دینی (آیات و روایات و دعاها) سخن از ازدواج با حورالعین به میان آمده، اختصاص به مردان ندارد، بلکه زنان بهشتی نیز با مردی که به اصطلاح «احور» و «اعین» است یعنی چشم های درشت دارد و زیباست ازدواج می کند. پس این نعمت بهشتی یعنی همسر «حورالعین» داشتن، اختصاص به مردها نخواهد داشت و زنان بهشتی نیز از آن بی نصیب نخواهد بود. http://eitaa.com/hafezan_vahy
آیا می خواهید حفظ پایداری داشته باشید?? این نکات را زمان حفظ جدید بکار بگیرید . به ترتیب این مراحل را دنبال کنید: 🌹 در حفظ به یک مصحف پایبند باشید و حدالمقدور آن را تغییر ندهید. 🌹 تلاوت صفحه ای را که می خواهید حفظ کنید  از یک قاری چندین بار (5 تا 10 بار) گوش دهید و حتما به آیات نگاه کنید و یادتان باشد با قاری تکرار نکنید  . 🌹 شرح آیات صفحه ای را که می خواهید حفظ کنید بخوانید. 🌹  آیه ای را که می خواهید حفظ کنید بیست مرتبه بخوانید و یا اگر آیه بلند بود به قسمت های کوتاه تقسیم کنید و در هر بیست مرتبه که آیه را تکرار میکنید هر بار که  به آخر آیه رسیدید نگاهتان به کلمه آیه بعد هم باشد تا ربط آیات را هم حین حفظ داشته باشید 🌹 به تلفظ شیوه درست کلمات دقت کنید مخصوصا صداهای کوتاه و کشیده 🌹 وقتی که حفظ آیات صفحه به پایان رسید 🌹  20 بار صفحه ای را که حفظ کردید را تکرار کنید. 🌹صفحه ای را که حفظ کردید برای شخصی بخوانید یا از صفحه ای که حفظ کرده اید یک کلیپ صوتی ضبط کنید و با نگاه کردن به مصحف به آن گوش دهید تا اشتباهات خود را تشخیص دهید. 🌹 صفحه ای را که حفظ کرده اید را بنویسید تا اشتباهات شما مشخص شود 🌹 هر صفحه ای را که حفظ می کنید در یک نماز مستحبی بخوانید . 🌹 با هر صفحه جدیدی که حفظ می کنید، آن را همراه با صفحه قبل 10 بار از حفظ بخوانید. ✅ این حفظی استوار است ، انشاءالله هرگز فراموشش نخواهی کرد... خدایا قرآن عزیز را بهار دلهای ما قرار ده. http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات : ۱۹ تا ۲۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آنها مستکبرند، و خداوند مستکبران را دوست نمى دارد (إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ). چرا که استکبار در برابر حق، اولین نشانه بیگانگى از خدا است. کلمه لا جَرَم مرکب از لا و جَرَم که معمولاً براى تأکید و به معنى قطعاً به کار مى رود، و گاهى، به معنى لابد (ناچار) و حتى گاهى، به معنى قسم استعمال مى شود، مثل این که مى گوئیم: لا جَرَمَ لَأَفْعَلَنَّ: سوگند مى خورم که این کار را انجام مى دهم . و اما این که: چگونه این معانى از لا جَرَمَ استفاده شده از این جهت است که جَرَم در اصل، به معنى چیدن و قطع کردن میوه از درخت است، و هنگامى که لا بر سر آن در آید، مفهومش این مى شود که: هیچ چیزى نمى تواند این موضوع را قطع کند، و از آن جلوگیرى نماید و به این ترتیب، معنى مسلماً و ناچار و گاهى سوگند از آن استفاده مى شود. * * * نکته ها: مستکبران کیانند؟! در چندین آیه، از آیات قرآن، استکبار به عنوان یک صفت ویژه کفار به کار رفته، و از همه آنها استفاده مى شود، که منظور از آنها تکبر از قبول حق است. در سوره نوح آیه ۷ مى خوانیم: وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً: و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند . و در سوره منافقین آیه ۵ مى خوانیم: وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ: و هنگامى که به آنها بگوئى بیائید تا رسولخدا براى شما آمرزش بطلبد، سرپیچى مى کنند و آنها را مى بینى که