💢 #مهران_رو_گرفتند
.
حاجی مجروح بود، شبی سراسيمه به خونه اومد و به محض وارد شدن بدون اینکه سلام و عليکی بکنه، گفت: سوسن خبر داری پَست فطرت ها، مهران رو گرفتند؟ گفتم: حالا چرا اين قدر ناراحتی؟ خوب حتماً کاری کرد که گرفتن اش. چرا من و تو را نمی گيرند؟ با آن که عصبانی بود زد زير خنده😁 و گفت: بابا! مهران پرستش، رو نمی گم.(مهران پرستش از همرزمان و دستان شهید بود) بعثی ها دوباره شهر مهران رو از دست ما در آوردند؛ بايد برم. گفتم: لااقل اين دفعه را منصرف شو تو حالت خوب نیست، پايت هنوز خوب نشده... خودم می ديدم که شب ها از درد زانويش ،پيچ و تاب می خورد و موقع راه رفتن می لنگيد، اما می گفت: درد همیشه هست و می شه خوبش کرد، يا باهاش ساخت، اما اگر زود نجنبیم، مهران ديگه از نقشه ی ايران حذف می شه. بالأخره رفت و در عمليات آزادسازی مهران، به عنوان فرمانده گردان ویژه شهدا لشکر25کربلا شرکت کرد. هم رزمانش می گفتند: در طول عملیات با اینکه مجروح بود باز هم از خودش رشادت و شجاعت بی نظیری نشون داد.
.
#همسرانه
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh