#نوک_بینی_و_بهشت
نقل است کـه روزی مـعاویه برای نمـاز در مسجد آمـاده می شد. به خیل عظیـم جمعیتی که آمـاده اقتـدا به او بودند نگاهی از سـر #غرور انداخـت
عـمروعاص کـه در نـزدیکی او ایستـاده بـود ، در گوشش نجـوا کرد که بی دلیل مغرور نشـو! اینها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی آمدند و علی را #انتـخاب مـی کردنـد . معاویـه عصبـانی شـد عمروعاص قـول داد که حماقت نمازگزاران را به او ثابت می کند
پـس از نماز ، بر منبـر رفت و در پـایان سخنرانی گفت از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خـود را به نـوک بینی اش برساند ، خدا #بهشت را بر او واجب مینماید و بلافاصله مشاهده کرد که همه تلاش می کنند نوک زبانِ شان را به نوک بینیشان برسانند تاببینند بهشتیاند یا جهنمی؟
#عمروعاص می خـواست حماقت جمعیت را به معاویه نشان دهد ، دید معاویه عبایش را بر سر کشیـده و دارد خـود را آزمـایش می کند و سعی میکند کسی متوجه تلاش او برای رسـاندن نوک زبان به نوک بینی نشود
از منبـر پایین آمد در گـوش #مـعاویه گفـت ایـن جمـاعت نادان و سـاده لوح خـلیفه احمقی چون تومیخواهند، علی برای این جماعت حیف است
@hafezyounesi61
━━━━━━━━━━━━