مردم را از راه حق باز مى دارند و استکبار مىورزند . و در سوره جاثیه آیه ۸ درباره همین گروه مى خوانیم: یَسْمَعُ آیاتِ اللّهِ تُتْلى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها: آیات خدا را که بر او خوانده مى شود مى شنود، اما چنان با حالت استکبار اصرار بر کفر دارد که گوئى آن آیات را هرگز نشنیده است !. و در حقیقت، بدترین استکبار، همان تکبر از قبول حق است، چرا که تمام راههاى هدایت را به روى انسان مى بندد، و تمام عمر در بدبختى و گناه و بى ایمانى مى ماند. على(علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه قاصعه صریحاً شیطان را به عنوان سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِیْنَ (پیشکسوت و سر سلسله مستکبران) معرفى مى کند، چرا که او نخستین گام را در مخالفت با حق و عدم تسلیم در مقابل این واقعیت که آدم از او کامل تر است برداشت. و به این ترتیب، تمام کسانى که از پذیرش حق سر باز مى زنند، خواه از نظر مالى تهیدست باشند، یا متمکّن، مستکبرند، ولى نمى توان انکار کرد که در بسیارى از اوقات، تمکن زیاد مالى سبب مى شود که، انسان از پذیرش حق خوددارى کند. در روضه کافى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: وَ مَنْ ذَهَبَ یَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضْلاً فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِیْنَ، فَقُلْتُ اِنَّما یَرى أَنَّ لَهُ عَلَیْهِ فَضْلاً بِالْعافِیَةِ اِذا رَآهُ مُرْتَکِباً لِلْمَعاصِى؟ فَقالَ هَیْهاتَ هَیْهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَنْ یَکُونَ قَدْ غُفِرَ لَهُ، ما أَتى، وَ أَنْتَ مَوْقُوفٌ تُحاسَبُ، أَمّا تَلَوْتَ قِصَّةَ سَحْرَةَ مُوسى(علیه السلام): کسى که براى خود بر دیگرى امتیاز قائل است، از مستکبران است، راوى حدیث مى گوید: از امام پرسیدم: که آیا مانعى دارد اگر انسان کسى را مشغول گناه ببیند، براى خود که مرتکب گناه نیست، امتیازى بر او قائل باشد؟ امام فرمود: اشتباه کردى! چه بسا خدا سرانجام گناه او را ببخشد، ولى تو را در پاى حساب حاضر سازد، آیا قصه ساحران زمان موسى(علیه السلام) را در قرآن نخواندى (که یک روز، به خاطر پاداش فرعون و تقرب به دربار او حاضر شدند در برابر پیامبر اولوا العزم پروردگار قیام کنند، ولى با دیدن چهره حق ناگهان تغییر مسیر دادند، تا آنجا که در برابر تهدید فرعون به کشتن نیز مقاومت کردند و خدا آنها را مشمول عفو و رحمت خود قرار داد)؟!. ✔️ پایان http://eitaa.com/hafezan_vahy
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ و هنگامى که به آنها گفته شود: پروردگار شما چه نازل کرده است؟ مى گویند: «اینها افسانه هاى پیشینیان است.» (نحل/۲۴) *** لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ آنها باید روز قیامت، بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند. و همچنین سهمى از گناهان کسانى که بخاطر جهل، گمراهشان مى سازند. بدانید آنها بار سنگین بدى بر دوش مى کشند! (نحل/۲۵) * قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ کسانى که قبل از ایشان بودند (نیز) مکر و توطئه کردند. ولى خداوند شالوده (زندگى) آنها را از اساس ویران کرد. و سقف از بالاى سرشان بر آنها فرو ریخت. و عذاب (الهى) از جایى که نمى دانستند (و انتظار نداشتند) به سراغشان آمد. (نحل/۲۶) * ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ ۚ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا مى سازد. و مى گوید: «کجایند همتایان من (به پندار شما) که به خاطر آنها (با مؤمنان) دشمنى مى کردید؟!»