⭕️ #وقتی_شهید_گلگون_اشک_ریخت
#بیاد_سردار_شهید_سید_مصطفی_گلگون
#فرمانده_یگان_دریایی_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
.
📆 اسفند ۶۴ فاو...هوا در حال تاريک شدن بود ،تخت کوچکی کنار سنگر که روی آن بی سيم و در کنار بی سيم فانوس روشن بود. شهيد گلگون دو زانو نشسته و پشتش به همسنگرش بود ـ در هر شرايطی دو زانو می نشست ـ خيلی مودب می نشست. يکی از مودب ترين و با ادب ترين و با اخلاق ترين چهره های لشکر ويژه 25 کربلا بود . يکباره برگشت و سريعاً يک کاغذی را به همسنگرش نشان داد چشمانش پر از اشک بود ،کاغذی بود که داخل آن هدايای مردمی بود ، نوشته بود ( کاش ما بند پوتين شما بوديم ـ خاک ريز پای کفشتان بوديم ـ ) گويا شهيد گلگون وقتی اين تقدير و تشکر را خواند سريع شروع کرد به اشک ريختن و گريه کردن .کاغذ را به همسنگرش نشان داد و فرمود : برادر ما چگونه می توانيم قدردان اين مردم باشيم ،پاسخ گوی محبت های اين مردم باشيم . بله شهيد گلگون در برابر تشکر مردم از پشت جبهه اشک می ريزد .اين يعنی عشق خدمت به مردم ،يعنی اخلاص ،يعنی صداقت ،ايثار يعنی فداکاری اونی که 50 يا 60 روز در فاو عمليات والفجر 8 يکبار هم توفيق پيدا نکرد در اهواز زن و بچه هايش را ببيند، اونی که برادرش را هديه کرد و پدر و برادران ديگر او در کنارش می جنگيدند ،اين مرد در برابر تشکر مردم که هدايايی از پشت جبهه فرستادند خودش را بدهکار می دانست .
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🆔 @hafttapeh