(در این هنگام،) کسانى که از علم بهره دارند مى گویند: «رسوایى و بدبختى، امروز بر کافران است!» (نحل/۲۷) * الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ همان کسانى که فرشتگان (مرگ) جانشان را مى گیرند در حالى که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها (به ظاهر) تسلیم مى شوند (و بدروغ مى گویند:) ما کار بدى انجام نمى دادیم! (به آنها گفته مى شود:) آرى، خداوند به آنچه انجام مى دادید عالم است، (نحل/۲۸) * فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ اکنون از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود. چه بد است جایگاه متکبران! (نحل/۲۹) http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲۴ الی ۲۹) 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول در تفسیر مجمع البیان مى خوانیم: بر طبق بعضى از روایات آیه نخست درباره مقتسمین (تبعیض گران) که قبلاً درباره آنها بحث شد نازل گردیده است، آنها ۱۶ نفر بودند که به چهار گروه تقسیم شدند، و هر گروه چهار نفرى بر سر راه مردم در یکى از جاده هاى مکّه در ایام حج ایستادند تا پیش از آن که مردم وارد شوند، ذهن آنها را نسبت به قرآن و اسلام بدبین سازند، و بگویند: محمّد(صلى الله علیه وآله) دین و آئین تازه اى نیاورده بلکه همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است. 📝تفسیر: آنها که بار گناه دیگران را بر دوش مى کشند در آیات گذشته، سخن از مستکبران بود که هرگز در برابر حق تسلیم نمى شدند، بلکه کوشش داشتند به نحوى از زیر بار آن شانه خالى کنند. و در این آیات، منطق همیشگى این گروه بى ایمان منعکس شده است، مى گوید: هنگامى که به آنها گفته شود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ در پاسخ مى گویند: اینها وحى الهى نیست، همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ). و با این تعبیر موذیانه دو مطلب را بیان مى داشتند، نخست این که: سطح فکر ما از این مسائل بسیار برتر است، اینها افسانه اى بیش نیست که براى سرگرمى عوام الناس ساخته شده، و از این گذشته، تازگى ندارد زیرا اولین بار نیست که انسانى چنین سخنانى را اظهار مى دارد، حتى محمّد از خود ابتکارى به خرج نداده همان اسطوره هاى گذشتگان را تکرار مى کند. اساطیر جمع اسطوره به حکایات و داستانهاى خرافى و دروغین گفته مى شود، و این کلمه ۹ بار در قرآن از زبان کفار بى ایمان، در برابر انبیاء نقل شده است که غالباً براى توجیه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به این بهانه متوسل مى شدند، و عجب این که: همیشه کلمه اساطیر را با اولین توصیف مى کردند، تا ثابت کنند اینها تازگى ندارد، و حتى گاه مى گفتند: اینها مهم نیست ما هم اگر بخواهیم مى توانیم مانند آن را بیاوریم . جالب این که: مستکبران امروز نیز، غالباً موذیانه براى فرار از حق و همچنین براى گمراه ساختن دیگران متوسل مى شوند، حتى در کتب جامعه شناسى شکل به اصطلاح علمى به آن داده اند، و مذهب را زائیده جهل بشر و تفسیرهاى مذهبى را اسطوره ها مى نامند!. اما اگر درست به اعماق فکر آنها نفوذ کنیم مى بینیم، مسأله چیز دیگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى، هرگز جنگ و ستیز ندارند، بلکه خود عامل پیدایش یا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستین است که افکار انسانها را بیدار مى کند، و زنجیرهاى استعمار را در هم مى شکند و سد راه مستکبران و استعمارگران است. آنها مى بینند، قبول تعلیمات مذهبى که اصول عدل و انصاف را پیشنهاد مى کند و با تبعیض و ستمگرى و هر گونه خودکامگى مى جنگد با نقشه هاى آنها مخالف است. آنها مى بینند، پذیرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سرکش و آزادیهائى که مورد نظر آنها است سازگار نیست، مجموع این جهات سبب مى شود: این سدّ و مانع را از سر راه خود بردارند، و حتماً باید پاسخى براى مردم درست کنند، چه پاسخى از این بهتر که، آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغین معرفى کنند. آنچه متأسفانه آنها را در این برچسب زدن به مذهب، تا حدّى موفق مى کند خرافاتى است که گاهى افراد نادان و بى اطلاع ساخته و پرداخته و به نام مذهب قالب مى زنند. بر همه طرفداران مذهب راستین لازم است شدیدا با این گونه خرافات به مبارزه برخیزند، و دشمنان را خلع سلاح کنند، این حقیقت را همه جا بنویسند و بگویند که این گونه خرافات، هیچگونه ارتباطى به مذاهب راستین ندارد و دشمن نباید آن را دستاویز قرار دهد. تعلیمات پیامبران هم در زمینه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمینه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است که جائى براى این گونه تهمتها وجود ندارد. * * * آیه بعد نتیجه اعمال این کوردلان را چنین بیان مى کند: اینها باید روز رستاخیز هم بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش بکشند، و هم سهمى از گناهان کسانى را که به خاطر جهل گمراه کرده اند ! (لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْم). بدانید آنها بدترین وزر و مسئولیت را بر دوش مى کشند (أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ). چرا که، گاهى گفتار آنها سبب گمراهى هزاران نفر مى شود، چقدر دشوار است: انسان، هم بار گناهان خود را بر دوش کشد و هم بار گناهان هزاران نفر دیگر را. و هر گاه سخنان گمراه کننده آنها باقى بماند و سرچشمه گمراهى نسلها شود بار آنها نیز بر دوششان سنگینى مى کند! ↩️ ادامه دارد...http://eitaa.com/hafezan_vahy
کانال رسمی آیت الله عبدالقائم شوشتری –حفظه الله-
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴ تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️جمله لِیَحْمِلُوا (باید این بار را بر دوش کشند) به صورت امر است، مفهومش بیان نتیجه و عاقبت کار است، درست همانند این که: به کسى مى گوئیم اکنون که این عمل خلاف را انجام دادى باید نتیجه آن را تحمل کنى و تلخى آن را بچشى (بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که لام لِیَحْمِلُوا لام عاقبت باشد).أَوْزار جمع وِزر به معنى بار سنگین و نیز به معنى گناه آمده است و این که به وزیر، وزیر گفته مى شود، براى این است که: مسئولیت سنگینى به دوش مى کشد. در اینجا این سؤال پیش مى آید که: چگونه قرآن گفته است: قسمتى از بار گناهان کسانى را که گمراه کرده اند، بر دوش دارند و نگفته همه بار گناهان آنها را، با این که: در روایات مى خوانیم: اگر کسى سنت بدى بگذارد تمام گناهان کسانى که به آن عمل کرده اند را بر دوش مى کشد.بعضى از مفسران، در پاسخ این سؤال گفته اند که: پیروان گمراه دو نوع گناه دارند، گناهانى را که به عنوان پیروى از رهبرانشان مرتکب مى شوند، و گناهانى را که مستقلاً دارند، آنچه بر دوش رهبران سنگینى مى کند نوع اول است. و بعضى مِنْ را در آیه فوق، براى تبعیض نگرفته اند بلکه براى بیان این که: گناهان پیروان بر دوش رهبران است، دانسته اند.ولى تفسیر دیگرى به نظر مى رسد که: از همه اینها دلچسب تر است، و آن این که: پیروان گمراه، دو حالت دارند، گاهى آگاهانه به دنبال این رهبران منحرف مى افتند، که نظیرش را در طول تاریخ فراوان دیده ایم، در این صورت، عامل گناه هم دستور رهبران است، و هم تصمیم خودشان، و در اینجا است که یک سهم از مسئولیت گناهانشان بر دوش رهبران است (بى آن که چیزى از گناهان آنها کاسته شود)اما گاه مى شود: پیروان بدون این که: مایل باشند اغفال مى شوند و تحت تأثیر وسوسه هاى رهبران گمراه قرار مى گیرند که نمونه آن در میان مردم عوام در بسیارى از جوامع دیده مى شود، ـ آنها حتى ممکن است با قصد تَقَرُّبِ اِلَى اللّه به دنبال چنین برنامه هائى حرکت کنند، ـ در این صورت، همه بار گناهانشان بر دوش پیشوایان گمراه است، و خودشان اگر در تحقیق کوتاهى نکرده باشند مسئولیتى ندارند.ولى دسته اول که با علم و آگاهى تبعیت کرده اند، مسلماً سر سوزنى از گناهشان کم نمى شود، در عین این که پیشوایانشان سهمى از مسئولیت را بر دوش مى کشند.ذکر این نکته نیز لازم است: تعبیر بِغَیْرِ عِلْم دلیل بر آن نیست که: پیروان این گمراهان هیچگونه آگاهى از وضع رهبرانشان نداشتند و به طور کلى اغفال شده بودند تا هیچگونه مسئولیتى شخصاً نداشته باشند، بلکه این تعبیر همانند آنست که مى گوئیم: افراد جاهل و نادان زود به دام اغواگران مى افتند، اما افراد دانا بسیار دیر!.لذا قرآن در آیات دیگر این پیروان را تبرئه نکرده، و سهمى ازمسئولیت را نیز براى آنان قائل شده است، چنانکه در آیات ۴۷ و ۴۸ سوره مؤمن مى خوانیم: وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُنّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنّا نَصِیباً مِنَ النّارِ * قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُلٌّ فِیها إِنَّ اللّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ: گمراه کنندگان و گمراه شوندگان در دوزخ با هم بحث و جدل مى کنند، پیروان نادان و ضعیف به مستکبرین مى گویند ما پیرو شما بودیم، آیا سهمى از آتش را به جاى ما مى پذیرید؟! * آنها پاسخ مى دهند ما همگى در دوزخیم خداوند حکم (عادلانه اى) بین بندگانش کرده است !آیه بعد، به بیان این نکته مى پردازد: این اولین بار نیست که مستکبران به رهبران الهى تهمت مى زنند، و وحى آسمانى را اساطیر اولین مى شمارند، بلکه آنهائى که قبل از اینها بودند نیز از این گونه توطئه ها داشتند، ولى خداوند به سراغ شالوده زندگى آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود، و سقف بر سرشان از بالا فرود آمد ! (قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ).و عذاب و مجازات الهى از آنجا که باور نمى کردند و نمى دانستند به سراغشان آمد (وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ).گر چه بعضى از مفسران آیه فوق را به جریان کار نمرود و ساختمانى که به پندارش براى صعود به آسمان و مبارزه با خداى آسمان!! ساخته بود تفسیر کرده اند.و بعضى دیگر، به جریان بخت النصر ، ولى مسلّم است که مفهوم آیه عام است، و توطئه هاى همه مستکبران و رهبران گمراه را در بر مى گیرد.جالب این که: قرآن مى گوید: خداوند براى بر هم زدن توطئه هاى این مستکبران، اقدام روبنائى نمى کند، بلکه به سراغ ریشه و زیربناى کار آنها رفته، تشکیلاتشان را از اساس به هم مى ریزد، و سقفها را بر سرشان فرود مى آورد.آرى، چنین است: مجازات الهى درباره این گونه افراد. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2